loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

علامه(ره) دکترای افتخاری شاه را نپذیرفت

نویسندگان مرتبط : سید محمدحسین طباطبایی

سه‌شنبه 15 اسفند 1391

آیت‌الله مصطفی محقق داماد، نوه مؤسس حوزه علمیه قم و پسرعمه همسر علامه طباطبایی است. از این رو و به دلیل همسایگی با مرحوم علامه(ره)، دو ماجرای ناگفته از این مفسر بزرگ قرآن کریم دارد که بسیار خواندنی است.

ه گزارش فارس، نوه مؤسس حوزه علمیه قم، فرزند آیت‌الله محقق داماد و داماد آیت‌الله میرزا هاشم آملی است و این بزرگان را ناظر بر اعمال خود می‌داند. می‌گوید هر کاری که می‌کنم و هر چیزی که می‌نویسم، با خود می‌اندیشم پدربزرگ و پدرم چه نظری دارند؟!

نوه آیت‌الله حائری یزدی و فرزند یکی از مراجع سنتی قم و همدوره امام خمینی(ره)، به شیوه علمای سنتی با جهان پیرامون مواجه می‌شود، مردی که طعم فقر را در تحصیلات حوزوی چشیده و شاید به همین دلیل کسب مدرک آکادمیک را هم تجربه کرده است.

هنوز وقتی از علامه طباطبایی صحبت می‌کند، چشمانش خیس می‌شود. به بزرگی از آیت‌الله شهید مطهری یاد می‌کند و خود را شاگرد او می‌داند.

غروب یکی از روزهای بهمن، برای مصاحبه با آیت‌الله دکتر مصطفی محقق داماد در محل برگزاری دروس خارج خود قرار گذاشتیم. آن روز هنوز شایعاتی مبنی بر حضور وی میان کاندیداهای ریاست جمهوری دوره یازدهم به گوش نرسیده بود، هر چند که پس از مطرح شدن این شایعات توسط اصلاح‌طلبان، آیت‌الله محقق داماد به شدت آن را تکذیب کرد و تأکید داشت وظیفه او در مقطع کنونی فقط و فقط تدریس است.

شما را به خواندن بخش دوم این مصاحبه دو ساعته دعوت می‌کنیم.

(برای خواندن بخش نخست مصاحبه از اینجا اقدام کنید)

 

 

* معمولاً یک شبانه‌روز آیت‌الله محقق داماد به چه صورت می‌گذرد؟

ـ بناست راست بگوییم، اگر هم خواستیم بنابر مصلحتی راست را نگوییم، دروغ نباید گفت. برای اینکه معتقدم دروغ گفتن حرام است ولی همه راست‌ها را گفتن واجب نیست.

من خیلی بیشتر از یک نفر کار می‌کنم، در طول شبانه‌روز بیکار نیستم تا شنبه گذشته 7 ساعت در طول شبانه‌روز می‌خوابیدم. به علت بیماری پروستات نمی‌توانم یکسره بخوابم. البته جالب است بگویم پزشک به من توصیه کرد بیشتر از 7 ساعت هم نخوابم.

بعد از نماز صبح اولین کاری که می‌کنم قرآن می‌خوانم... معتقدم هر طلبه باید حداقل به لغات قرآن آشنا باشد

بعد از نماز صبح اولین کاری که می‌کنم قرآن می‌خوانم، البته نه صرفاً برای ثواب و اجر اخروی، بیشتر به دلیل اینکه از ادبیات قرآن لذت می‌برم و معتقدم کسی که معنی قرآن را بفهمد معجزه بودن آن را لمس می‌کند. دوم اینکه کم می‌خوانم تا به لغات قرآن مراجعه کنم و یادداشت می‌کنم و معتقدم هر طلبه باید حداقل به لغات قرآن آشنا باشد.

* مثل «مفردات راغب»؟ مگر قرار است تفسیر قرآن بنویسید و چاپ شود؟

ـ البته مفردات هم یکی از این کتاب‌های مرجع من است. راجع به تفسیر البته خیر.

اگر در روز ایمیلم را چک نکنم مانند این است که یک واجبی از من ساقط شده

پس از تلاوت قرآن، اندکی نرمش می‌کنم. نرمش کردنم معمولاً منظم نیست اما دکتر توصیه کرده انجام بدهم. سوم بدون فوت وقت ایمیلم را چک می‌کنم که اعتیاد عجیبی برای من شده است! اگر در روز ایمیلم را چک نکنم مانند این است که یک واجبی از من ساقط شده است! من معلمی جدی هستم، تمام تکالیفی را که دانشجویان می‌فرستند، می‌خوانم و پاسخ می‌دهم.

سپس صبحانه می‌خورم. یک مشت دوا هم می‌خورم که شامل کپاسیل و اقراص متعدد است [در این هنگام آیت‌الله محقق داماد از اینکه کلمه کپسول را تعمداً جمع مکسر عربی بسته، خنده‌اش می‌گیرد و ما را هم به خنده وا می‌دارد]

بعد از صبحانه روزهایی که ساعت 8 صبح کلاس دارم بلافاصله به دانشگاه می‌روم. روزهای شنبه کلاس نگرفتم برای اینکه که اگر مجالی دست داد و آخر هفته مسافرت یا قم رفتیم، دغدغه شنبه را نداشته باشیم و راحت بمانیم؛ ولی این موضوع یک بار هم پیش نیامده!

یکشنبه‌ها فرهنگستان علوم می‌روم، تا قبل از ساعت 10 شاید دیداری با دانشجویان داشته باشم، در غیر اینصورت هم که مطالعه می‌کنم. ساعت 10 جلسه شورای علوم فرهنگستان است، ساعت 12 هم جلسه گروهمان است به اتفاق دکتر دینانی، دکتر اعوانی و دکتر احمد احمدی که تا 2 بعدازظهر طول می‌کشد.

استخر را سعی می‌کنم ترک نشود و حدود 20 سال است که استخر می‌روم

روزهای شنبه و یکشنبه ساعت دو و نیم بعدازظهر به استخر می‌روم که معمولاً یک ساعت طول می‌کشد. استخر را سعی می‌کنم ترک نشود و حدود 20 سال است که استخر می‌روم.

 

در سال‌های اول انقلاب به اتفاق آقای ناطق نوری به تیراندازی رفتم، ایشان تیر در می‌کردند و من فقط می‌ترسیدم

* از آن سه ورزش مورد سفارش پیامبر(ص)، جز شنا آیا اهل تیراندازی هم هستید؟

ـ خیر. یک دفعه به اتفاق آقای ناطق نوری در سال‌های اول انقلاب به تیراندازی رفتم و ایشان تیر در می‌کردند و من فقط می‌ترسیدم! بعداً که رئیس بازرسی شدم یک کلت برای من آوردند همان ابتدا پس دادم، گفتم این دست من باشد خودم را به کشتن می‌دهم... [با خنده]

 

 

 

هیچ وقت حضور و غیاب نکردم و کمترین غایب در کلاس من است

* به نظر می‌رسد از آن استادهای سخت‌گیر هستید. روش تدریس شما چگونه است، آیا از پاورپوینت هم استفاده می‌کنید؟

کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط