loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

احسن القصص

ناشر مکث اندیشه

نویسنده سید محمدجواد مهری

سال نشر : 1399

تعداد صفحات : 546

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 84944 10003022
احتمال تاخیر در تهیه
115,000 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

کتاب احسن القصص (روایت زندگی انبیاء و قصه‌های قرآن) نوشته‌ محمدجواد مهری، مجموعه ای از 52 روایت از زندگی انبیاء الهی و قصه‌های پندآموز قرآنی مبتنی بر اطلاعات و تحلیل الهی است که با بیانی ساده و دلنشین به رشته‌ی تحریر درآمده.

از آنجا که داستان در تربیت انسان سهم به سزایی دارد؛ زیرا تجسم عینی زندگی یک امت و تجربه عملی یک ملت است و برای همه‌کس، قابل فهم و درک است، مطالعه دقیق تاریخ و زندگی گذشتگان، مانند آیینه‌ای است که جلوی خود بگیریم و بعد معایب را بدون هیچ غرضی به ما بگوید.

با بررسی و شناخت درست از تاریخ، عوامل شکست‌ها و پیروزی‌ها و علت سقوط و انقراض حکومت ‌ها و عواقب سوء ظلم و ستم، جهل و تنبلی و آثار خوب عدالت و تقوی و معنویت و پیروی از دستورات خداوند سبحان و انبیاء بزرگ را بدست می‌آوریم و چنین شناختی از تاریخ سبب می‌شود که انسان راه را، از چاه تشخیص دهد و مانند گذشتگان به چاه ظلم و ستم و جهل خویش نیفتد و در مسیر مستقیم و رضای حق تعالی قرار گیرد. لذا می‌‌بینیم که قرآن بیش از دو هزار آیه در مورد داستان‌های انبیاء آورده، در حالی که در مورد غسل و وضو و تیمم دو آیه بیشتر نیست. بدون شک و تردید مسئله بسیار مهم بوده، که خداوند حکیم روی آن آن‌قدر تأکید نموده است.

چرا که داستان‌ های قرآن هدفش، فقط درس عبرت برای عده‌ای مردم در یک زمان خاص نیست، بلکه قصه‌ها برای همیشه و برای همۀ مردم و یک پیام جهانی است، که بدانند در صورت ظلم و گناه و پیروی نکردن از دستورات الهی، هر ملتی که باشد به سرنوشت ذلت‌‌‌‌‌‌‌‌‌بار بنی‌‌اسرائیل گرفتار خواهند شد.

از این رو نویسنده داستان‌ های قرآن را که، سرگذشت پیامبران و پیشینیان و حوادث نزول قرآن را بیان می‌کند و متضمن توصیه‌ های بسیار به فضایل اخلاقی و نهی و تخطئه از رذایل اخلاقی است، با شیوه ‌ای نو و دسته ‌بندی شده جمع‌ آوری کرده و با زبانی بسیار روان و شیوا در اختیار خوانندگان قرار می ‌دهد.

محور اصلی این نوشتار، اقتباس از آیات شریفۀ قرآن مجید بوده، و چون در این زمینه محتوی آیات فشرده و برخی از قصه‌ها مبهم و برای خوانندگان عزیز روشن نیست، سعی شده از روایات معصومین و نظرات مفسران و مورخان نیز استفاده شود، البتّه روش کلّی بر اختصار و ایجاز و حذف بسیاری از زواید و افسانه‌های دروغین و خرافات اسرائیلی، که در قصص قرآن و انبیاء، فراوان به چشم می‌خورد و با هیچ عقل و منطقی سازگار نیست، بوده است.

هر قصه در بر گیرنده مطالبی در زمینۀ معرفی هر یک از انبیاء و پادشاهان معاصر آنان و احوال کلیه زنانی که نامشان در کلام الله مجید ذکر شده و یا آیه‌ای در قرآن، اشاره ‌ای به آن‌ها داشته است و هم‌چنین تاریخ صدر اسلام و غزوات و تحولات مربوط به تکوین اسلام را بیان می ‌کند.

حضرت داوود (ع) روزها و اوقات خویش را به چهار قسمت تقسیم کرده بود: یک روز برای عبادت و روزی برای قضاوت و داوری، یک روز ویژه پند و اندرز و روزی هم به کارهای شخصی خود اختصاص داده بود.

یکی از روزها حضرت داوود (ع) در یکی از اتاق‌های قصر خود مشغول عبادت بود، ناگهان دو نفر، دور از چشم نگهبانان از درهای کاخ وی عبور کرده و وارد اتاق او شدند، داوود (ع) به طور ناگهانی با آنان روبه‌رو گشت و از مشاهدۀ آن‌ها وحشت کرد و تصور کرد آن‌ها برای کشتن وی آمده‌اند، ولی آن‌ها بی‌درنگ به داوود (ع) گفتند: «بیم به خود راه مده، ما دو نفر با یکدیگر نزاعی داریم که داوری را نزد شما آورده‌ایم و تو به حق و عدالت میان ما داوری کن، که در حقّ ما ستم نشود و ما را به راه راست و صحیح هدایت کن».

آنگاه کسی که به حق او تجاوز شده بود، دعوای خود را مطرح کرد و گفت: «این برادر دینی من تعداد نود و نه رأس گوسفند دارد و من تنها دارای یک رأس هستم، ولی او چشم طمع به تنها گوسفند من دوخته و قصد دارد، آن را از من بستاند و به گوسفندانش بیفزاید و من سعی کردم او را به ناروایی درخواستش قانع سازم، ولی موفق نشدم و او در بحث و مناقشه بر من چیره گشت».

حضرت داوود (ع) ماجرا را شنید و بی‌درنگ به شاکی گفت: «قطعاً برادرت با این ادعا بر تو ستم نموده است و این حادثه تازگی ندارد، بسیاری از دوستان نسبت به یکدیگر ستم می‌کنند، مگر آن‌ها که ایمان آورده و دارای عمل صالح هستند».

طرفین نزاع با شنیدن این قضاوت قانع شدند و رفتند و اصل قضاوت داوود (ع) نیز مطابق واقع بود، ولی داوود (ع) در قضاوت عجله کرد، زیرا بی‌آنکه سخن طرف دیگر نزاع را بشنود، بر ضد او داوری کرد از این رو فوراً متوجه شتاب‌زدگی و ترک اولیِ خود شد، توبه و استغفار کرد و به سجده افتاد و بازگشت به خدا نمود، خداوند از لطف خود او را بخشید.
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما