خدای دوزخ
نمایشنامه های بیدگل؛ امریکایی (5)
سال نشر : 1398
تعداد صفحات : 92
معرفی کتاب
شپارد خدایِدوزخ را در واکنش به سیاستهای دستراستی دولت امریکا پس از رویدادهای 11 سپتامبر 2001 نوشت و خودش آن را « تو دهنیای بر فاشیسمِ حزب جمهوریخواه» توصیف کردهاست.نمایشنامه داستانِ فرانک و اِما است که در ایالت ویسکانسین مزرعهی دامپروری دارند و زندگی آرامی را میگذرانند، ولی با ورود یک مامور دولت که در تعقیب یکی از دوستان قدیمی فرانک به مزرعهی آنها رسیدهاست، همه چیز بهکلی بههم میریزد.
این نمایشنامه نخستین بار در اکتبر 2004 به کارگردانی لوجیکوب و با شرکت تیمراث و رَندیکوئید در نیویورک روی صحنه رفت و سپس در لندن و دیگر شهرهای اروپا نیز اجرا شد.
«اِما مشغول همان کارهای عادی روزمره است، مدام در رفت و برگشت، از ظرفشویی آشپزخانه پارچِ آب را پُر میکند و گلدانها را آب میدهد. هینز روی مبل، تقریباً پشت به تماشاگران نشسته است؛ قهوه مینوشد و اِما را تماشا میکند که همچنان مشغولِ آب دادن به گلدانهاست. لحظهای مکث. هینز گاه و بیگاه، جرعهای از فنجان قهوهاش سرمیکشد.
اِما:[در حال آبیاری گلدانها ]امروز سحرخیز شدین.
هِینز: بله... فرانک کجاست؟
اِما: داره گوسالهها رو علوفه میده. صبح تا شب کارِش همینه.
هِینز: چه عالمی داره واسه خودش.
اِما: درسته. زندگیاش رو وقفِ این کار کرده.
هِینز: خوشحالم که بالاخره یک گوشهای واسه خودش درست کرده.
اِما: آره. شما دو نفر به دو راه کاملاً متفاوت رفتین.
هِینز: منظورت چیه؟
اِما: خب دیگه، منظورم... کارِ شما... تحقیقاتِ شماست.
هِینز: تحقیقاتِ من؟
اِما: آره. هر چی که هست... من که خبر ندارم. کارش فرق داره.
هِینز: با چی فرق داره؟
اِما: با کار شما. فرانک رفت سراغ یه رشتهی دیگه.
هِینز: آه، بله خُب. متوجهام.
اِما: میخوام بگم که فرانک هیچوقت از این جور بلندپروازیها نداشته. همینجا، توی عالمِ خودش، راضییه. زندگی بیرون شهر، مزرعه داری، دامداری. دورگه پروری، این جور چیزها.
هِینز: آره. متوجه منظورت هستم. دورگه پروری؟
اِما: در حالیکه شما، خُب، شما رفتین توی کارِ دولتی، و مشغول تحقیقات خیلی مهمی شدین.
هِینز: من تو کار تحقیقات نیستم. اصلاً اهلِ تحقیق نیستم».
اِما:[در حال آبیاری گلدانها ]امروز سحرخیز شدین.
هِینز: بله... فرانک کجاست؟
اِما: داره گوسالهها رو علوفه میده. صبح تا شب کارِش همینه.
هِینز: چه عالمی داره واسه خودش.
اِما: درسته. زندگیاش رو وقفِ این کار کرده.
هِینز: خوشحالم که بالاخره یک گوشهای واسه خودش درست کرده.
اِما: آره. شما دو نفر به دو راه کاملاً متفاوت رفتین.
هِینز: منظورت چیه؟
اِما: خب دیگه، منظورم... کارِ شما... تحقیقاتِ شماست.
هِینز: تحقیقاتِ من؟
اِما: آره. هر چی که هست... من که خبر ندارم. کارش فرق داره.
هِینز: با چی فرق داره؟
اِما: با کار شما. فرانک رفت سراغ یه رشتهی دیگه.
هِینز: آه، بله خُب. متوجهام.
اِما: میخوام بگم که فرانک هیچوقت از این جور بلندپروازیها نداشته. همینجا، توی عالمِ خودش، راضییه. زندگی بیرون شهر، مزرعه داری، دامداری. دورگه پروری، این جور چیزها.
هِینز: آره. متوجه منظورت هستم. دورگه پروری؟
اِما: در حالیکه شما، خُب، شما رفتین توی کارِ دولتی، و مشغول تحقیقات خیلی مهمی شدین.
هِینز: من تو کار تحقیقات نیستم. اصلاً اهلِ تحقیق نیستم».
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1398
-
چاپ جاری3
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات92
-
ناشر
-
نویسنده
-
مترجم
-
وزن110
-
تاریخ ثبت اطلاعاتدوشنبه 31 شهریور 1399
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتدوشنبه 31 شهریور 1399
-
شناسه82628
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط