سو من سه
3 (2)
سال نشر : 1398
تعداد صفحات : 176
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 77970
10003022
معرفی کتاب
«سو من سه» در ادامه داستان های #از_کدام_سو و #هوای_من است. این سه گانه درباره رابطه گروهی از نوجوانان مدرسه با معلمشان و چالش های اعتقادی و فرهنگی است که برای آنان پیش می آید و تلاش می کنند پی به حقیقت زندگی ببرند.کتاب سو من سه؛ شاه نشین این سه جلد است و کلید تمام گره های شخصیت اصلی داستان را در دست دارد و شاید برای خیلی ها آغاز حرکت بشود و ریزگردهای معلق مانده در ذهنشان را با بارانی لطیف و بهاری بشورد و ببرد!
در قسمتی از متن داستان «سو من سه» می خوانید:
نتوانستم چیزی بگویم. گاهی ما کارهایی می کنیم که حتی نمی توانیم برای پدرمان هم بگوییم. سرگردان شده ام و باید با یکی حرف بزنم اما با چه کسی؟ پدرم؟ نه من بد فاصله گرفته بودم. همین فاصله زیادی تا خاکستر شدن مرا جلو برده بود. مهدوی؟ مهدوی یک حس امنیت داشت. می دانستم کنارش خطا هم بکنم سرزنشم نخواهد کرد. فرمول مرمول داشت یا نه! نمی فهمیدم. اما جذابیت خاصی داشت. یک سری امواج مثبت که فقط از او تشعشع می شد و به همه می رسید. خراب حال خوبش بود جواد. بعد هم معتادش شد آرشام.
گندیده اگر می رفتند مدرسه فرآوری شده می آمدند بیرون! آدم همیشه باید در صندوق اسرارش یک عتیقه داشته باشد. یک زیر خاکی. تا وقتی ورشکسته شد وقتی بی چاره و درمانده شد، برود خاکی که به سرش ریخته را کنار بزند و پناه ببرد به آن چه که سرمایه و امیدش می شود. هر چند آدم معمولی تر از مهدوی ندیده بودم.
اما خب مهدوی بود دیگر تشعشع داشت. می خواهم با او درباره خودم و علی رضا حرف بزنم.
اما …
نمی دانم چرا خفه می شوم … خفه هم می مانم …
نتوانستم چیزی بگویم. گاهی ما کارهایی می کنیم که حتی نمی توانیم برای پدرمان هم بگوییم. سرگردان شده ام و باید با یکی حرف بزنم اما با چه کسی؟ پدرم؟ نه من بد فاصله گرفته بودم. همین فاصله زیادی تا خاکستر شدن مرا جلو برده بود. مهدوی؟ مهدوی یک حس امنیت داشت. می دانستم کنارش خطا هم بکنم سرزنشم نخواهد کرد. فرمول مرمول داشت یا نه! نمی فهمیدم. اما جذابیت خاصی داشت. یک سری امواج مثبت که فقط از او تشعشع می شد و به همه می رسید. خراب حال خوبش بود جواد. بعد هم معتادش شد آرشام.
گندیده اگر می رفتند مدرسه فرآوری شده می آمدند بیرون! آدم همیشه باید در صندوق اسرارش یک عتیقه داشته باشد. یک زیر خاکی. تا وقتی ورشکسته شد وقتی بی چاره و درمانده شد، برود خاکی که به سرش ریخته را کنار بزند و پناه ببرد به آن چه که سرمایه و امیدش می شود. هر چند آدم معمولی تر از مهدوی ندیده بودم.
اما خب مهدوی بود دیگر تشعشع داشت. می خواهم با او درباره خودم و علی رضا حرف بزنم.
اما …
نمی دانم چرا خفه می شوم … خفه هم می مانم …
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1398
-
چاپ جاری5
-
تاریخ اولین چاپ1398
-
شمارگان1000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات176
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن175
-
تاریخ ثبت اطلاعاتیکشنبه 8 دی 1398
-
شناسه77970
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط
فاطمه ستوده خو
کتاب های خانم شکوریان فرد عالیه . مخصوصا مجموعه هوای من ازکدام سو و سو من سه
19 مرداد 1400