loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

در میان سرخپوست ها: خاطرات شفاهی سفر دانشجویان عدالتخواه به بولیوی

5 (4)

ناشر راه یار

تحقیق و تنظیم کتاب احسان دهقانی | امین سردارآبادی

سال نشر : 1399

تعداد صفحات : 192

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 88617 10003022
27,000 24,300 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

کتاب در میان سرخپوست ها، خاطرات شفاهی سفر دانشجویان عدالتخواه به بولیوی است، این کتاب توسط احسان دهقانی و امین سردارآبادی تحقیق و تنظیم شده است و در انتشارات راه یار به چاپ رسیده است.

مجموعه پیش رو، تلاشی است برای نشان دادن زحمات گروه اعزامی جنبش عدالت خواه دانشجویی به کنفرانس بین المللی «تغییرات آب و هوا و حقوق ما در زمین» در بولیوی. این مجموعه شامل خاطراتی از هیئت اعزامی به انضمام مقالات فکری است که به کمک آن ها فضای آمریکای لاتین و نقش آن ها را در مناسبات بین المللی نشان دهد و اشتراک ایران و کشورهای آمریکای لاتین را مطرح کند.

گفتنی است که این خاطرات مربوط به سال 1389 است. بدیهی است که در این سال ها بسیاری از مناسبات تغییر کرده و ممکن است بعضی از آسیب شناسی های ارائه شده در بخش خاطرات در فصل های یک تا سه، صرفا مربوط به آن برهه زمانی باشد.

در طبقە دوم سفارت، اتاقی است که آن را در اختیار من قرار می‌دهند. قرار است شب را در لاپاز بمانیم و صبح به سمت کوچابامبا حرکت کنیم. دلهره‌هایم خیلی کمتر شده و قرارگرفتن در فضای سفر به من آرامش داده است. اولین تماس را با خانواده می‌گیرم. دفتر خاطراتم را بیرون می‌آورم و شروع به نوشتن خاطرات این روز طولانی میکنم.

آقای موسوی سفارش کرده‌اند نخوابیم، چون تا صبح زمان کمی مانده و ممکن است بیدار نشویم. یادداشت‌هایی را که همراهم آورده‌ام و به موضوع کنفرانس مربوط می‌شود، دوباره مرور می‌کنم. ساعت را که به وقت بولیوی تغییر داده‌ام نگاه می‌کنم. از چهار گذشته است. نمازم را در اتاقم می‌خوانم. کمی قرآن می‌خوانم و از خدا می‌خواهم که توفیق بدهد تأثیری داشته باشیم.

روسری‌هایم را نگاه می‌کنم و از بین آنها همانی را که روشنتر است انتخاب می‌کنم؛ زمینە سفید با توپ‌های کوچک مشکی. معیار انتخابم این است که پوششم تیره نباشد. چادرم را سر می‌کنم و پایین میروم. آقای موسوی و مفتاح هم هستند. اولین گزارشمان گروه اعزامی از ایران از سفر را در همان سفارت می‌نویسیم و ارسال می‌کنیم. در حال حاضر در بولیوی، قلب آمریکای لاتین حضور دارد.

یکی از کارمندان سفارت برایمان صبحانه می‌آورد؛ نان، پنیر، چای، مربا و کره. زمان کمی می‌گذرد که رانندە سفارت با همان ماشین دنبالمان می‌آید تا ما را به ترمینال برساند. مقصد بعدی کوچابامبا، محل برگزاری کنفرانس است. راننده بین راه توضیح میدهد که بولیوی چهار پایتخت دارد. سوکره که نامش در قانون اساسی آمده است. لاپاز پایتخت سیاسی و حکومتی روز، کوچابامبا هم پایتخت فرهنگی و دانشگاهی. سانتا کروز پایتخت اقتصادی و شهری نفتخیز است.

همزمان که به صحبت‌های راننده گوش می‌کنم، به خیابان‌ها هم نگاهی می‌اندازم. اولین چیزی که در لاپاز توجه‌ام را جلب می‌کند، خانه‌های زردرنگ، مغازه‌های کوچک شبیه مغازه‌های ایران و پوشش زنان است. بیشتر زنان که صورت‌های گرد سر خرنگ، قدهای کوتاه و هیکل‌های درشتی دارند، بلوز آستین بلند و پوشیده و دامن بلند و پرچین چندتکه رنگی و شاد به تن دارند. روسری‌های سنتی سه گوشه و بلندی دور گردن انداخته و جلوی گردن گره زده‌اند.

گاهی این روسری سه گوش جای خود را به شال‌های ضخیم با راه‌راه‌های رنگی می‌دهد که بعدا متوجه می‌شوم از صنایع دستی معروفشان است. موهای سیاه زغالی و پرحجمشان را در دو طرف بافته و آویزان کرده و کلاهی روی سر گذاشته‌اند. احساس میکنم پوشش سختی است. تکرار آنهمه جزئیات، آنهم هر روز، باید کار دشواری باشد. راننده توضیح میدهد که لاپاز ساختار سنتی خود را حفظ کرده و مردم همچنان زندگی بومی و پوشش سنتی دارند.
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما