سرگذشت یک سار سفید
جهان داستان 1
سال نشر : 1396
تعداد صفحات : 104
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 76902
10003022
احتمال تاخیر در تهیه
معرفی کتاب
«سرگذشت یک سار سفید» رمانی از آلفرد دو موسه (1857-1810) است. او نویسنده، شاعر و نمایش نامه نویس مطرح فرانسوی است که در یازدهم دسامبر 1810 در پاریس متولد شد. وی سومین فرزند خانواده ای فرهیخته و مرفه بود. پدرش مسئولیت انتشار آثار ژان ژاک روسو نویسندهٔ قرن هفده را به عهده داشت. او در چهارده سالگی اولین شعرش را نوشت و به مادرش تقدیم کرد و در 1830 اولین مجموعه شعرش ر ا به چاپ رساند. موسه را فرزند اعجوبهٔ رمانتیسم می نامند، چرا که هیچ گاه از قواعد و مقررات رمانتیسم تبعیت نکرد.«سرگذشت یک سار سفید»، داستانی کوتاه از مجموعه آثار زندگی شخصی و گروهی حیوانات است که در آن موسه خود را به صورت یک سار سفید شاعر به تصویر کشیده و بدین گونه به تمسخر دنیای ادبی پرداخته و بسیاری از بزرگان ادبی هم عصرش را مسخره کرده است. او هیچ گاه تحت تأثیر این طرز تعبیر خاص رمانتیک های بزرگ قرار نگرفت، چرا که اعتقاد داشت آنچه را که واقعاً فکر و احساس می کند باید بی پرده و بی لفافه بر روی کاغذ آورد.
تازه پا به این دنیا گذاشته بودم که پدرم برای اولین بار در زندگی، خُلق بدش را رو کرد. با اینکه هنوز موجودی خاکستری بودم و شکل و قیافهٔ مشخصی نداشتم، مرا شبیه هیچ کدام از فرزندان بی شمارش نمی دانست. گاهی چپ چپ نگاهم می کرد و می گفت:
- چه بچهٔ کثیفی! از قرار معلوم توی همهٔ نخاله ها و لجن زارهای سر راهش چپیده که همیشه این قدر گلی و زشت است.
مادرم که لانه اش را از کاسه ای قدیمی ساخته بود و مدام در آن کز می کرد، در جواب پدرم درمی آمد که:
- خدایا! عزیزم، مگر متوجه نیستید که این اقتضای سنش است؟ مگر خودتان در دورهٔ جوانی بازیگوشی نمی کردید؟ بگذارید سار کوچولوی ما بزرگ شود، آن وقت می بینید که چقدر خوشگل می شود. او از بهترین تخم های من است.
در این باره حق با مادرم بود. در حالی که این گونه از من دفاع می کرد، رشد پرهای سرنوشت سازم را می دید که به نظرش عجیب الخلقه می آمد؛ اما رفتارش مانند همهٔ مادرها بود که به فرزندانشان دل بسته اند؛ به همین دلیل حتی اگر بچه ای دارند که از طبیعت بی رحمی دیده، یا تقصیرش را به گردن می گیرند یا پیشاپیش از این روزگار بی مروت که آنها را هدف گرفته چشم می پوشند.
- چه بچهٔ کثیفی! از قرار معلوم توی همهٔ نخاله ها و لجن زارهای سر راهش چپیده که همیشه این قدر گلی و زشت است.
مادرم که لانه اش را از کاسه ای قدیمی ساخته بود و مدام در آن کز می کرد، در جواب پدرم درمی آمد که:
- خدایا! عزیزم، مگر متوجه نیستید که این اقتضای سنش است؟ مگر خودتان در دورهٔ جوانی بازیگوشی نمی کردید؟ بگذارید سار کوچولوی ما بزرگ شود، آن وقت می بینید که چقدر خوشگل می شود. او از بهترین تخم های من است.
در این باره حق با مادرم بود. در حالی که این گونه از من دفاع می کرد، رشد پرهای سرنوشت سازم را می دید که به نظرش عجیب الخلقه می آمد؛ اما رفتارش مانند همهٔ مادرها بود که به فرزندانشان دل بسته اند؛ به همین دلیل حتی اگر بچه ای دارند که از طبیعت بی رحمی دیده، یا تقصیرش را به گردن می گیرند یا پیشاپیش از این روزگار بی مروت که آنها را هدف گرفته چشم می پوشند.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1396
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1396
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات104
-
ناشر
-
نویسنده
-
مترجم
-
وزن124
-
تاریخ ثبت اطلاعاتیکشنبه 14 مهر 1398
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتپنجشنبه 15 خرداد 1399
-
شناسه76902
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط