loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

ملکه موش ها

ماجرای دشت مرموز

3 (2)

ناشر به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی)

نویسنده محمد میرکیانی

تصویرگر سعید رزاقی

سال نشر : 1400

تعداد صفحات : 144

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 98539 10003022
50,000 47,500 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

کتاب ملکه موش ها نوشته محمد میرکیانی است. انتشارات به نشر (وابسته به آستان قدس رضوی) این کتاب را روانه بازار کرده است. این اثر «ماجرای دشت مرموز» نیز نام دارد. کتاب ملکه موش ها که تصویرهای رنگی هم دارد کتابی است که برای نوجوانان نوشته شده است.

تصویرگری‌های این کتاب را سعید رزاقی انجام داده است. پیش از این در این مجموعه کتاب‌های «جشن خرگوش‌ها» و «بازی‌بازها» منتشر و خوانده شده‌اند. درواقع کتاب ملکه موش ها دومین اثر از یک سه‌گانه است. عنوان برخی از این داستان‌ها عبارت‌اند از «موش عجیب»، «مهمانی موش‌ها»، «دانوش و هوشان» و «موشو در روباه‌سرا».

این کتاب از نظر محتوایی ادامه رمان «جشن خرگوش‌ها» است؛ رمانی که با فضای داستان حیوانات و با ساختاری طنز برای گروه سنی نوجوان نوشته شده است. محمد میرکیانی کوشیده تا با بهره‌گیری از نگارش داستان‌های امروزی و بهره‌مندی از میراث ادبیات کهن از جمله مثنوی معنوی، بهارستان جامی، کلیله و دمنه، منطق‌الطیر عطار نیشابوری و... فانتزی بومی را در داستان‌هایی از زبان حیوانات برای نوجوانانِ علاقه‌مند خلق کند.

داستان با ورد موشی به اسم موشی از سرزمینی دیگر شروع می‌شود. او را روپیر و روپیچ می‌شناسند. موشو همراه خودش گردویی دارد که هر حیوانی بخورد می‌میرد. هدفش این است که در سرزمین موش‌ها یک میهمانی راه بیندازد و از طریق گردوهایی که دوستانش می‌آورند تمام موش‌ها را از بین ببرند و خودشان جای آن‌ها را بگیرند.

از طرفی دیگر موشو می‌خواهد کاری کند تا موش‌ها محل ورود خرگوش‌ها به لانه‌های را پیدا کنند و به روباه‌ها اطلاع بدهند. برای این کار سراغ موشان و هوشان می‌رود. هوشان از موشان خوشش نمی‌آید و به دنبال این است که بتواند به لانه خرگوش‌ها برود و آن‌ها را از خطری که در پیش هست آگاه کند.. در این میان تعداد زیادی کلاغ به خاطر خوردن گردوهایی موش‌ها که تازه آمده‌اند می‌میرند سارها به کمک آن‌ها آمده . شیشه عمر دیو را می‌شکنند و روباها را فراری می‌دهند.

«رازو سر از پا نشناخته وارد روباه‌ سرا شد. نمی‌دانست کجا می‌رود و چه‌کار می‌کند. به این‌وآن تنه می‌زد و گاهی پا روی سر یا دُم روباهی می‌گذاشت که این گوشه و آن گوشه دراز کشیده بودند.»
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما