loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

اتاقی که در آن اتفاق افتاد: خاطرات کاخ سفید

ناشر امیرکبیر

نویسنده جان بولتون

مترجم محمد معماریان

سال نشر : 1399

تعداد صفحات : 608

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 81648 10003022
175,000 166,300 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

کتاب «اتاقی که در آن اتفاق افتاد» شامل خاطرات 18 ماهه حضور جان بولتون، مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ، رئیس ‌جمهور آمریکا است. مشاور پیشین امنیت ملی رئیس‌ جمهور آمریکا که تابستان گذشته از کار خود اخراج شد، کمتر از 9 ماه بعد از اخراجش، انتقام خود را از رئیس پیشین خود گرفت و با انتشار خاطراتش، ترامپ را مردی توصیف کرد که امنیت ملی آمریکا را به خطر می ‌اندازد.

در کتاب «اتاقی که در آن اتفاق افتاد» از همه جنبه‌ های ریاست‌ جمهوری دونالد ترامپ انتقاد شده است. ترامپ می‌ گوید داستان‌ های این کتاب ساختگی و دروغ است و وکلایش از بولتون به خاطر به خطر انداختن امنیت ملی شکایت کرده ‌اند. بولتون اما در این کتاب ترامپ را به حراج امنیت ملی امریکا متهم کرده است. اظهارات بولتون در مورد تلاش ترامپ برای کسب حمایت رئیس‌ جمهور چین در انتخابات پیش ‌رو باعث شده است تا نیویورک تایمز ترامپ را «مرد چینی‌ها در واشنگتن» توصیف کند.

کتاب اتاقی که در آن اتفاق افتاد: خاطرات کاخ سفید، 15 فصل با این ‌عناوین را در خود جا داده است:
«قدم‌زدن در مسیری طولانی به سوی اتاقی در گوشه بال غربی»، «فریاد بزن "امان ندهید! " و سگان جنگ را رها کن»، «آمریکا خلاص می‌شود»، «فلاخن سنگاپور»، «داستان سه‌شهر: نشست‌های بروکسل، لندن، و هلسینکی»، «ناکام گذاشتن روسیه»، «ترامپ دنبال دروازه سوریه و افغانستان می‌گردد، اما نمی‌تواند آن را پیدا کند!»، «آنجا که آشوب، سبک زندگی باشد»، «ونزوئلای آزاد»، «غرش اژدهای چین»، «ورود به هتل هیلتون هانوی، خروج از آن و بازی در پانمونجوم»، «ترامپ ابتدا راهش را گم می‌کند و بعد هم شهامتش را»، «از ماموریت ضدتروریستی افغانستان تا جلسه قریب‌الوقوع کمپ دیوید»، «پایان چکامه» و «ختم کلام».

کتاب اتاقی که در آن اتفاق افتاد: خاطرات کاخ سفید، نوشته جان بولتون است و با ترجمه محمد معماریان در انتشارات امیرکبیر به چاپ رسیده است.

ترامپ که از حرف‌شنیدن خسته شده بود، اکنون داشت شانه بالا می‌انداخت و آه می‌کشید. به‌وضوح مشتاق تمام ‌شدن این بحث بود، اما مون دست ‌بردار نبود. او تاکید کرد که کره جنوبی 2.4 درصد تولید ناخالص داخلی خود را صرف بودجه دفاعی خود می‌کند که بالاترین سطح در میان متحدان ایالات متحده به شمار می‌آید. ترامپ قبول داشت و گفت که آلمان و ژاپن هم وضعیتی یکسان با کره جنوبی دارند تازه آنان تحت تهدید نیستند.

ترامپ 5 میلیارد دلار را می‌خواست و به من گفت که مذاکرات را رهبری کنم. هفتاد سال بود که ایالات متحده نقش ارتش کره جنوبی را ایفا می‌کرد و حالا او می‌خواست با کیم جونگ اون دیدار کند تا کره جنوبی را نجات دهد. مون با وجود اقرار به کمک‌های بی‌شمار ایالات متحده، با این موضوع مخالفت کرد و گفت که سئول صرفاً پذیرنده کمک‌ها نبوده است، به‌عنوان مثال، کره جنوبی سربازانی را به ویتنام و افغانستان فرستاده بود، ولی ترامپ دیگر کارش تمام شده بود و به من گفت که با کسی تماس بگیرم و مذاکرات را شروع کنم.

ترامپ در هنگام ناهار و پس از خروج خبرنگاران تکرار کرد که کیم به شدت مایل است که او را ببیند. ترامپ دوباره از طرف آمریکایی درباره برنامه‌های حضور مون پرسید و با لحنی که به نظر من از روی فریب بود پرسید که چرا کیم نمی‌خواهد که کره جنوبی حضور داشته باشد. مون پاسخ داد که هیچ مذاکرات مهمی میان این دو کشور برقرار نشده است، علتش هم سرسختی کره شمالی است، چون به نظر کره شمالی، قرار داشتن کره جنوبی در جبهه آمریکا موجب می‌شود که کره شمالی در موضع ضعف قرار بگیرد.

ترامپ گفت که او در دیدار دوجانبه خود بر کمک‌های کره جنوبی تاکید خواهد کرد و هرچه را که میان او و کیم رخ دهد به مون خواهد گفت. ترامپ از اینکه تمام دنیا بابت این دیدار هیجان‌زده بودند خوشحال بود و (به عقیده او) این خبر مهم‌تر از نشست گروه بیست شده بود. کیم پذیرفته بود که از مرز عبور کند و می‌خواست تا مذاکرات دیپلماتیک بلافاصله پس از آن آغاز شود؛ به همین دلیل بود که ترامپ می‌خواست تا ناهار را هرچه زودتر ترک کند. همه این‌ها چرندیات بود. هیچ شکی وجود نداشت که چه‌کسی به‌شدت می‌خواست چه‌کسی را ببیند و او همان کسی بود که اینجا بالای منبر رفته بود.
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
نظرات

علی مرادی

چه گرون!!!

25 مرداد 1399

شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
بازدیدهای اخیر شما