loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

نامه انتقادی اساتید حوزه و دانشگاه به ضرغامی

جمعی از پژوهشگران، اساتید حوزه و دانشگاه و کارشناسان حوزه مسائل فرهنگی و رسانه‌ای طی نامه‌ای خطاب به عزت الله ضرغامی در پی عدم اهتمام رسانه ملی به مقابله با عرفان‎های کاذب نامه ای انتقادی را نوشته اند که در ادامه می آید:

«سفارش اساسی اینجانب نزدیک کردن و رساندن این رسانه فرهنگ ساز، به طراز رسانه‌ای است که دین و اخلاق و امید و آگاهی بارزترین نمود آن باشد و رفتار اجتماعی مخاطبان و نیز نهاد حساس و مهمی چون خانواده بر اساس آن شکل گیرد.» (مقام معظم رهبری در انتصاب مجدد مهندس ضرغامی ۱۶/۸/۸۸).

ریاست محترم سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران

جناب آقای مهندس عزت الله ضرغامی

سلام علیکم

کمتر از یک سال از تاکید رهبر انقلاب در ضرورت مقابله با عرفان‎های کاذب می‎گذرد؛ در این مدت صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، تلاش‎های قابل تقدیری در مواجهه با این بخش پیچیده‏ی جنگ نرم داشته است. امیدوار بودیم این تاکید، تحولی در نوع و شیوه مقابله ایجاد کند و متولیان حوزه فرهنگ بخصوص مسئولین رسانه ملی را به خیزشی جدی در ایفای نقشی انقلابی و هوشمندانه وادارد؛ اما گویا رسانه ملی به عمق این آسیب پی نبرده است که هیچ، حتی گاهی خود به ترویج و گسترش این جنبش می‎پردازد.

روز ششم محرم امسال، شبکه یک برای چندمین بار اقدام به پخش فیلمی با عنوان "ندای درون" کرد. این فیلم، زندگی‏نامه یکی از مروجین عرفان‎های کاذب (دونالد والش) را به تصویر کشیده و صریحا کتاب وی را به عنوان کتاب زندگی ساز معرفی می‎کند.

پیش‏تر سریالی با عنوان "آشپزباشی" از شبکه اول سیما پخش شد که به تبلیغ یکی از شبه‎عرفان‎های خرافه‏گونه شرقی "فنگ‎شویی" پرداخت.

مهم‏تر از همه در سریال دیگری با عنوان "پنجره" که از شبکه تهران در حال پخش است؛ افکار یکی از رهبران معنویت‎های کاذب (پائولو کوئیلیوی برزیلی) تبلیغ می‎شود. پخش این سریال و چنین تبلیغی از یکی از مروجین عرفان‏های کاذب با وجود تاکید رهبری بر مقابله با عرفان‏های بدلی، برای ما بسیار سوال برانگیز بود. محور این سریال، مفهوم "افسانه شخصی" و "گنج درون" کتاب "کیمیاگر" کوئیلیو است. به جرات می‎توان گفت: دو قسمت "اول و دوازده" این سریال، اصلی‎ترین و اثرگذارترین بخش فیلم را به تبلیغ کتاب کیمیاگر اختصاص داده است و در فرازهای متنوعی از فیلم، آموزه‎های کتاب کوئیلیو با کتاب مثنوی مقایسه و یکسان شمرده می‎شود. متاسفانه بارها عین عبارت کوئیلیو که تحقق بخشیدن به افسانه شخصی را تنها ماموریت الهی انسان معرفی می‎کند، در فیلم نشان داده می‎شود و چند ثانیه دوربین بر آن زوم می‎کند.

قسمت دوازدهم فیلم، آبروی روحانیت، دین و حوزه را خرج تبلیغ کیمیاگر می‎کند؛ مشاور مدرسه و طلبه جوان فیلم، اذعان می‎کند؛ با این کتاب زندگی کرده است، سرِ درس فقه، کیمیاگر می‎خوانده و بعد از اهدای این کتاب به استادش، او نیز مرید آن شده است.

اگر از همراهی پائولو کوئیلیو با نظام سلطه و همدلی‎اش با رژیم صهیونیستی بگذریم ـ تا جایی که در اجلاس داووس، شیمون پرز اسرائیلی با شنیدن سخنرانی کوئیلیو در باب معنویت، ذوق زده می‎شود و می‎گوید: «معنویت شما برای صلح دلخواه اسرائیل در خاورمیانه بسیار راهگشاست» ـ دست اندر کاران مجموعه پنجره بدانند؛ افکار کوئیلیو نه فقط متحول کننده نیست، بلکه آسیب‎زا و انحرافی است. اندیشه‎های وی هر چند با شعار معنویت عرضه شده‎ است؛ اما جز تبیلغ جادو و ترویج عرفان یهود (کابالا) و جز به حاشیه راندن خدا در زندگی انسان و دهن‏کجی به دین و شریعت چیز دیگری نیست. کوئیلیو کسی است که یک کتاب مستقل در باب سکس دارد (کتاب یازده دقیقه) و این عمل را سرآغازی بر عرفان و معنویت معرفی کرده است؛ شخص اول داستان، دختری روسپی است که بدون دست برداشتن از خود فروشی، به مقامی می‎رسد که دیگران نور معنویت را در چهره‎اش می‎بینند. اصلا وی نویسندگی را با مجموعه داستان کمدى سکسى به نام کرینگ‎ها (Kring-ha) آغاز کرده است. وی مدعی است؛ خلق این آثار، شیوه‎اى براى رسیدن انسان‎ها به آزادى است.

رویکرد دیگر رسانه ملی، بیان معضلات اجتماعی در قالب سریال‌های تلویزیونی و آموزش سبک زندگی دینی است که البته در نوع خود یک گام مثبت تلقی می‌شود، اما متاسفانه بی‌تدبیری در مدیریت محتوا و عدم نظارت کافی بر محتوای آن‎ها، حسن نیت سازندگان این سریال‌ها را در نظر مخاطبان با تردیدی جدی مواجه ساخته است؛ در نمادپردازی، نشانه‌شناسی و خط تعلیق داستانی این نوع فیلم‎ها، شاهد تضعیف و تخریب نشانه‌ها و نمادهای دینی هستیم. سریال‌هایی که افراد متدین و مذهبی را به‌عنوان افرادی خشک مغز، متعصب، ظاهربین و ... به تصویر می‌کشند، نتیجه‌ای جز تمسخر دین و سبک زندگی دینی به‌دنبال نخواهند داشت. نمونه بارز آن در جدیدترین سریال شبکه یک سیما تحت عنوان «تا ثریا» به آنتن رفت و نگرانی‌های عمیقی را در میان دلسوزان به دین و انقلاب به‏ وجود آورد.

سوژه‎ای که در فیلم به عنوان مساله محوری انتخاب شده بود بسیار مهم و کلیدی است، اما نکته‎ای که غافل مانده تخریب چادر و تبدیل شدن آن به آلت قتاله در فیلم، تخریب وجهه ازدواج مجدد، عادی سازی روابط دختر و پسر و حتی توجیه آن در سنین دبیرستان از سوی فیلم و مسائل دیگری که باعث تخریب شیوه زندگی دینی می‎شود. این همه مسائلی است که در انبوهی از فیلم‎ها و سریال‎های داخلی به آن پرداخته می‎شود.

به تصویر کشیدن شخصیت‌های مذهبی در قالب افرادی با تحصیلات، طبقه اجتماعی، شغلی و فرهنگ سطح پایین، که در این قبیل داستان‌ها نسبت داده می‌شود، تا چه میزان با واقعیت زندگی مردم هم‌خوان است؟ براستی آیا این سریال در راستای دغدغه‎های مقام معظم رهبری است که فرمودند: «ما اصرار داریم و مقیدیم که در رادیو و تلویزیون، حجاب چادر ترویج شود.» (۲۳/۱۲/۷۳) آیا پوشش چادر در سطح اعلای آن توسط شخصیت متزلزل، دروغگو، ریاکار و خطاکاری چون «ثریا» به ترویج حجاب در تلویزیون کمک می‌کند؟ راستی چرا «ثریا» با آن کلوزآپ‌های بی‌مورد و غیرقابل توجیه به یک چهره ترسناک و غیرقابل تحمل تبدیل شده است؟ چرا بقیه شخصیت‌های داستان مثل او پیچیده و ترسناک نیستند؟

تخریب «چادر» به‌عنوان بارزترین نماد دینی، پرداختن به سوژه کجروی شخصیت‌های مذهبی - که این قبیل سوژه‎ها در رابطه با اشخاص غیر مذهبی در رسانه ملی بسیار نادر است - تنها با انگیزه جذب مخاطب از سوی سازندگان این قبیل سریال‌ها دنبال می‌شود، به چه بها و قیمتی باید در رسانه ملی آن‎هم به مراتب و کرات صورت گیرد؟

تخریب سبک زندگی دینی و معرفی آن با رنج و اندوه، جایگزینی مفاهیم غیر دینی و در برخی موارد ضد دینی به جای مفاهیم معنوی اسلام، تبدیل سرکردگان عرفان‎های کاذب به عنوان الگوهای نسل جوان و آموزش سبک زندگی آمریکایی مواردی است که در این روند مشاهده می‎شود و در نوع خود و با این گستردگی بسیار قابل تامل!

نیک می‎دانیم رسانه‌های جمعی به ویژه تلویزیون، به همان میزان که می‌تواند در جهت تقویت باورها و ارزش‌های اسلامی گام بردارد، در صورت بی‌دقتی و عدم نظارت کافی در تولیدات آن نقش بسیار مخربی خواهد داشت. انتظار می‌رود متولیان امر، به‌ویژه رییس محترم سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، با اتخاذ تدابیر مناسب و پیشگرانه، جلوی این‎گونه آسیب‎های جدی و دامنه‎دار را بگیرند. آیا وقت آن نرسیده است که نظارت محتوایی جدی‌تر شده و نقش روحانیت و جایگاه دین در نظارت بر محتوای آثار تولیدی هرشبکه بیشتر، جدی‌تر و عمیق‌تر گردد؟ آنچه امروز بیش از همیشه جای خالی آن در محصولات رسانه داخلی رخ می‌نماید، نبود ناظران و مشاوران مذهبی است که در کنار دین شناس بودن، کارشناس رسانه نیز باشند و نقش جدی‌تری را در نظارت بر محتوا ایفا کنند. این گام به یقین در سلامت بخشی و غنای محتوایی آثار تولیدی رسانه ملی تاثیر شگرفی خواهد داشت.

لازم به تاکید است که این نوشتار کاملا از سر خیر‎خواهی و دلسوزی به نگارش درآمده و امید است، برادر گرامیمان جناب مهندس ضرغامی این نصیحت برادرانه را حمل بر نادیده گرفتن زحمات شبانه روزی و کارهای ارزشمند و فاخر رسانه ملی نکنند.

حجت الاسلام حمیدرضا مظاهری سیف؛ رییس موسسه بهداشت معنوی

حجت الاسلام دکتر مهدی امیدی؛ ریاست پژوهشکده انقلاب اسلامی

حجت الاسلام، دکتر احمد حسین شریفی؛ عضو هیئت علمی گروه فلسفه موسسه آموزشی - پژوهشی موسسه امام خمینی(ره)

حجت الاسلام علی قهرمانی؛ دبیر گروه علمی معنویت و رسانه و مسئول تیم تحقیقاتی باور

حجت الاسلام عبدالحسین مشکانی؛ مسئول مرکز مطالعات بهداشت معنوی

حجت الاسلام حمزه شریفی دوست؛ عضو کارگروه عرفان‌های نوظهور نهاد رهبری در دانشگاه‌ها

حجت الاسلام داریوش عشقی؛ استاد حوزه، مسئول انجمن فرهنگی معنویت نوین

حجت الاسلام دکتر حسن یوسف زاده؛ پژوهشگر حوزه فرهنگ و ارتباطات

حجت الاسلام سعید ارجمندفر؛ استاد حوزه و دانشگاه، پژوهشگر و منتقد سینما

حجت الاسلام سید مجتبی سید سلیمانی؛ استاد حوزه و دانشگاه، پژوهشگر و منتقد سینما

حجت الاسلام محمد حسین فرج نژاد؛ استاد حوزه، پژوهشگر و منتقد سینما.

حجت الاسلام حسن پناهی آزاد؛ استاد حوزه و دانشگاه

خانم ظهیری؛ استاد حوزه علمیه خواهران (جامعه الزهرا «سلام الله علیها»)

خانم کشتکاران؛ رییس موسسه کوثر ولایت

خانم صبوری؛ مدیر کانون رسانه حوزه علمیه خواهران

خانم حسین خانی؛ مسئول علمی- پژوهشی کانون رسانه حوزه علمیه خواهران

خانم تنکابنی؛ مسئول امور فرهنگی کانون رسانه حوزه علمیه خواهران

حجت الاسلام محمد قشقایی؛ تهیه کننده، پژوهشگر و منتقد سینما

حجت الاسلام حسین عرب؛ رییس شورای مرکزی موسسه فرهنگی طلوع

حجت الاسلام مرتضی راوش؛ کارشناس ارشد دانشکده صدا و سیمای قم

حجت الاسلام حسین فلاح زاده؛ کارشناس ارشد ادبیات نمایشی

حجت الاسلام یحیی جهانگیری؛ استاد حوزه و دانشگاه

خانم شیما ایزدی؛ استاد حوزه و دانشگاه

خانم معصومه بشارت‏لو؛ فعال حوزه و دانشگاه

خانم ایزدی؛ دبیر آموزش و پرورش

بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (علیه السلام)

بسیج دانشجویی دانشگاه علامه

بسیج دانشجویی دانشگاه شریف

جمعی از پژوهشگران و طلاب حوزه علمیه قم

جمعی از پژوهشگران و طلاب حوزه علمیه خواهران

جمعی از خانواده شهدا و جانبازان

جمعی از دانشجویان کارشناسی ارشد تبلیغ و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام)

این نامه به نهادهای ذیل نیز رونوشت شده است:

دفتر مقام معظم رهبری (دام ظله)

دفتر مجلس خبرگان

نهاد ریاست جمهوری

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی

دفتر ریاست مجلس شورای اسلامی

دفتر ریاست حوزه علمیه قم

کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی

مرکز بررسی‎های استراتژیک نهاد ریاست جمهوری

معاونت تبلیغ و آموزش‏های کاربردی حوزه علمیه قم

دفتر مطالعات راهبردی جامعه مدرسین

دفتر ریاست سازمان صدا و سیما

مرکز پژوهش‏های اسلامی صداوسیما

گفتنی است کتابهای فراوانی در نقد عرفانهای نوظهور و مکاتب ضاله در فروشگاه موسسه کتاب فردا و سایت پاتوق کتاب موجود و قابل تهیه است.

یکشنبه 16 بهمن 1390
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
نظرات

رسانه در خدمت انقلاب

بسم الله...

سلام خسته نباشید.چهار مقاله از سایت شما که در نقد صداوسیما میباشد، در پایگاه"مطالبه آرمانهای انقلاب از صداو سیما"درج گردید.
www.robe-farda.com
ممنون از شما







20 اسفند 1390

اخبار مرتبط
محصولات مرتبط