نخل میثم؛ مجموعه اشعار - جلد پنجم
5 (2)
تعداد صفحات : 886
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 14678
10003022
معرفی کتاب
کتاب نخل میثم؛ مجموعه اشعار - جلد پنجم، سروده غلامرضا سازگار است و توسط انتشارات بین الملل منتشر شده است.بیان آن چه در دل نهفته است نیازمند زبانی گویا و روشی سودمند است. چه بسیار مطالب گهربار و گرانمایه که عدم فصاحت و بلاغت گوینده، باعث تباهی آن شده است. از شیوه رایج و پر معنی در بیان فضایل و مصائب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام می توان به ادبیات شعر و شاعری اشاره کرد. این مجموعه نخل میثم کوشیده است با نگرشی صحیح به این مقوله و بهره مندی از روایات و سخنان صحیح السند، به ذکر و بیان مدایح و مراثی معصومین علیهم السلام بپردازد.
مثنوی با عنوان «در ولادت مولا علی علیه السلام» را در زیر می خوانیم:
امشب حرم خدا حرم شد / از مقدم یار محترم شد
کعبه شده محو و مات و مدهوش / دیوار ز هم گشوده آغوش
هر قطعه سنگ، کوه طوری است / هر نخله خشک، نخل نوری است
در زمزمه های آب زمزم / آوای علی علی است هر دم
ای هجر، شب وصال تبریک / مجد و شرف و جلال تبریک
هر ریگ روان شده ثناگو / با ذکر «علی علی علی هو»
سر زد ز صفا صفای مطلق / ای مرده بگو «علی علی حق»
حوران همه جان به کف نهادند / در پشت مقام ایستادند
بت های حرم به سجده رفتند / با هم، دم «یا علی» گرفتند
ای کعبه زهی زهی سعادت / میلاد تو شد از این ولادت
ای کعبه سعادتت مبارک / ای بیت، ولادتت مبارک
ای دختر شیر، شیر زادی / بر خلق جهان امیر زادی
این شیر خداست روی دستت / شمشیر خداست روی دستت
این جان محمد است، مادر! / قرآن محمد است، مادر!
تو حامل نور سرمد استی / تو مادر جان احمد استی
بر خویش ببال مام کعبه! / طفل تو بُود امام کعبه
نوزاد تو پیر کائنات است / طفل تو امیر کائنات است
روزی که نبود نام هستی / می کرد علی خداپرستی
از صبح ازل علی، علی بود / پیوسته به هر ولی ولی بود
در بود و نبود مقتدا بود / او بود و محمد و خدا بود
ای نفس رسول و جان قرآن / ای دست خدا، زبان قرآن
خورشید بلند بام کعبه / از صبح ازل امام کعبه
ای خانه کعبه زادگاهت / ای صحنه حشر دادگاهت
تو احمد و احمد است حیدر / یک روح که دیده در دو پیکر
گفتار هماره تو تنزیل / شاگرد قدیمی تو جبریل
در لیله قدر، قدر قدری / در صحنه بدر، بدر بدری
میدان نبرد پای بستت / شمشیر نیازمند دستت
تو قله عرش را امیری / یا همدم کودک صغیری؟
غیر از تو که، ای خدای را شیر / بخشیده به خصم خویش شمشیر؟
در ملک وسیع حق امامی / با پیر فقیر هم کلامی
با آنکه امام جمع بودی / در بزم فقیر، شمع بودی
تو مالک عرش در زمینی / حیف است میان ما نشینی
در عرش امام آفتابی / در فرش چرا ابوترابی؟
ای قلب تو خانه محمد / جای تو به شانه محمد
تو بت شکن و خداپرستی / بر شانه وحی بت شکستی
بت های حرم قیام کردند / بر تو همگی سلام کردند
هر بت که فتاد و بر زمین خفت / فریاد کشید و یا علی گفت
ای پشت سرت دعای کعبه! / ای بت شکن خدای کعبه!
ای مهر تو لطف بی نهایت / توحید و نبوت و ولایت
مهر تو بود تمام دینم / تا کور شود عدو من اینم
روزی که نه آب و نه گِلم بود / جای تو به خانه دلم بود
با مهر تو روی خود نمودم / با مهر تو چشم خود گشودم
دل را به ولات زنده کردم / گه گریه و گاه خنده کردم
ای شهد ولایت تو شیرم! / ای کرده به عشق خود اسیرم!
مادر که میان گاهواره / می کرد به صورتم نظاره
هر شب که به گاهواره خفتم / تا صبح «علی علی» شنفتم
صد شکر خدای را که هر دم / با دوستی تو رُشد کردم
عمری به محبتت اسیرم تا با تو بمانم و بمیرم
ای مهر تو بود و هست «میثم» / فردا تو بگیر دست «میثم»
امشب حرم خدا حرم شد / از مقدم یار محترم شد
کعبه شده محو و مات و مدهوش / دیوار ز هم گشوده آغوش
هر قطعه سنگ، کوه طوری است / هر نخله خشک، نخل نوری است
در زمزمه های آب زمزم / آوای علی علی است هر دم
ای هجر، شب وصال تبریک / مجد و شرف و جلال تبریک
هر ریگ روان شده ثناگو / با ذکر «علی علی علی هو»
سر زد ز صفا صفای مطلق / ای مرده بگو «علی علی حق»
حوران همه جان به کف نهادند / در پشت مقام ایستادند
بت های حرم به سجده رفتند / با هم، دم «یا علی» گرفتند
ای کعبه زهی زهی سعادت / میلاد تو شد از این ولادت
ای کعبه سعادتت مبارک / ای بیت، ولادتت مبارک
ای دختر شیر، شیر زادی / بر خلق جهان امیر زادی
این شیر خداست روی دستت / شمشیر خداست روی دستت
این جان محمد است، مادر! / قرآن محمد است، مادر!
تو حامل نور سرمد استی / تو مادر جان احمد استی
بر خویش ببال مام کعبه! / طفل تو بُود امام کعبه
نوزاد تو پیر کائنات است / طفل تو امیر کائنات است
روزی که نبود نام هستی / می کرد علی خداپرستی
از صبح ازل علی، علی بود / پیوسته به هر ولی ولی بود
در بود و نبود مقتدا بود / او بود و محمد و خدا بود
ای نفس رسول و جان قرآن / ای دست خدا، زبان قرآن
خورشید بلند بام کعبه / از صبح ازل امام کعبه
ای خانه کعبه زادگاهت / ای صحنه حشر دادگاهت
تو احمد و احمد است حیدر / یک روح که دیده در دو پیکر
گفتار هماره تو تنزیل / شاگرد قدیمی تو جبریل
در لیله قدر، قدر قدری / در صحنه بدر، بدر بدری
میدان نبرد پای بستت / شمشیر نیازمند دستت
تو قله عرش را امیری / یا همدم کودک صغیری؟
غیر از تو که، ای خدای را شیر / بخشیده به خصم خویش شمشیر؟
در ملک وسیع حق امامی / با پیر فقیر هم کلامی
با آنکه امام جمع بودی / در بزم فقیر، شمع بودی
تو مالک عرش در زمینی / حیف است میان ما نشینی
در عرش امام آفتابی / در فرش چرا ابوترابی؟
ای قلب تو خانه محمد / جای تو به شانه محمد
تو بت شکن و خداپرستی / بر شانه وحی بت شکستی
بت های حرم قیام کردند / بر تو همگی سلام کردند
هر بت که فتاد و بر زمین خفت / فریاد کشید و یا علی گفت
ای پشت سرت دعای کعبه! / ای بت شکن خدای کعبه!
ای مهر تو لطف بی نهایت / توحید و نبوت و ولایت
مهر تو بود تمام دینم / تا کور شود عدو من اینم
روزی که نه آب و نه گِلم بود / جای تو به خانه دلم بود
با مهر تو روی خود نمودم / با مهر تو چشم خود گشودم
دل را به ولات زنده کردم / گه گریه و گاه خنده کردم
ای شهد ولایت تو شیرم! / ای کرده به عشق خود اسیرم!
مادر که میان گاهواره / می کرد به صورتم نظاره
هر شب که به گاهواره خفتم / تا صبح «علی علی» شنفتم
صد شکر خدای را که هر دم / با دوستی تو رُشد کردم
عمری به محبتت اسیرم تا با تو بمانم و بمیرم
ای مهر تو بود و هست «میثم» / فردا تو بگیر دست «میثم»
-
زبان کتابفارسی
-
چاپ جاری2
-
تاریخ اولین چاپ1392
-
شمارگان5000
-
نوع جلدجلد سخت
-
قطعوزیری
-
تعداد صفحات886
-
ناشر
-
شاعر
-
وزن1391
-
تاریخ ثبت اطلاعاتیکشنبه 19 آبان 1392
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتیکشنبه 19 شهریور 1402
-
شناسه14678
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط