خبرگزاری فارس گزارش می دهد: در این بولتن قائم مقام سابق مؤسسه گالوپ به انواع ترفندهایی که در آمریکا در نظرسنجیها اعمال میشود تا سمت و سویی خاص به آن تحمیل گردد اشاره میکند.
معرفی بولتن:
دیوید دبلیو مور (David W. Moore) یکی از استادان برجسته علوم سیاسی و افکارسنجی در دانشگاه «نیو همپشایر» آمریکا و پایهگذار و مدیر مرکز تحقیقات این دانشگاه بوده و پیش از آنکه از سال 1972 به فعالیت دانشگاهی بپردازد، حدود 10 سال در ارتش ایالات متحده در کره جنوبی و ویتنام خدمت کرده است.
مور سابقه دو بار فعالیت در هیئت مدیره شرکت آمریکایی تحقیقات افکار عمومی (AAPOR) که برترین سازمان نظرسنجی از افکار عمومی در آمریکاست را نیز در کارنامه دارد. او مؤلف کتابهایی است با عنوان «چگونه یک انتخابات دزدیده میشود: ماجرایی محرمانه که چگونه برادر جرج دبلیو بوش و شبکه فاکس انتخابات سال 2000 را بد خواندند و مسیر تاریخ را تغییر دادند» (2006) و «سوپر نظرسنجها: چگونه آنان افکار عمومی را میسنجند و دستکاری میکنند» (1995) و مقالات متعددی در نشریات علمی، روزنامهها، کتابها و مجلات گوناگون از وی منتشر شده است.
اما آنچه دیوید مور را بیش از هر چیز معروف ساخته، کتابی است با عنوان «نظرسازان: یک خودی حقایق پشت پرده نظرسنجیها را افشا میکند» که در سال 2008 به نگارش درآمد. این کتاب به دورهای از زندگی مور مربوط میشود که از سال 1993 تا 2006 در مؤسسه مشهور نظرسنجی گالوپ در سمت معاون ریاست مؤسسه و به عنوان دبیر ارشد بخش نظرسنجیهای گالوپ اشتغال داشته است.
عنوانی که رسانههای آمریکایی برای آخرین نظرسنجی گالوپ درباره ایران -در زمان انتشار بولتن حاضر- انتخاب کردند، این بود که «یک سوم آمریکاییها ایران را دشمن شماره یک خود میدانند». گالوپ، چنان شهرتی به هم زده است که گزارههایی اینچنین، بهراحتی از سوی مردم جهان پذیرفته میشود و کسی از اعتبار متدولوژی و شیوه نظرسنجیهای آن نمیپرسد. ظاهر ماجرا این است که این مؤسسه نظرسنجی طبق دقیقترین و علمیترین شیوههای نمونهگیری، یک جامعه آماری نمونه را انتخاب کرده و سپس نظر این افراد درباره موضوعی با طرح پرسشهایی سنجیده میشود.
در این کتاب، مور به انواع شیوهها و ترفندهایی که در نظرسنجیها اعمال میشود تا سمت و سویی خاص به نتایج حاصله تحمیل گردد اشاره میکند و بر این نکته پای میفشارد که آنچه در ایالات متحده تحت عنوان نظرسنجی یا افکارسنجی مطرح است، در واقع نوعی نظرسازی یا جعل و کانالیزه کردن افکار عمومی است. مور از تکنیکهای نظرسازی گالوپ پرده برداشته است و به تفصیل درباره تاکتیکهایی چون «گزینه تحمیلی»، «شیوههای تغییر ماهیت جامعه آماری پس از نمونهگیری»، «نحوه سوءاستفاده از جهل عمومی» و... بحث میکند و برای آنها شواهد عینی میآورد.
«دیوید مور» را نباید یک مقام سابق تصور کرد که به سبب اختلافات داخلی در سازمان یا معزول شدنش از یک مقام، کتابی علیه سازمان سابق خود نوشته است. او یک استاد برجسته دانشگاه است که مورد توجه رؤسای گالوپ قرار گرفته و برای مدتی جذب این مؤسسه میشود، اما با پی بردن به آنچه در پشت صحنه گالوپ اتفاق میافتد، ترجیح میدهد به همان کار آکادمیک خویش بازگشته و چنین عرصه عملی را برای همیشه رها کند.
حس نوستالژیک «مور» در سراسر کتاب او قابل مشاهده است. او از علم نظرسنجی، و حتی از شخص جرج گالوپ به نیکی یاد کرده و نظرسنجیهای علمی، دقیق و تأثیرگذار وی در دهه 1930 را میستاید. اما افسوس میخورد که امروز، نظرسنجی از یک کار علمی و حرفهای به فعالیتی تجاری – رسانهای و با هدف عملیات روانی و تحت تأثیرقرار دادن افکار عمومی گذار کرده است.