حسنی و قصه هایش 5: حسنی و خاله سرما
5 (1)
سال نشر : 1399
تعداد صفحات : 12
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 94687
10003022
باباجان لحاف را کنار زد و تشک را از زیر حسنی بیرون کشید.
حسنی قل خورد روی زمین.
باباجان غش غش خندید و گفت: «امروز کوتاه ترین روز سال است. باید عجله کنی!»
حسنی با ناراحتی از جا بلند شد تا به باغ پایینی برود.
اما یکهو چشمش به خانم جان افتاد که پشت پنجره ایستاده بود و زیر لب می گفت: «با اینکه امشب شب یلداست؛ اما یک دانه برف هم از آسمان نمی بارد.
ای داد و بیداد...
چشمم به آسمان خشک شد!» ...
حسنی قل خورد روی زمین.
باباجان غش غش خندید و گفت: «امروز کوتاه ترین روز سال است. باید عجله کنی!»
حسنی با ناراحتی از جا بلند شد تا به باغ پایینی برود.
اما یکهو چشمش به خانم جان افتاد که پشت پنجره ایستاده بود و زیر لب می گفت: «با اینکه امشب شب یلداست؛ اما یک دانه برف هم از آسمان نمی بارد.
ای داد و بیداد...
چشمم به آسمان خشک شد!» ...
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1399
-
چاپ جاری1
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعخشتی
-
تعداد صفحات12
-
ناشر
-
نویسنده
-
تصویرگر
-
وزن100
-
تاریخ ثبت اطلاعاتدوشنبه 26 مهر 1400
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتسهشنبه 27 مهر 1400
-
شناسه94687
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط