درخت بلوط: خاطره ای از یک خلبان هوانیروز
سال نشر : 1397
تعداد صفحات : 80
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 74077
10003022
در همین لحظه از شنیدن حرف یکی از منافقین کم مانده بود قلبم از حرکت بایستد. او با صدای زوزه مانند رفقایش را خطاب قرار داد و گفت:
بچه ها بیایید! اینجا چند جای پا هست.
به خاطر بی احتیاطی خودم را سرزنش کردم. در آن لحظه به خاطرم نرسیده بود که جای پاهایمان را در اطراف هلی کوپتر از روی زمین پاک کنیم.
سید باصدایی لرزان گفت: دیدی رضا، بالاخره گیر افتادیم. آن ها جای پای ما را پیدا کردند.
به آرامی گفتم: انقدر نفوس بد نزن ببینم چطور می شود...
بچه ها بیایید! اینجا چند جای پا هست.
به خاطر بی احتیاطی خودم را سرزنش کردم. در آن لحظه به خاطرم نرسیده بود که جای پاهایمان را در اطراف هلی کوپتر از روی زمین پاک کنیم.
سید باصدایی لرزان گفت: دیدی رضا، بالاخره گیر افتادیم. آن ها جای پای ما را پیدا کردند.
به آرامی گفتم: انقدر نفوس بد نزن ببینم چطور می شود...
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1397
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1397
-
شمارگان1250
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات80
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن126
-
تاریخ ثبت اطلاعاتچهارشنبه 8 اسفند 1397
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتشنبه 7 تیر 1399
-
شناسه74077
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط