خون دلی که لعل شد
5 (2)
سال نشر : 1402
تعداد صفحات : 410
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 74109
10003022
معرفی کتاب
کتاب «خون دلی که لعل شد» حاوی خاطرات حضرت آیت الله العظمی سیّد علی خامنه ای (مدّظلّه العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی است. این کتاب ترجمه ی فارسی کتاب «إنّ مع الصّبر نصراً» است که پیش از این به زبان عربی در بیروت منتشر و توسط سیّد حسن نصرالله معرّفی شد.آنچه کتاب خون دلی که لعل شد را از کتاب های مشابه متمایز میکند، بیان حکمتها، درسها و عبرتهایی است که به فراخور بحثها بیان شده و هر کدام از آنها میتواند چراغ راهی برای آشنایی مخاطب کتاب بویژه جوانان عزیز با فجایع رژیم منحوس پهلوی، و همچنین سختی ها، مرارتها و رنجهای مبارزان و در مقابل پایمردی ها، مقاومتها، خلوص و ایمان انقلابیون باشد.
کتاب خون دلی که لعل شد، توسط محمدعلی آذرشب گردآوری شده است و با ترجمه محمد حسن باتمان غلیچ در انتشارات انقلاب اسلامی منتشر شده است.
اکنون رخدادهایی از خاطر من میگذرد که برای کسانی که با زندگی در سلّول تاریک در بسته و بی ارتباط با جهان خارج آشنا نباشند، عادّی و معمولی به نظر میرسد؛ امّا برای کسی که در چنین سلّولی زندانی شده، رخدادهایی مهم است و به خاطر اهمّیّتی که دارد، با روشنی تمام در حافظه باقی می ماند؛ از آن جمله است تابش رشته ای از نور خورشید در داخل سلّول. یک روز، روشنی اندکی که توانسته بود از همه ی تیرگیها و غبارهای بالای روزنه ی سلّول بگذرد و به داخل سلّول نفوذ کند، توجّهم را جلب کرد.
از شادی نتوانستم خودم را کنترل کنم. فریاد زدم: آهای... مژده ... آفتاب... آفتاب...! چشم های ما به این نوری که ما را با گستره ی فضای آزاد و رها پیوند میداد، دوخته شد. به مدّت نیم ساعت یا کمتر، همچنان با خوشحالی به آن نگاه می کردیم تا این که ناپدید شد. روز بعد این شعاع نور بیشتر شد و مدّت بیشتری دوام آورد. چند هفته وضع به همین منوال بود تا آن که خورشید در زاویه ای قرار گرفت که دیگر این عطیّه ی ناچیزش به ما نمیرسید.
از شادی نتوانستم خودم را کنترل کنم. فریاد زدم: آهای... مژده ... آفتاب... آفتاب...! چشم های ما به این نوری که ما را با گستره ی فضای آزاد و رها پیوند میداد، دوخته شد. به مدّت نیم ساعت یا کمتر، همچنان با خوشحالی به آن نگاه می کردیم تا این که ناپدید شد. روز بعد این شعاع نور بیشتر شد و مدّت بیشتری دوام آورد. چند هفته وضع به همین منوال بود تا آن که خورشید در زاویه ای قرار گرفت که دیگر این عطیّه ی ناچیزش به ما نمیرسید.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1402
-
چاپ جاری44
-
شمارگان5000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات410
-
ناشر
-
گردآورنده کتاب
-
وزن611
-
تاریخ ثبت اطلاعاتدوشنبه 13 اسفند 1397
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتیکشنبه 17 دی 1402
-
شناسه74109
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
محمد مهدی حسنی
روایت خوبی از زندگی حضرت آقا که میتواند الگوی خوبی برای جوانان این مرز و بوم باشد؛ راجع به نگارش و ضرباهنگ داستان به نظر من آنچنان میخکوب کننده نبود و از پانزده فصل این کتاب، فصول 6 تا 13 از سایر فصلها جذابتر و دلنشینتر بود، با این حال هر چه از دوست رسد نیکوست
6 مرداد 1401