loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

همسران زمینی، سرداران آسمانی: رفتارشناسی فرماندهان شهید دفاع مقدس در خانواده

ناشر بوستان کتاب قم

نویسنده رضا آبیار

سال نشر : 1400

تعداد صفحات : 108

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 96900 10003022
45,000 40,500 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

کتاب حاضر مشتمل بر شیوه های همسرداری فرماندهان شهید هشت سال دفاع مقدس است که در حریم خانواده در گفتار و کردان آنان بروز کرده است.

این مجموعه توحید محوری، ولایت مداری، معاد باوری، پرهیز از گناه و رعایت تقوا، سازگاری و مدارا با همسر، گذشت و چشم پوشی از خطاهای همسر، ابراز محبت به همسر، هدیه دادن به همسر، کمک به همسر در انجام امور منزل، تشکر و قدردانی از همسر، تکریم همسر، عدم بهانه گیری از زندگی، و نیز شکرگزاری به خاطر همسر شایسته که در سخنان و سیره خانوادگی فرماندهان شهید جلوه گر شده است، برای داشتن یک زندگی شایسته، آموزنده خواهد بود.

از جمله ویژگی های این کتاب، آن است که نویسنده با قلمی روان مباحث خویش را ضمن مستندسازی به وسیله آیات و روایات، با خاطره های زیبا و انسان ساز زینت بخشیده و جلوه ای دلنشین از یک زندگی بهشتی را ترسیم نموده تا پیام های آن، بر جان و دل خوانندگان، خوش بنشیند و اثری ماندگار داشته باشد.

* کمک به همسر در انجام امور منزل:
همسر شهید محمدابراهیم همت از کمک و همکاری شهید در امور منزل، به عنوان اخلاق نیکوی همیشگی او یاد می کند و می گوید: نزدیک عملیات خیبر بود. زمستان بود و ما در اسلام آباد غرب بودیم. وقتی به خانه آمد، چشم های سرخ و خسته اش گویای این بود که چند شب است که نخوابیده است. می خواستم مقدمات غذا را آماده کنم، اما اجازه نداد. دستم را گرفت و مرا روی زمین نشاند و گفت: «امشب نوبت من است که از خجالت تو بیرون بیاییم»، گفتم: «ولی تو بعد از این همه وقت، خسته و کوفته آمده ای ...». نگذاشت حرفم تمام شود. خودش سفره را انداخت. غذا را کشید و آورد. غذای مهدی را با حوصله داد و سفره را جمع کرد. چای آورد و گفت: «بفرما، بخور».

* ابراز محبت به همسر:
شهید منوچهر مدق «مسؤول پشتیبانی لشکر 27 محمد رسول الله(ص)» در قالب بیان و گفتار، علاقه اش را به همسرش ابراز می کرد. همسرش می گوید: منوچهر خیلی به من و زندگی مان ابراز علاقه می کرد، با رفتارهایش و با کلماتش، به من می گفت: «فرشته! هیچ کس برای من بهتر از تو در این دنیا نیست. می خواهم این عشق را به عشق خدا برسانم». کنار قلب منوچهر چند تا ترکش بود که نتوانستند آنها را بیرون بیاورند. وقتی به ترکش هایی که نزدیک قلبش بود، غبطه می خوردم و می گفتم: «ای کاش من جای آن ترکش ها بودم»، می گفت: «اینها کنار قلب من هستند؛ تو که توی قلب من هستی».
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما