چهره تو قبله هر شاعر است
برش هایی از زندگانی پیامبر گرامی (ص) از «آغاز» تا «پرواز»
سال نشر : 1399
تعداد صفحات : 132
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 82904
10003022
معرفی کتاب
ناشنیده هایی دربارۀ پیامبر اکرم (ص)«چهره تو قبله هر شاعر است» عنوان کتابی است که برش هایی از زندگانی پیامبر اکرم (ص) از آغاز تا پرواز را به تصویر کشیده است.
«کمالالسید»، نویسندۀ معاصر دنیای عرب که او را به نوشته های ادبیش دربارۀ اهل بیت (ع) می شناسند، در این کتاب فصل هایی از حیات آن وجود عظیم الشأن را به پاکیزگی تصویر کرده است. انتخاب این کتاب برای ترجمه هم به خاطر زبان شیرین آن است که با قلم «حجت الاسلام سیدی» چاپ شده است.
خواندن این اثر در روزهایی که نشریه فرانسوی به ساحت نورانی پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله و سلّم اهانت کرده و به تعبیر مقام معظم رهبری عناد و کینه شرارت بار دستگاه های سیاسی و فرهنگی دنیای غرب با اسلام را آشکار ساخته است، خالی از لطف نیست.
برشی از متن کتاب:
عروس که باردار بود، از شیندن خبر درگذشت ناگهانی همسرش، در حیرت فرو می رود، همان گونه که عبدالمطلب و مکیان ناباورانه خبر تلخ را می پذیرند. از عبدالله پنج شتر،گله کوچکی از گوسفند و کنیزی به نام «ام ایمن»، به میراث مانده است. ماه ها می گذرد و لحظه زایمان فرا می رسد؛ تا نوه عبدالمطلب چشم به این جهان بگشاید. سرور مکیان، درخدمت کعبه بود که بدو خبر دادند؛ خبری که چشمه های محبت را در دلش جوشانید. پیرمرد، نوه را در آغوش گرفت و فریاد زد: «او را محمد نامیدم.» این نام شگفت، در خانه مکیان سفر کرد. نامی زیبا، با حلاوت، همانند نغمه ای رویایی. برخی پرسیدند: چرا عبدالمطلب نام پدران و نیاکانش را بر او ننهاد؟ چرا محمد؟ و پیرمرد زمزمه کرد: تا در آسمان و زمین، ستایش شود! و این سان، تولد محمد با «عام الفیل» پیوند خورد. توفان زمستان عقب نشست و «بهار» در فصل بهار متولد شد.
عروس که باردار بود، از شیندن خبر درگذشت ناگهانی همسرش، در حیرت فرو می رود، همان گونه که عبدالمطلب و مکیان ناباورانه خبر تلخ را می پذیرند. از عبدالله پنج شتر،گله کوچکی از گوسفند و کنیزی به نام «ام ایمن»، به میراث مانده است. ماه ها می گذرد و لحظه زایمان فرا می رسد؛ تا نوه عبدالمطلب چشم به این جهان بگشاید. سرور مکیان، درخدمت کعبه بود که بدو خبر دادند؛ خبری که چشمه های محبت را در دلش جوشانید. پیرمرد، نوه را در آغوش گرفت و فریاد زد: «او را محمد نامیدم.» این نام شگفت، در خانه مکیان سفر کرد. نامی زیبا، با حلاوت، همانند نغمه ای رویایی. برخی پرسیدند: چرا عبدالمطلب نام پدران و نیاکانش را بر او ننهاد؟ چرا محمد؟ و پیرمرد زمزمه کرد: تا در آسمان و زمین، ستایش شود! و این سان، تولد محمد با «عام الفیل» پیوند خورد. توفان زمستان عقب نشست و «بهار» در فصل بهار متولد شد.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1399
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1399
-
شمارگان1000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات132
-
ناشر
-
نویسنده
-
مترجم
-
وزن180
-
تاریخ ثبت اطلاعاتجمعه 4 مهر 1399
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتسهشنبه 15 اسفند 1402
-
شناسه82904
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط