حسینی شدن | معرفی کتاب «تشنه لبان»، نوشته حمید گروگان
گفتن از عاشورا و عاشورا نویسی در جامعه کنونی امروز، که جهان درگیر اسلام ستیزی و دین گریزی است، امری ضروری و واجب است.
غرب و آمریکا سالهاست در قالب فیلم ها، سینما و تلویزیون، بخصوص هالیوود به تبلیغ و گسترش مذهب و ایدوئولوژی های غربی میپردازد و سعی در سیاه نمایی اسلام دارد.
حال درمیان تمامی مذاهب، شیعه ابزار انحصاری خاصی را داراست که در نهاد عزاداری برای پیشوایان خود، یعنی ائمه معصومین و اهل بیت ایشان تجلی کرده است . عزاداری که اکنون در قالب روضه خوانی ، شبیه خوانی و مقتل خوانی توانسته بیشترین معارف ناب اسلامی را در میان بشریت ترویج دهد.
امام حسین (ع) به دور از هر باور فرقه ای یا وابستگی و تعصب قومی ، یکی از نادرترین اسوه های بشری است ؛ که یکی از صحنه های غیرقابل باور و شگرف انسانیت و معبودیت محض را در تاریخ خلق کرده است که هرچه بیشتر میخوانیم و میشنویم ، حدیث نامکرر است . تبیین یا رساندن واقعیت واقعی کربلا ، تکلیف عظیمی ست که بر دوش خواص جامعه قرار دارد تا بتوانند ذهن و دل های مردم را اشباع و سیراب کنند؛چرا که عاشورا یک حادثه نیست ، یک تفکر توأم با عمل است که منبع ارزشمندی برای آموزش اخلاق و الگوگیری در زمینه های مختلف انسانی است.
مقتل نگاری ، شاخه ای از تاریخ نگاری اسلامی ست که با عنایت به نحوۀ شهادت بعضی از امامان شیعه بالاخص امام حسین (ع)مورد توجه شیعیان قرار گرفته است.
کتاب تشنه لبان نوشتۀ حمید گروگان ، مقتل نگاری ست که بر معرفی آن دسته از اصحاب عاشورا پرداخته است که از آنان یافته های روشن،مستند و تقریبا خالی از ابهام در دسترس بوده است . کتاب برای گروه سنی (و) ، مخاطبان عمومی، بویژه نوجوانان و جوانان در قالب نثری قابل درک و سلیس نوشته شده و درمیان مطالب ، اشعاری از شاعران بزرگ درخور آن مطلب گنجانده شده که روحی لطیف به وقایع میدمد و به بعد تاریخی عاشورا ، بعد عاطفی نیز میدهد و روح دلیری و شجاعت را با رجزخوانی های یاران امام به رخ میکشد.
کتاب تنها به مقتل خوانی کفایت نمیکند بلکه با کنکاش در گذشته یاران و نقل تاریخی، تصویری روشن از آنها ارائه میدهد و وقایع گذشته ، حال و آینده را تحلیل و بررسی میکند . نویسنده سعی میکند با استفاده از نخبگی خاص و اندیشه ای هدفمند از دل عاشورا الگوسازی کند و درس زندگی بگیرد و نشان دهد که عاشوراییان همه حسینی شده اند که لیاقت شهادت یافته اند. مقامی بالاتر از دوستی حسین (ع) ؛ چنانکه ضحّاک بن عبدالله،که قدر ذره ای دل در گرو دنیا دارد ، هنوز حسینی نشده و هنگامیکه امام یار دیگری ندارد، از کربلا بازمیگردد (صفحه 179).برای حسینی شدن، باید شناخت حسین کیست ؟ با تمام وجود امام زمان را باید دریافت تا از جان و مال و هرآنچه هست ، دست شست ؛ آنچه که در کربلا فقط میتوان دید.
مادری (بحریّه) سر پسر دوازده ساله اش را به دشمن بازمیگرداند که « ما چیزی را که در راه خدا داده ایم ، پس نخواهیم گرفت»
یارانی که دنیای بی حسین را نمیخواهند
برای حسینی شدن ، باید آزاده بود ؛ فرقی نمیکند بنده باشی چون جَون که میگوید « تا وقتی در بند توام آزادم « ( صفحه159) ؛ یا آزاد باشی چون حرّ و ابوالشعثاء، در دل دشمن هم که باشی کافی ست گوش جان بسپاری به حسین(ع) تا به دم مسیحاییش رستگارت کند . دنیادوستی و حرص اگر بگذارد بشنوی رأفت امام و بخشش را برخودت، درون خطبه هایش که گاه و بی گاه ، در هرفرصتی که غنیمت میشمارد، برای هدایت خوانده میشود بر دل و جانت مینشیند ؛ امام آمده است برای همین، برای جنگ نیامده که به جنگ واداشته اندش. آمده است تا دست بگیرد و با خدا آشتی دهد.
نویسنده با دقت نظر سعی کرده است نقش زنان را نیز در واقعه عاشورا به نمایش بکشد؛ ماجرای زهیر و ادب زنش دلهُم به حسین(ع)، داستان ام وهب، بحریّه.
درخلال جنگ ، گاه گاه تصویری از زینب کبری ، دلواپسی ها ، صبرجمیلش ومدیریت بحرانش را به نمایش میگذارد. زینبی که حتی هنگامیکه نعش فرزندانش را از میدان کارزار به خیمه ها میآورند ، به وداع نمی آید، برای مراعات حال برادر. آری زینب، زینب است.
به تصویر کشیدن روش تربیتی امام دربارۀ اهل بیتش هم از نظر نویسنده دورنمانده است؛ روشی پر صلابت بر پایۀ رأفت و عشق . تا آنجا که در آخرین لحظات هنگامه جنگ ، بخاطر سکینه اش از اسب فرود می آید ، زانو برخاک میگذارد و دل به دل دختردل نازکش که شکستنی ست میدهد تا آرامش کند.
کتاب تشنه لبان برای ما شیعیان که نام حسین(ع) باگوشت و پوستمان از بطن مادر وپدرانمان آمیخته است، صفحه صفحه اش روضه خوانی است که چون تیری، به قلبت مینشیند و با دیدگان اشکبار باید خواندش ولحظاتی ناگزیری که کتاب را بسته و برمصیبت حسین (ع) و یارانش چون ابر ، بباری و آن را روزی روحت کنی.