قرار در بهشت؛ بر اساس عاشقانه های طاهره غلامعلی شاهی همسر شهید مدافع حرم محمد استحکامی
5 (1)
سال نشر : 1400
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 93989
10003022
روزی که برای آزمایش خون میرفتیم مادرش به زور من را فرستاد صندلی جلو کنار محمد
تمام بدنم داشت می لرزید به محض اینکه در را بستم انگار رادیو ضبط تنظیم شده باشد شروع کرد به خواندن: (دنیا دیگه مثل تو نداره…) با این شروع خوب من هم جرأت کردم توی آزمایشگاهی حرکتی بزنم رفتم نشستم کنارش آرام گفتم: (حالا اگر جواب منفی شد چه کار می کنی؟)
پیش خود گفتم الان یک جواب عاشقانه میده محمد گفت: (هیچی راضی هستم به رضای خدا) تا چند روز حوصله اش رو نداشتم
حکایت محمد و طاهره قصه ی عاشقانه تمام شده نیست قراری که با ازدواج آغاز شد و تا بهشت هم ادامه دارد
***
وقتی برای جمع آوری خاطرات سراغ خانواده و دوستانش رفتیم هر کسی که از محمد می گفت انگار از شهادتش متوجه نشده بود و خلعت شهادت را برازنده او می دانست. اما این وسط یک نفر محمد را جور دیگری روایت کرده روایت یک انسان زمینی که عاشقانه زندگی کرده و با عشقش خودش را به قله انسانیت رسانده است. جوانی که حکایت جوانی اش مسیر خوشبختی و سعادت نسل امروز را روشن می کند و زنی که هنوز بر سر عهد و پیمان اش با محمد مانده است. او روز ها با اراده و حضور محمد با آموزش و پرورش فرزندان این مرز و بوم می پردازد و شب ها را با تربیت یادگاریهای محمد فرزندان او سپری میکند؛ خستگی هایش را به محمد می گوید و نشاطش را با شاگردان و پسرانش تقسیم میکند. مشکلات و گرفتاری ها را مثل همیشه بامحمد در میان میگذارد و با گرای او پیش میرود و چون به حضورش اعتماد دارد مشکل گشا بودنش را می بیند.
میان همه این اعتقاد های کم نظیر طاهره، دلتنگی، درد بی درمان اوست که فقط انتظار بهشت آرامش می کند بهشتی که وعده اش را محمد به طاهره داده است.
تمام بدنم داشت می لرزید به محض اینکه در را بستم انگار رادیو ضبط تنظیم شده باشد شروع کرد به خواندن: (دنیا دیگه مثل تو نداره…) با این شروع خوب من هم جرأت کردم توی آزمایشگاهی حرکتی بزنم رفتم نشستم کنارش آرام گفتم: (حالا اگر جواب منفی شد چه کار می کنی؟)
پیش خود گفتم الان یک جواب عاشقانه میده محمد گفت: (هیچی راضی هستم به رضای خدا) تا چند روز حوصله اش رو نداشتم
حکایت محمد و طاهره قصه ی عاشقانه تمام شده نیست قراری که با ازدواج آغاز شد و تا بهشت هم ادامه دارد
***
وقتی برای جمع آوری خاطرات سراغ خانواده و دوستانش رفتیم هر کسی که از محمد می گفت انگار از شهادتش متوجه نشده بود و خلعت شهادت را برازنده او می دانست. اما این وسط یک نفر محمد را جور دیگری روایت کرده روایت یک انسان زمینی که عاشقانه زندگی کرده و با عشقش خودش را به قله انسانیت رسانده است. جوانی که حکایت جوانی اش مسیر خوشبختی و سعادت نسل امروز را روشن می کند و زنی که هنوز بر سر عهد و پیمان اش با محمد مانده است. او روز ها با اراده و حضور محمد با آموزش و پرورش فرزندان این مرز و بوم می پردازد و شب ها را با تربیت یادگاریهای محمد فرزندان او سپری میکند؛ خستگی هایش را به محمد می گوید و نشاطش را با شاگردان و پسرانش تقسیم میکند. مشکلات و گرفتاری ها را مثل همیشه بامحمد در میان میگذارد و با گرای او پیش میرود و چون به حضورش اعتماد دارد مشکل گشا بودنش را می بیند.
میان همه این اعتقاد های کم نظیر طاهره، دلتنگی، درد بی درمان اوست که فقط انتظار بهشت آرامش می کند بهشتی که وعده اش را محمد به طاهره داده است.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1400
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1400
-
شمارگان1000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
ناشر
-
نویسنده
-
ویراستار
-
وزن170
-
تاریخ ثبت اطلاعاتدوشنبه 29 شهریور 1400
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتسهشنبه 30 شهریور 1400
-
شناسه93989
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط