دانه قهوه
4.9 (8)
سال نشر : 1400
تعداد صفحات : 96
معرفی کتاب
کتاب دانه قهوه، به شما میگوید چطور در محیط اطراف خود تغییر و تحول ایجاد کنید، چگونه از عهده چالشهای زندگیتان بر بیایید و تغییرات مثبتی درون خود به وجود آورید.زندگی اغلب دشوار و سخت است و حتی شاید خشن و استرسزا باشد و مانند یک دیگ جوشان احساس شود. محیطهایی که در آن قرار دارید میتواند شما را تغییر دهد، ضعیف یا سخت کند و با خود واقعیتان مواجه سازد. شما آزموده میشوید تا ببینید واقعاً چه کسی هستید. میتوانید مانند هویج ضعیفی باشید که در گلدان سست و له میشود یا همچون تخممرغی که سفت میگردد و یا میتوانید مثل دانههای قهوه باشید و قدرتی را در درون خود بیابید تا محیط اطرافتان را تغییر دهید.
دانه قهوه (The Coffee Bean) یک داستان الهامبخش است و داستان پسر جوانی به نام آبراهام را روایت میکند که در مدرسه و خانه با چالش و فشارهای بسیاری روبهروست. یک روز در مدرسه بعد از کلاس، معلم او درس تغییر دانه قهوه را با او در میان میگذارد و این پیام قدرتمند طرز فکر، عمل و دیدگاهش نسبت به دنیا را متحول میکند. آبراهام درمییابد که به جای اینکه اجازه دهد محیط اطرافش در او تغییر منفی ایجاد کند، میتواند هر محیطی را که در آن قرار دارد، به سمت بهتر شدن دگرگون سازد.
آبراهام پس از دریافت این حقیقت تحولآفرین، سفری جادویی را آغاز میکند تا زندگیاش را همچون دانههای قهوه از سر بگیرد. او به شما نشان میدهد که چگونه این درس ساده در هر مکان و موقعیتی، در مدرسه، محیط نظامی و یا دنیای تجارت، میتواند قدرت توقفناپذیر درون شما را روشن کند.
جان گوردون (Jon Gordon) و دامون وست (Damon West) با این کتاب به شما این قدرت را میدهند که زندگی خود و اطرافیانتان را دچار تغییر و تحول کنید. تنها کافیست تصمیم بگیرید که میخواهید هویج، تخممرغ یا دانه قهوه باشید.
زمان زیادی نگذشت که همکاران و مدیران به نگرش، انرژی و نتایج او پی بردند.
درحالی که دیگران جز ابراز تأسف و حسرت برای روزهای خوب گذشته کاری نمیکردند، اَبی سرش را پایین انداخته بود و سخت کار میکرد، روابط و فرصتهایش را گسترش میداد و روزهای بهتری را خلق میکرد. ظرف مدت کوتاهی، او به مقام مدیر فروش بخش نائل گردید و چند سال بعد مدیر فروش منطقه شد.
اکثر فروشندگان و مدیران منطقه از شرایط و وضعیت اقتصادی گله و شکایت میکردند، اما اَبی به جای آن درس دانهی قهوه را به تیمش میآموخت. آنها با یکدیگر بر آنچه میتوانستند کنترل کنند، تمرکز کرده و خوشبینانه تلاش میکردند تا هرسهماه بتوانند در منطقهی شمارهی 1 شرکت شوند.
مدیران شرکت نمیتوانستند کمکی بکنند اما متوجه شدند که اَبی و تیمش درحال انجام کاری متفاوت هستند. آنها با افت شدید فروش و کاهش تدریجی سود شرکت متوجه شدند که بایستی اقدامی برای نجات شرکت و آینده آن انجام دهند. بنابراین، اَبی را رئیس فروش و بازاریابی کردند، به این امید که بتواند در اوضاع و احوال تغییری بهوجود آورد.
اَبی به آنها گفت که تیم او به جای نگرانی برای آینده قصد دارد چالشهای پیشرو را دوست بدارد.
درحالی که دیگران جز ابراز تأسف و حسرت برای روزهای خوب گذشته کاری نمیکردند، اَبی سرش را پایین انداخته بود و سخت کار میکرد، روابط و فرصتهایش را گسترش میداد و روزهای بهتری را خلق میکرد. ظرف مدت کوتاهی، او به مقام مدیر فروش بخش نائل گردید و چند سال بعد مدیر فروش منطقه شد.
اکثر فروشندگان و مدیران منطقه از شرایط و وضعیت اقتصادی گله و شکایت میکردند، اما اَبی به جای آن درس دانهی قهوه را به تیمش میآموخت. آنها با یکدیگر بر آنچه میتوانستند کنترل کنند، تمرکز کرده و خوشبینانه تلاش میکردند تا هرسهماه بتوانند در منطقهی شمارهی 1 شرکت شوند.
مدیران شرکت نمیتوانستند کمکی بکنند اما متوجه شدند که اَبی و تیمش درحال انجام کاری متفاوت هستند. آنها با افت شدید فروش و کاهش تدریجی سود شرکت متوجه شدند که بایستی اقدامی برای نجات شرکت و آینده آن انجام دهند. بنابراین، اَبی را رئیس فروش و بازاریابی کردند، به این امید که بتواند در اوضاع و احوال تغییری بهوجود آورد.
اَبی به آنها گفت که تیم او به جای نگرانی برای آینده قصد دارد چالشهای پیشرو را دوست بدارد.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1400
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1400
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات96
-
ناشر
-
نویسنده
-
مترجم
-
وزن115
-
تاریخ ثبت اطلاعاتپنجشنبه 18 شهریور 1400
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتشنبه 20 شهریور 1400
-
شناسه93657
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط