loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

سوء قصدهایی به زندگی آن زن

نمایشنامه های بیدگل؛ اروپایی (7)

ناشر بیدگل

نویسنده مارتین کریمپ

مترجم علی اکبر علیزاد

سال نشر : 1396

تعداد صفحات : 141

هم اکنون غیرقابل سفارش!

معرفی کتاب

سوءقصدهایی به زندگی آن زن، از حیث اثرگذاری بر مخاطبین‌اش در دهه‌ی هشتاد، بی‌شباهت به تاثیر نمایش‌نامه‌ی در انتظار گودو نیست. این معروف‌ترین نمایشنامه‌ی مارتین کریمپ به سرعت به اثری بسیار پر سر و صدا و بین‌المللی تبدیل شد. درام کریمپ بیش از هر چیز به کار متاخر دیوید هاکنی شبیه است؛ جایی که مفهوم کلّیت، انسجام کاراکتر و روایت خطی به پرسش گرفته می‌شود.

«سوء‌قصدهایی به زندگی آن زن»، هفده تصویر از له شدگی انسان مدرن و تکه‌پاره شدن زندگی در زیر چرخ نظام سرمایه‌داری است.
«سوء‌قصدهایی...»، نمایشنامه‌ای است که از قضا تقریبا هیچ شباهتی به متن نمایشی ندارد و معلوم نیست از کجا شروع می‌شود و در کجا پایان می‌گیرد؛ متنی تکه‌پاره و پخش‌و‌پلا که نه دستور صحنه‌ای برای اجرا دارد و نه حتی نام‌های شخصیت‌هایش معلوم است.
در‌هم‌ریختگی و نامعلوم بودن شخصیت‌ها و دیالوگ‌ها، انسجام متن را به طور عامدانه‌ای از بین برده‌ و این در‌هم‌ریختگی فرمیِ متن، دقیقا در پیوند با وضعیتی است که قرار است تصویری از آن در هفده اپیزود مختلف به دست داده شود.
تصویری از فروپاشی و درهم‌ریختگی جهان مدرن و اضطراب و جنون آدم های این عصر: «و این گونه است گیجی عاطفی او، این گونه است میل او، این گونه است ناتوانی او در تشخیص میان درست و غلط در این شور و احساس کشنده در این آپارتمان سقف بلند با تخت خواب محکم چوب گردویی...».

آنچه این نمایشنامه از جهان مدرن به تصویر می‌کشد، دنیایی منزوی و تکه‌تکه شده است که در آن هارمونی نسل‌ها نابود شده، به زن‌ها تجاوز شده، مردها یکدیگر را قطعه‌قطعه کرده‌اند، سگ‌ها میان جسدها جولان می‌دهند و آدم‌های زنده سوزانده شده‌اند و سربازان در کنار آدم‌های در حال سوختن ایستاده و می‌خندند. تصویری که اگرچه به جنگ بوسنی، که همزمان با نگارش متن نمایش در جریان بوده، اشاره دارد؛ اما میتواند تصویر عام تمام جنگ های معاصر هم باشد.

مارتین اندرو کریمپ متولد 14 فوریه 1956 در شهر کنت انگلستان است. شهرت و جهانی‌شدن کریمپ بیش از هر چیز مرهون سوءقصدهایی به زندگی آن زن است.

مجموعه نمایشنامه‌‌های بیدگل، مجموعه‌‌ای منحصربه فرد از نمایشنامه‌‌هایی است که تا به حال به فارسی ترجمه نشده‌‌اند و یا ترجمۀ مجددی از نمایشنامه‌‌هایی خواهد بود که از هر جهت لزوم ترجمۀ دوبارۀ آن‌ها حس می‌گردد.

صدای بیب

آن. (مکث) منم. ‌ (مکث) از وین زنگ می‌زنم. (مکث) نه، ببخشید؛ از... پراگ زنگ می‌زنم. (مکث) پراگه. (مکث) تقریباً مطمئنم که پراگه. به هر‌حال، ببین... (نفس) ‌آن‌... (نفس) می‌خوام معذرت‌خواهی کنم. (مکث) می‌فهمم که چه‌قدر ناراحتت کرده‌ام، عزیزِ خوشگلِ خوشگلم، و... (نفس) آه. ببین. ببین، یه نفر دیگه اون طرف خطه، آن. من واقعاً واقعاً ــ متأسفم‌ــ ولی واقعاً واقعاً باید این تلفن رو جواب بدم. دوباره باهات تماس می‌گیرم.

«دوشنبه ساعت 8: 53 ق. ظ.»

صدای بیب

آن. سلام. گوش کن. فقط یه لحظه وقت دارم. اون‌جایی؟ نه؟ باشه. ببین. قضیه اینه. ما در مورد چی بحث می‌کردیم؟ یادت می‌آد؟ خب در مورد این چی، در مورد این چی، در مورد این‌که آیا، فرض بگیریم، فرض بگیریم، فقط فرض بگیریم... که درخت‌ها اسم دارند؟ خب؟ درسته ــ درخت‌ها. تو فکر می‌کنی‌ ـ‌می‌دونم‌ــ فکر می‌کنی من دیوونه‌ام. ولی بگذار فقط برای یه لحظه قبول کنیم فقط یه لحظه که درخت‌ها اسم دارند. اون‌وقت چی می‌شه اگه، چی می‌شه اگه، در این مورد چی که اگه... این درختِ اون بود. اَه. ببخشید. ببین، من باید سوار شم الان. ولی در موردش فکر کن. درخت‌ها اسم دارند. و یکی از اون‌ها مال اونه. باید عجله کنم.

«دوشنبه ساعت 9: 35 ق. ظ.»
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما