13 روز مانده بود به انتخابات
سال نشر : 1389
تعداد صفحات : 216
معرفی کتاب
نویسنده در این رمان به حوادث و رویدادهای قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال هشتاد و هشت پرداخته است و با نگارشی جذاب، گذری هم به سال های جنگ می زند. همچنین سیر داستان روایت کننده لایه های زیرین انتخابات و حرف ها و دیالوگ های رد و بدل شده بین حامیان کاندیده های رقیب در انتخابات است.فعالیت های دانشجویی، کارناوال های تبلیغاتی، زد و خورد های انتخاباتی و در نهایت بروز مرگ های مشکوک هر کدام گوشه ای از این رمان را تشکیل می دهند.
شنبه نهم خرداد، سیزده روز مانده بود به انتخابات. استاد مشغول حضور و غیاب بود که از کلاس زدم بیرون. عجله داشتم. باید نشریه را برایِ چاپ و تکثیر به دست علیرضا میرساندم. در راهرو تند تند قدم برمیداشتم تا هر چه سریعتر به دفتر بسیج برسم. برایِ رسیدن به دفتر میبایست راهرویِ طبقه یِ سوم را تا انتها بروی و بعد از اینکه همه اتاق ها تمام شد از راه پله متروکه انتهایِ آن، شصت پله نزول کنی و در عمق تاریکی به دفتر برسی. جایی دنج و دست نخورده که حتی گذر خدماتی ها هم به آنجا نمی افتاد. پیچیدم در راه پله که دیدم روبروم ایستاده اند. یکی گرگ و یکی بره. دستهایش را ستون کرده بود دو طرف سرَش به دیوار و صورتش را چسبانده بود به صورت او. با چشم سلول سلول صورتش را وارسی می کرد و با هوایِ دم و بازدم او را می آزرد. گاهی نگاه حیضَش را مثل نیزه فرو میکرد در چشمانِ او و پرستو نگاهش را از نگاه او میدزدید. قطرات اشک از گوشه ی چشمانَش خط کشیده بودند تا زیر چانه اش و ازآنجا چکیده بودند کف راه پله. ترس حتی اجازه فرو خوردن بغض را هم به او نداده بود. با چشمهایِ تَرَش داشت التماسش میکرد...
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1389
-
چاپ جاری2
-
شمارگان2500
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات216
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن262
-
تاریخ ثبت اطلاعاتپنجشنبه 13 مرداد 1390
-
شناسه9094
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط