مردان آب، مردان آهن: خاطرات تکاوران و شهدای نیروی دریایی استان اردبیل
سال نشر : 1400
تعداد صفحات : 152
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 90355
10003022
درجه داری داشتم به نام حمید ده بزرگی که خدمه تفنگ 106 بود. بیست و نه گلوله گذاشت توی جیب و با دو همراه قصد حرکت داشت، گفتم:«حمید، زیاد جلو نرو خطرناک است.» گفت:« تا جایی می روم که در برد سلاحم باشد.» رفتند و من با دوربین دیدم که هر گلوله نثار یک تانک یا نفربر عراقی کردند. می خواستند دور بزنند و برگردند که جیپشان را زیر رگبار گرفتند. دو همراه حمید بلافاصله شهید شدند. خودش هم زخمی شد. و دیدم که سربازهای دشمن آمدند سراغش و اسیرش کردند. چند شب بعد در رادیو عراق پیغامش پخش شد و که «به ناخدا صمدی بگویید من اینجا هستم، غیبت رد نکند»
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1400
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1400
-
شمارگان1250
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات152
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن194
-
تاریخ ثبت اطلاعاتیکشنبه 16 خرداد 1400
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتسهشنبه 25 آبان 1400
-
شناسه90355
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط