loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

«گرگ‌سالی» در غیاب نویسنده‌اش رونمایی شد

نویسندگان مرتبط : امیرحسین فردی

چهارشنبه 29 خرداد 1392

روز گذشته در حوزه هنری مراسم بزرگداشت امیرحسین فردی و رونمایی از رمان «گرگ‌سالی» آخرین اثر وی با حضور اهالی فرهنگ و ادب برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری فارس، مراسم نکوداشت زنده‌یاد امیرحسین فردی با عنوان آشیامهر در دل و رونمایی از رمان گرگ‌سالی با حضور نویسندگان، شاعران، مسئولان فرهنگی و کشوری عصر روز سه‌شنبه 28 خرداد ماه در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد.

 در این مراسم که جمع کثیری از دوستان زنده‌یاد امیرحسین فردی حضور داشتند آخرین کتاب تالیف شده این نویسنده انقلابی در حضور خانواده رونمایی شد. این کتاب جلد دوم رمان «اسماعیل» است که پس از درگذشت امیر ادبیات انقلاب به همت انتشارات سوره مهر منتشر شد.

 

محسن مومنی شریف رئیس حوزه هنری پس از رونمایی ازاین کتاب لوح تقدیری به خانواده زنده‌یاد فردی اهدا کرد. در این مراسم همچنین گلمرادی شاعر اشعاری را به این نویسنده تقدیم کرد و پیروز ارجمند و وکیلی‌منش به اجرای برنامه زنده موسیقی پرداختند.

در این مراسم افرادی چون کشن‌فلاح، احمد شاکری، علی اسماعیلی سرپرست معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، محسن مومنی شریف رئیس حوزه هنری، محمد حمزه‌زاده مدیرعامل انتشارات سوره مهر، اصغر آبخضر،  مصطفی آجرلو، احمد علمشاهی، حجت‌الاسلام دعایی، یوسفعلی میرشکاک، محمد حسنی مدیرعامل بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان، محمدرضا سرشار، علیرضا غزوه، رضا امیرخانی، علی داودی و ... حضور داشتند.

 

* غزوه: امیدوارم در ادامه‌دادن مسیر امیرحسین فردی به زمین نخورم

 

 

به گزارش فارس، علیرضا غزوه مدیر جدید مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری با قرائت ابیاتی اظهار داشت: از من خواستند در این جایگاه حاضر شده و خیرمقدم بگویم. پرسیدم چرا؟ گفتند چون صندلی خالی شده‌ی این بزرگمرد الان در اختیار توست. این همیشه سؤال دشواری است برای من. آیا قادرم جای این بزرگمرد را در یکی از وظایفی که در اختیار داشت، پر کنم!

وی ادامه داد: آن صندلی، جانماز، اتاق و فضا هستند اما یک جای سؤال باقی است و آن اینکه من می‌توانم وظیفه‌ام را انجام دهم یا نه.

وی ادامه داد: در ادبیات ما شاعران زیادی به من فکر می‌کنند. مرگ‌اندیش و مرگ‌آگاهند. مرگ‌آگاهی بالاترین حد و اندازه بالاترین حد و اندازه از مرگ‌ است که ما در زندگی رفتار، گفتار و شعر بزرگان دیده‌ایم.

مدیر مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری تصریح کرد: سال 65 سلمان هراتی دو هفته پیش از مرگش در محفلی کنار من نشسته بود. شعری خواند که با مضمون مرگ بود. او حتی مرگ خود را پیش‌بینی کرده بود؛ سیدحسن حسینی از دیگر شاعران کشورمان مرگ خویش را در مقابل بیمارستان بیان کرده بود و امیرخان فردی هم روز پیش از مرگش به استقبال مرگ رفت، این بزرگان مرگ‌آگاه بودند که این حد بالاترین درجه از آگاهی پیرامون زندگی و مرگ است.

 

 

وی ادامه داد: دوستان اصرار داشتند این مراسم در تالار مهر حوزه هنری برگزار شود اما من عنوان کردم که استقبال فراوان ازاین مراسم شده و بهتر است در تالار سوره برگزار کنیم. مطمئنا روح امیرحسین فردی در میان ما و بزرگان هست. حتی درخواست کردیم در همین مراسم و پس از اتمام آن مسابقه فوتبال را پخش کنند.

وی اضافه کرد: روزی در تالار کیهان بچه‌ها که برای بازی فوتبال رفته بودم امیرخان به من گفت گرم کن و بعد به بازی بیا. وقتی که به بازی رفتم زمین خورده و کمی از هوشم را از دست دادم. امیرحسین فردی مدام می‌گفت آمبولانس بیاورید و ... اما امیدوارم در زندگی هیچگاه به زمین نخورم. خودم را گرم کنم و راه امیرخان را ادامه دهم. امیرحسین فردی، 60 سال دوید و دغدغه رسیدن داشت که رسید.

 

* سرشار: فردی به خاطر حمایت از رهبری کنایه‌ها می‌شنید

 

محمدرضا سرشار از نویسندگان کشورمان در این مراسم ضمن اشاره به اینکه از نزدیک با آقای فردی مراوده نداشتم، جز زمانی که به کیهان بچه‌ها برای فوتبال می‌رفتم اضافه کرد: شاید حق نباشد که من اینجا راجع به امیرحسین فردی صحبت کنم اما چند خاطره را بیان می‌کنم.

سرشار به سال 67 اشاره و افزود: انتهای سال 67 عده‌ای از حوزه هنری رفتند، برخی در کیهان مشغول کار شدند و کمی بعد امام رحلت کردند و بلافاصله مقام معظم رهبری جانشین ایشان معرفی شد. همان زمان زنده‌یاد فردی در کیهان بچه‌ها در مقاله‌ای بر تجلیل از رهبری نوشته بود و در انتها قید کرد که «آقا ما شما را دوست داریم».

پس از این ماجرا آقای فردی به من می‌گفت وقتی در راهروی روزنامه کیهان رد می‌شوم یکی از این آقایان با تمسخر به من می‌گوید آقا ما شما را دوست داریم، آقای فردی از این موضوع خیلی ناراحت بود.

این نویسنده با بیان اینکه فردی محبت محض بود تاکید کرد: خط و خطوط، خوبی یا بدی انسان‌ها برایش فرقی نمی‌کرد. ممکن بود سیاقش با امثال بنده فرق کند اما همواره محبت داشت.

 

 

وی افزود:‌ زمانی که نویسنده‌ای به لحاظ تفکر خوب نبود اما در کشور دیگری بر اساس لابی جوایزی گرفته بود را به مسجد جواد‌الائمه دعوت می‌کند. آن نویسنده پس از جلسه به آقای فردی گفته بود بیرون جلسه عنوان نکنید که من به این مسجد آمده‌ام برایم بد می‌شود، صحبت این نویسنده نیز فردی را ناراحت کرد.

سرشار با اشاره به موضوع فتنه سال 88 و اینکه از این زمان به بعد امیرحسین فردی را بیشتر دوست داشتم، توضیح داد: بنده آقای فردی را دوست می‌داشتم چون آدم دوست‌داشتنی و مهربانی بود اما من او را به معنای واقعی کلمه پس از فتنه 88 شناختم. فردی شجاعانه وارد صحنه شد و با شجاعت مطالبی در کیهان نوشت که تعجب مرا برانگیخت، اما انصافا خوب از پس ماجرا برآمد و با مستندات مطالبی منتشر کرد.

وی یکی از خاطرات خود را در نمازخانه حوزه هنری عنوان و توضیح داد: چند روز پیش از فوت امیرخان همزمان با هم از نمازخانه حوزه هنری خارج می‌شدیم من مهر را در جامهری گذاشتم اما ایشان در جیبش. گفتم شما مهرسرخودی! گفت نه مهر شخصی آورده‌ام.

وی چند خاطره از امیر ادبیات انقلاب گفت و با تاکید بر اینکه باید عرض زندگی خوب باشد، خاطرنشان کرد: طول زندگی امیرحسین فردی زیاد نبود. اما عرض زندگی شخصی‌اش خوب بود. یعنی آنگونه زندگی کرد که دوست می‌داشت. زیرا همه چیز زندگی آقای فردی سر جای خود بود. از ساعت نوشتن و فوتبالش گرفته تا کارهای متفرقه.

وی در پایان ضمن اشاره به اینکه چه خوب است که انسان عرض زندگی‌اش را آنگونه که می‌خواهد طی کند به عمل جراحی محسن پرویز اشاره و گفت: محسن پرویز سخنگوی انجمن قلم ایران و معاون فرهنگی اسبق وزارت ارشاد در این لحظه عمل جراحی قلب دارد. برای او آرزوی سلامتی می‌کنم.

 

* آبخضر: سبک زندگی امیرحسین فردی قرآنی بود

 

اصغر آبخضر از دوستان و هم‌محله‌های فردی با اشاره به آشنائیت دیرین خود با این نویسنده توضیح داد: 50 سال پیش با زنده‌یاد فردی در زمین فوتبال آشنا شدم. هر چند بچه بودم و او بزرگ اما من عاشق نگاه به ایشان بودم. فردی فوتبال را با کلاس و خوش‌تکنیک انجام می‌داد. روزی در بازی محلی مجروح شدم اما دوستان نزدیکم مرا رها کردند ولی امیرخان بالای سرم آمد و به من آرامش داد. پس از آن مرا به تیم مسجد دعوت کرد.

وی به کتاب یادنامه امیرحسین فردی اشاره و گفت: بخش‌های اختصاص یافته این کتاب به فوتبال و ورزش را من انجام دادم و دوستان این مهم را به من محول کردند.

 

آبخضر با بیان این جملات که امیرخان امیر دلهاست و سردار ادبیات انقلاب اسلامی بود، افزود: سوال این است که چرا او امیر دل‌ها شد واین همه دستاورد معنوی را به یادگار گذاشت.

وی ادامه داد: امیرحسین فردی بیش از همه چیز جوان مسلمان بود که سبک و رویه زندگی‌اش قرآنی بود. او جوانی مسئولیت‌پذیر و با دغدغه بود که این دغدغه باعث شد راه و روش زندگی قرآنی را برگزیند.

همراه و دوست قدیمی زنده‌یاد فردی از امیرحسین فردی به عنوان انسانی شریف، دلسوز، مهربان و با تقوا یاد کرد و ابراز داشت: طی سال‌های متمادی آشنایی با زنده‌یاد فردی تفاوتی در خصلت‌هایش ندیدم.

وی در پایان سخنان خود عنوان کرد: امیرحسین فردی مثل آب زلالی کر بود و هر که به او نزدیک می‌شد خود را یافته و ارتقا پیدا می‌کرد.

 

* درسی که امیرحسین فردی به دعایی داد

 

حجت‌الاسلام دعایی مدیرمسئول روزنامه اطلاعات ضمن اشاره به معرفی به حق علیرضا غزه برای جانشین امیرحسین فردی این انتخاب را خوب خواند.

وی در ادامه خاطراتی بیان و عنوان کرد: من کرمانی و یزدی هستم، اهل کویرم، آذری نیستم اما آذری‌ها را دوست دارم. ته لهجه قرآنی دارم که وقتی قرآن می‌خوانم آنها خوششان می‌آید.

وی ابراز داشت: در حوزه داستان از محضر دو شخصیت در طول زندگی‌ام بهره بردم؛ در نجف آواره بودم اما دل به میهن داشتم. مجله نگین و گاهنامه‌هایی را برایم ارسال می‌کردند همان موقع با صمد بهرنگی آشنا شدم . داستان‌هایش را می‌خواندم البته گرایش و علاقه و همچنین ذوق انقلابی داشتم اما به صمد علاقمند بودم. از سوی دیگر جهان‌بینی او را نمی‌پذیرفتم، او اعتقاد ماتریالیستی داشت. آرزو داشتم توانمندی که در او بود با گرایشی مردمی و علاقه به محرومین درجهت خدمت به جوانان در نویسنده دیگر هم باشد که با آقای فردی آشنا شدم.

 

 

وی گفت: در سه مرحله با مرحوم فردی برخورد نزدیک پیدا کردم؛ قبل از دیدار چهره به چهره با ایشان داستان‌هایشان را می‌خواندم. یک روز یکی از دوستان به من گفت آقای فردی مسئول کیهان بچه‌ها از موسسه کیهان می‌خواهد شما را ببیند و بلافاصله آقای فردی به موسسه اطلاعات آمد و به من پیشنهاد عضویت در مجموعه ادبی داد اما من نپذیرفتم چرا که وقتی آقای کرباسچی موسسه شهر کتاب را تاسیس کرد مرا عضو هیئت امنا معرفی کرد و مدتی بعد داستان‌های درگیری با کرباسچی و محاکمات پیش آمد و ما همه زیر سؤال رفتیم که بودجه‌ای که هیئت امنا گرفته بود چه شده است. البته در آن زمان دوستان دفاع کردند اما بر همین اساس بود که پیشنهاد آقای فردی را نپذیرفتم ولی بعد به ذهنم رسید که او نمی‌خواست مرا عضو هیئت امنای مجموعه خود کند بلکه می‌خواست به مانند حضرت امام حسین و امام حسن و ماجرای آن پیرمرد موردی را به من گوشزد کند که در جهت آگاهی عمل کنم. چرا که من مسئول روزنامه اطلاعات بودم و بنا بود روزنامه شکوفا باشد. او دلش نمی‌خواست مستقیم به من بگوید که چرا مشغول نیستی، با یک وقاری آمد و گفت خوب است مجموعه‌ای از این کارها انجام دهی و عضو باشی. من پیشنهاد را حمل بر این موضوع کرده و این اولین برخورد با او بود. او می‌گفت ما هر دو از یک تباریم فرقی میان کیهان و اطلاعات نیست.

 

 

مدیر مسئول روزنامه اطلاعات افزود: برخورد دوم من در مراسم تجلیل از پیش‌نگاران بود که در دوران تصدی آقای حسینی وزیر ارشاد بنا نهاده شد تا از خدمتگزاران پیش‌نگار تجلیل شود. اما من به دلیلی بنا شد در آن مراسم سخنرانی کنم. احساس می‌کردم به آقای فردی این مراسم تحمیل شده و به وجد نمی‌آید. صرفا جهت ادای احترام و اجابت دعوت حاضر شده است اعتنایی به جوایز ندارد. پس از این من شیفته این بی‌تفاوتی به تشویق شدم.شیفته وقار او شده و گفتم امیدوارم در زندگی اگر روزی کسی خواست از ما تقدیر کند آنقدر خود را نبازیم و به خود نبالیم. اما آخرین دیدارم با امیرخان مربوط به مراسمی در حوزه هنری بود که این مراسم به نماز ختم شد. برای وضو رفتم وقتی برگشتم دیدم امیرحسین فردی یک گوشه دنج را انتخاب کرد و در حال نماز خواندن است. تحت تاثیر وقار و طمانینه او قرار گرفته و به او اقتدا کردم. یک آخوند به یک فرد اقتدا کرد. آن نماز یکی از نمازهایی شد که خودم از آن لذت بردم. رحمت‌الله علیه.

وی در پایان گفت: امیرحسین فردی خلا داستان نویسی را برای جوانان و نوجوانان در جامعه مذهبی پر کرد.

کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط