مجید پورولی از تالیف تازهترین اثر خود با نام «عبدالوهّاب پسر آتش» خبرداد و گفت: البته هنوز وارد قسمت تلخ و غم انگیز ماجرا نشدهام، یعنی قسمتی که باید ناشری را راضی کنی تا کتابی را در حوزه مسائل اعتقادی چاپ کند!
مجید پورولی کلشتری نویسنده در گفتوگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس درباره تازهترین اثر خود اظهار داشت: داستان «عبدالوهّاب پسر آتش» که قبلا با نام موقّت «ماجرای فاطمه و عایشه» خبری از آن در رسانهها آمده بود، کار تازهای است که تحقیق آن از زمستان سال قبل آغاز شده بود و اکنون در حال جمع بندی اثر و بازنویسی نهایی آن هستم.
وی افزود: «عبدالوهّاب پسر آتش» درباره تفاوتها و اختلافها و تضاد بنیادین میان دو دیدگاه است. یک طرف دیدگاه «مکتب تشیّع» و طرف دیگر دیدگاه و مطالب و روایات کذب آمده در «کتب صحاح ستّه» .
پورولی متذکر شد، کتابهای صحاح ستّه از کتابهای مورد استناد وهابیّون است. در حقیقت آنها دین شان را از این کتابها گرفتهاند و جالب این جاست که علمای طراز اول آنان ـ البته اگر بشود به آنان عالم گفت ـ ادعا دارند مطالب آن تمام و کمال صحیح است و پس از قرآن این کتابها را جزو مقدسترین کتابهای جهان اسلام میدانند.
نویسنده کتاب «اقیانوس مشرق» ابراز داشت: داستان «عبدالوهّاب پسر آتش» درباره دختری شیعه به نام فاطمه است که در یک خانواده طبقه متوسط در بندرعباس زندگی میکند. او بصورت فردی مطالعات معارف شیعی خود را تکمیل نموده و اکنون در دانشگاه در حال تحصیل است. بندرعباس در عالم واقع شهری است که وهابیّت در آن بصورت مستتر در حال تبلیغات اندیشههای باطل و کفرآمیز خود است و افشاگری درباره ماهیّت غلط و انحراف آمیز وهابیّت یکی از تکالیف اصلی هر شیعه در این عصر است و بنده حقیر نیز بر اساس همین تکلیف نگارش اثر تازهام را آغاز نمودم.
به گفته وی، داستان «عبدالوهّاب پسر آتش» از آن جا شکل میگیرد که یک خانواده که تمایلات فکری و عقیدتی وهّابی دارند برای خواستگاری از فاطمه پا پیش میگذارند و وارد این خانه میشوند. پدر این دو خانواده که سالهاست با هم دوست و همسایه هستند به این ازدواج راضیاند. نام دامادی که برای خواستگاری پیش آمده عبدالوهّاب است و نام پدرش آتش خان. پدرهای دو خانواده معتقدند بعنوان دو خانواده مسلمان میتوانند این وصلت را انجام دهند و هیچ گونه مشکلی در این ازدواج نمیبینند، عبدالوهّاب جوانی است که با حضور در شرکت تجاری داییاش در پاکستان و عربستان توانسته از نظر مالی جایگاه بسیار خوبی در جامعه پیدا کند و این جایگاه بزرگترین وسوسه ازدواج برای خانواده فاطمه است.
پورولی توضیح داد: از طرف دیگر عبدالوهّاب با دین بیگانه نیست و به ظاهر انسان معتقدی نیز هست. او حافظ قرآن است. عبدالوهّاب و فاطمه رو در روی هم در یک مجلس خواستگاری قرار میگیرند و کتاب «عبدالوهّاب پسر آتش» در واقع مناظرهای است میان فاطمه که نماینده مکتب تشیّع است و خواهر عبدالوهّاب که «عایشه» نام دارد. فاطمه به شدت با این ازدواج مخالف است و معتقد است که با کسی که پیرو کتابهای صحاح ستّه است نمیتوان به اشتراک فکری و عقیدتی رسید. این مخالفت برای خانواده عبدالوهّاب و مخصوصا برای عایشه خیلی سنگین و غیر قابل تحمّل است. آنها سالها با هم همسایه بوده و رفت و آمد خانوادگی داشتند و حالا از دختر این خانواده پاسخ رد شنیدن برای شان قابل هضم نیست.
این نویسنده با اشاره به اینکه عایشه و عبدالوهّاب از فاطمه میخواهند دلایل مخالفت خود را مو به مو بیان کند، اضافه کرد: عایشه کسی است که تاریخ خوانده و بر تاریخ اهل سنّت تسلط دارد. فاطمه به ناچار زبان میگشاید و درباره دلایل شیعه برای عدم اشتراک عقیدتی با مکتب خلفاء حرف میزند. گفت و گوی این دو دیدگاه تمام محتوای کتاب «عبدالوهّاب پسر آتش» را شکل میدهد.
نویسنده کتاب «انسان مه آلود» افزود: داستان «عبدالوهّاب پسر آتش» بیشتر دیالوگ محور است و در ادامه اثر قبلیام یعنی «اقیانوس مشرق» یک داستان آموزشی به حساب میآید. خواننده پس از مطالعه این کتاب به تفاوت و اختلافهای بنیادین مکتب تشیّع و مطالب و محتوای آمده در «کتابهای صحاح ستّه» پی خواهد برد. در حقیقت سعی شده با خواندن این داستان مخاطب یک دوره کلاس در حوزه «آشنایی با اصول اعتقادی مکتب اهل البیت علیهم السلام» را گذرانده باشد. البته تک تک دیالوگهای کتاب «عبدالوهّاب پسر آتش» برگرفته از روایات اهل البیت علیهم السلام و تحقیق و پژوهش علمای بزرگ شیعه در سدههای قبل است.
این مولف اینگونه ادامه میدهد که، آقای رضا امیری از طلبههای مکتبی حوزه علمیه قم نیز بعنوان مشاور مذهبی این اثر حضور داشته و در جهت دهی و پیشبرد محتوایی آن نقش موثری داشتند. البته هنوز وارد قسمت تلخ و غم انگیز ماجرا نشدهام. یعنی قسمتی که باید ناشری را راضی کنی تا کتابی را در حوزه مسائل اعتقادی چاپ کند! فعلا در سکوت خانه در حال نوشتن هستم و به چیز دیگری فکر نمیکنم.
نویسنده کتاب «آواز ابابیل» خاطرنشان کرد: فکر درباره این که چه کسی این کتاب را چاپ خواهد کرد جز انرژی منفی و نا امیدی حاصلی برای من و قلم من ندارد و نخواهد داشت. نگارش و تحقق این کتاب در «های و هوی سیاسی» حاکم بر کشور در روزهای نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری برای من نعمت بزرگی بود، پناه بردن به مکتب اهل البیت دل آدم را قرص و محکم میکند؛ گاهی وقتها حس میکنم هر جریانی که از تفکرات اهل البیت علیهم السلام فاصله گرفته در حقیقت چیزی برای تبلیغ و القاء ندارد. های و هویهای تبلیغاتی در تمام دنیا دروغین و طاغوتی ست و حقیقت چیز دیگری است که انشاالله با ظهور حضرت مهدی علیه السلام برملا خواهد شد. به امید آن روز.