نخل میثم؛ مجموعه اشعار - جلد دوم
3.9 (9)
سال نشر : 1391
تعداد صفحات : 696
معرفی کتاب
بیان آن چه در دل نهفته است نیازمند زبانی گویا و روشی سودمند است. چه بسیار مطالب گهربار و گرانمایه که عدم فصاحت و بلاغت گوینده، باعث تباهی آن شده است. از شیوه رایج و پر معنی در بیان فضایل و مصائب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام می توان به ادبیات شعر و شاعری اشاره کرد. این مجموعه کوشیده است با نگرشی صحیح به این مقوله و بهره مندی از روایات و سخنان صحیح السند، به ذکر و بیان مدایح و مراثی معصومین علیهم السلام بپردازد.
قصیده با عنوان «در مدح مولای انس و جان امیرالمؤمنین علیه السلام» را در زیر می خوانید:
بازوی کردگار، علی بود و بس، علی (ع) / سردار نامدار، علی بود و بس، علی (ع)
فردی که گشت گرد نبی بین دشمنان / با زخم بی شمار، علی بود و بس، علی (ع)
مردی که جبرئیل زسوی خدا بر او / آورد ذوالفقار، علی بود و بس، علی (ع)
در لیله المبیت به جای نبی که خفت / تا جان کند نثار، علی بود و بس، علی (ع)
شیری که روبهان همه از بیم تیغ او / گفتند الفرار ، علی بود و بس، علی (ع)
مرد افکنی که خواند رسولش تمام دین / در روز کارزار ، علی بود و بس، علی (ع)
آن کو به نص انفسنا جان احمدش / فرمود کردگار ، علی بود و بس، علی (ع)
آن بت شکن که بر سر دست نبی شکست / بت ها خلیل وار ، علی بود و بس، علی (ع)
آنکس که مصطفی به غدیرش امام خواند / در بین صد هزار ، علی بود و بس، علی (ع)
آن عاشقی که در دل شب گرد نخل ها / بگریست زار زار ، علی بود و بس، علی (ع)
کوهی که در برابر یک ناله یتیم / میگشت بی قرار، علی بود و بس، علی (ع)
آنکو به پایداری و صبر و شهامتش / دین گشت پایدار ، علی بود و بس، علی (ع)
حقّی که حقّ به دو روی و، وی به دور حق / گشتند چون دو یار ، علی بود و بس، علی (ع)
مردی که استخوان به گلو بهر حفظ دین / در دیده داشت خار ، علی بود و بس، علی (ع)
سیف اللهی که شخص رسول خدا بر او / میکرد افتخار ، علی بود و بس، علی (ع)
وجه اللهی که در دل شب رخ به خاک سود / با چشم اشکبار ، علی بود و بس، علی (ع)
عین اللهی که هر چه نبی دیده بود او / میدید آشکار ، علی بود و بس، علی (ع)
رزم آوری که دشمن او از کرامتش / گردید شرمسار ، علی بود و بس، علی (ع)
مولود کعبه کز قدم خویش کعبه را / بخشید اعتبار ، علی بود و بس، علی (ع)
آنکو که شد ولایتش از جانب خدا / محکمترین حصار، علی بود و بس، علی (ع)
آنکو که قاتلش به عنایات و رحمتش / بودی امیدوار ، علی بود و بس، علی (ع)
عرشی که چون حسین و حسن ذات کبریا / دادش دو گوشوار ، علی بود و بس، علی (ع)
مردی که در زقلعه خیبر گرفت و کند / با دست اقتدار ، علی بود و بس، علی (ع)
عبدی که دست قدرت او کرد در سپهر / خورشید را مهار ، علی بود و بس، علی (ع)
(میثم) بدین قصیدۀ خود انصاف ده بگو
دین را زمامدار، علی بود و بس، علی (ع)
بازوی کردگار، علی بود و بس، علی (ع) / سردار نامدار، علی بود و بس، علی (ع)
فردی که گشت گرد نبی بین دشمنان / با زخم بی شمار، علی بود و بس، علی (ع)
مردی که جبرئیل زسوی خدا بر او / آورد ذوالفقار، علی بود و بس، علی (ع)
در لیله المبیت به جای نبی که خفت / تا جان کند نثار، علی بود و بس، علی (ع)
شیری که روبهان همه از بیم تیغ او / گفتند الفرار ، علی بود و بس، علی (ع)
مرد افکنی که خواند رسولش تمام دین / در روز کارزار ، علی بود و بس، علی (ع)
آن کو به نص انفسنا جان احمدش / فرمود کردگار ، علی بود و بس، علی (ع)
آن بت شکن که بر سر دست نبی شکست / بت ها خلیل وار ، علی بود و بس، علی (ع)
آنکس که مصطفی به غدیرش امام خواند / در بین صد هزار ، علی بود و بس، علی (ع)
آن عاشقی که در دل شب گرد نخل ها / بگریست زار زار ، علی بود و بس، علی (ع)
کوهی که در برابر یک ناله یتیم / میگشت بی قرار، علی بود و بس، علی (ع)
آنکو به پایداری و صبر و شهامتش / دین گشت پایدار ، علی بود و بس، علی (ع)
حقّی که حقّ به دو روی و، وی به دور حق / گشتند چون دو یار ، علی بود و بس، علی (ع)
مردی که استخوان به گلو بهر حفظ دین / در دیده داشت خار ، علی بود و بس، علی (ع)
سیف اللهی که شخص رسول خدا بر او / میکرد افتخار ، علی بود و بس، علی (ع)
وجه اللهی که در دل شب رخ به خاک سود / با چشم اشکبار ، علی بود و بس، علی (ع)
عین اللهی که هر چه نبی دیده بود او / میدید آشکار ، علی بود و بس، علی (ع)
رزم آوری که دشمن او از کرامتش / گردید شرمسار ، علی بود و بس، علی (ع)
مولود کعبه کز قدم خویش کعبه را / بخشید اعتبار ، علی بود و بس، علی (ع)
آنکو که شد ولایتش از جانب خدا / محکمترین حصار، علی بود و بس، علی (ع)
آنکو که قاتلش به عنایات و رحمتش / بودی امیدوار ، علی بود و بس، علی (ع)
عرشی که چون حسین و حسن ذات کبریا / دادش دو گوشوار ، علی بود و بس، علی (ع)
مردی که در زقلعه خیبر گرفت و کند / با دست اقتدار ، علی بود و بس، علی (ع)
عبدی که دست قدرت او کرد در سپهر / خورشید را مهار ، علی بود و بس، علی (ع)
(میثم) بدین قصیدۀ خود انصاف ده بگو
دین را زمامدار، علی بود و بس، علی (ع)
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1391
-
چاپ جاری14
-
شمارگان1000
-
نوع جلدجلد سخت
-
قطعوزیری
-
تعداد صفحات696
-
ناشر
-
شاعر
-
وزن1150
-
تاریخ ثبت اطلاعاتچهارشنبه 8 اردیبهشت 1389
-
شناسه6347
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط