لوح فشرده سریال تلویزیونی افسانه سلطان و شبان
افسانه سلطان و شبان یکی از سریال های محبوب دههٔ ۶۰ تلویزیون ایران در ژانر کمدی است که تولید آن در سال ۱۳۶۲ توسط گروه فیلم و سریال تلویزیون آغاز و در سال ۱۳۶۳ از شبکه ۱ سیما پخش شد. مهدی هاشمی و داریوش فرهنگ به اتفاق یکدیگر فیلمنامهٔ این سریال را در قالب افسانه ای کهن نوشته اند. این سریال همچنین از شبکه آی فیلم بازپخش شده است.
خلاصه داستان:
سلطانی کوته فکر و خوشگذران کابوس عجیبی می بیند و خوابگزار اعظم تعبیر آنرا تیرهای بلایی می داند که در تاریخ معینی از ماه بر سرش فرود خواهند آمد. سلطان از این موضوع وحشت کرده و در بستر بیماری می افتد. وزیر اعظم، سلطان بانو و خوابگزار اعظم راه حل این مشکل را جایگزین کردن شخص دیگری به جای سلطان می دانند تا خطر بگذرد. پس همای سعادت را رها می سازند و پرنده بر شانهٔ شبان ساده دلی فرود می آید که شباهت غیر قابل تصوری به سلطان دارد. شبان را به قصر آورده و ردای سلطانی بر او می پوشانند و سلطان را نیز در جامهٔ شبانی به ده او می فرستند. تلخک و دوست کاتبش که متوجهٔ تغییر رفتار سلطان شده اند به جستجوی حقیقت می پردازند و تلخک جانش را در این راه از دست می دهد. کاتب که به ماهیت اصلی سلطان جدید پی برده است او را از اصل ماجرا باخبر می سازد و با هم نقشه ای برای از بین بردن درباریان و رهایی زندانیان طرح می کنند. وزیر اعظم کشته می شود و سلطان بانو خودکشی می کند. از سوی دیگر سلطان اصلی که عادت به زندگی روستایی ندارد در ده شیرزاد شبان خرابکاری به بارآورده و پس از دریافت کتکی مفصل، توسط اهالی از ده رانده می شود. در این میان خوابگزار اعظم مژده می آورد که آن تاریخ شوم گذشته و جان سلطان از تیرهای بلا در امان مانده است. سلطان و خوابگزار به قصر باز می گردند و کاتب به استقبالشان می آید. سلطان که از این موضوع تعجب کرده سراغ درباریان و ملازمانش را می گیرد و پاسخ می شنود که همگی در سیاهچال هستند. سپس کاتب با لبخندی درهای تالار را گشوده و زندانیان رها شده از بند با تیغ هایی بران به سمت سلطان حمله ور می شوند. کابوس سلطان به حقیقت پیوسته است.
خلاصه داستان:
سلطانی کوته فکر و خوشگذران کابوس عجیبی می بیند و خوابگزار اعظم تعبیر آنرا تیرهای بلایی می داند که در تاریخ معینی از ماه بر سرش فرود خواهند آمد. سلطان از این موضوع وحشت کرده و در بستر بیماری می افتد. وزیر اعظم، سلطان بانو و خوابگزار اعظم راه حل این مشکل را جایگزین کردن شخص دیگری به جای سلطان می دانند تا خطر بگذرد. پس همای سعادت را رها می سازند و پرنده بر شانهٔ شبان ساده دلی فرود می آید که شباهت غیر قابل تصوری به سلطان دارد. شبان را به قصر آورده و ردای سلطانی بر او می پوشانند و سلطان را نیز در جامهٔ شبانی به ده او می فرستند. تلخک و دوست کاتبش که متوجهٔ تغییر رفتار سلطان شده اند به جستجوی حقیقت می پردازند و تلخک جانش را در این راه از دست می دهد. کاتب که به ماهیت اصلی سلطان جدید پی برده است او را از اصل ماجرا باخبر می سازد و با هم نقشه ای برای از بین بردن درباریان و رهایی زندانیان طرح می کنند. وزیر اعظم کشته می شود و سلطان بانو خودکشی می کند. از سوی دیگر سلطان اصلی که عادت به زندگی روستایی ندارد در ده شیرزاد شبان خرابکاری به بارآورده و پس از دریافت کتکی مفصل، توسط اهالی از ده رانده می شود. در این میان خوابگزار اعظم مژده می آورد که آن تاریخ شوم گذشته و جان سلطان از تیرهای بلا در امان مانده است. سلطان و خوابگزار به قصر باز می گردند و کاتب به استقبالشان می آید. سلطان که از این موضوع تعجب کرده سراغ درباریان و ملازمانش را می گیرد و پاسخ می شنود که همگی در سیاهچال هستند. سپس کاتب با لبخندی درهای تالار را گشوده و زندانیان رها شده از بند با تیغ هایی بران به سمت سلطان حمله ور می شوند. کابوس سلطان به حقیقت پیوسته است.
-
ناشر الکترونیک
-
نوع لوح فشردهدی وی دی (DVD)
-
تعداد لوح فشرده (دیسک)3
-
سال نشر1385
-
کارگردان
-
وزن142
-
تاریخ ثبت اطلاعاتسهشنبه 28 مهر 1394
-
شناسه34568