یک پیاله چای با آرزوهای کوچک
گزیده داستان های ششمین جشنواره قند پارسی
سال نشر : 1396
تعداد صفحات : 166
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 73242
10003022
معرفی کتاب
کتاب یک پیاله چای با آرزوهای کوچک مجموعه ای از داستان های برگزیده ی ششمین جشنواره ی قند پارسی، از داستان نویسان جوان افغانستان است.اهمیت زبان و ادبیات فارسی در میان ملت های فارسی زبان و دیگر ملت های جهان از چند جهت در طول تاریخ مورد توجه بسیار قرار گرفته است. نخست آن که به واسطه ظهور بزرگانی چون فردوسی، سعدی، حافظ و... خاستگاه حکمت مشرق اسلامی است و پناهگاه یکی از بزرگترین گنجینه های حکمت و معرفت انسان خاکی در جست و جوی افلاک است و دیگر آن که این زبان به عنوان میراث گران قدر نیکان و نیاکان پارسی گو نقش بسیار پراهمیتی را در اتحاد ملت های فارسی زبان در روزگار پر تنش امروز بازی می کند.
کتاب شامل داستان های کوتاهی مثل کابل جای آدم نیست، دستمال خامک دوزی، عطرکتابخانه تو و ... است.
«پدر رسول می گه کابل هیچ جای آدم نیسته... بلا بزند شان گشنه ها ره... رسوله خو دیدی... پوست و استخوان شده».
از کنارشان که تیر شدم، سلام دادم.
«والیکم دخترم... حیف ای نکده ... بره اونجه بین گشنه ها... کابل هم جای آدم اس؟»
جک آب کنار آبدان بود. نل آبدان را باز کردم. جک را آب کشیدم.
«جوانمرگی ها... بصیر و حفیظ چی شدن؟ فرزانه!... فرزانه!»
آبی که از نل روی جام یخ می ریخت، گرم می شد و یخ می شد. خوشم آمد: «ها! جان! مادر؟»
دستش را که پر از کف بود، به سوی زن کاکایم گرفت: «آستینم را بالاکو».
باز هم خواب این چند شب سراغم آمده بود؛ لعنتی ورقه انتخاب رشته که تمام خانه های آن پر شده بود؛ طب کابل... انجینیری کابل... اقتصاد کابل... حقوق کابل... ادبیات کابل... ورقه پرواز کرده بود... کابل... کابل... کابل... .
از کنارشان که تیر شدم، سلام دادم.
«والیکم دخترم... حیف ای نکده ... بره اونجه بین گشنه ها... کابل هم جای آدم اس؟»
جک آب کنار آبدان بود. نل آبدان را باز کردم. جک را آب کشیدم.
«جوانمرگی ها... بصیر و حفیظ چی شدن؟ فرزانه!... فرزانه!»
آبی که از نل روی جام یخ می ریخت، گرم می شد و یخ می شد. خوشم آمد: «ها! جان! مادر؟»
دستش را که پر از کف بود، به سوی زن کاکایم گرفت: «آستینم را بالاکو».
باز هم خواب این چند شب سراغم آمده بود؛ لعنتی ورقه انتخاب رشته که تمام خانه های آن پر شده بود؛ طب کابل... انجینیری کابل... اقتصاد کابل... حقوق کابل... ادبیات کابل... ورقه پرواز کرده بود... کابل... کابل... کابل... .
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1396
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1396
-
شمارگان1100
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات166
-
ناشر
-
گردآورنده کتاب
-
وزن222
-
تاریخ ثبت اطلاعاتسهشنبه 18 دی 1397
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتشنبه 10 تیر 1402
-
شناسه73242
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط