تشکری با متنی شاعرانه در رمان «ولادت» تلاش کرده است که دانستن از زندگی امام رضا (ع) و حضرت معصومه (س) از زبان شیعیان خاص ایشان و همراه با معرفت و صد البته عشق باشد.
رمان «ولادت» نخستین کتاب از مجموعه آثاری است که سعید تشکری نویسنده و نمایشنامهنویس صاحب سبک خراسانی آن را نوشته است. «ولادت» روایت زندگی دوتن از فرزندان امام موسی بن جعفر (ع) است. نویسنده در این کتاب فرازهایی از زندگی امام رضا (ع) و حضرت معصومه (س) را نشان میدهد البته این فرازها در ارتباط با شیعیانشان در ایران نشان داده میشود. تشکری با متنی شاعرانه تلاش کرده است که این دانستن از زندگی این بزرگان از زبان شیعیان خاص ایشان و همراه با معرفت و صد البته عشق باشد.
ماجرا از خانه ابوالقاسم کاتب شروع میشود؛ یک ایرانی عاشق خاندان عصمت و طهارت و مرید امام موسی بن جعفر (ع). ابوالقاسم بر اساس رویایی که دیده است، میداند که در آخرین روزهای عمرش به سر میبرد و میداند شاید مدت زیادی نپاید که در خانه و کنار همسرش و دخترش لیلا باشد. او کاتب است و همه چیز را درباره امامان معصوم خود گردآورده است؛ از حدیث و روایت و نثر و شعر و رباعی و غزل و شطح و مدح و خلاصه هر آنچه که تاریخ خاندان عصمت را زنده نگه میدارد و نام و گفتارشان را در میان اهل زمین پایدار.
ابوالقاسم در رویا امامش را دیده است و از او درباره دلواپسی هایش پرسیده است که چگونه بنویسد تا خللی در نوشتهها نباشد و همه به مهر خاندان ولایت. امام راه را به او نشان میدهد و در نهایت به او برادرش وعده میدهد که : شما دو برادر با من میمیرید! با هم! فرزندانتان هم به نام و راه میرسند!
و ابوالقاسم در آخرین روز حضورش در خانهاش از دخترش لیلا میخواهد که در حضورش درس پس دهد؛ درس اخلاق و دین داری و کتابت. سپس ماموران هارون میآیند و او را با خود میبرند و وصیت نامه او نزد همسرش برای دخترش میماند تا پس از شهادتش رازی را برایش آشکار کند.
از آن سو، هاتف است و پدرش فتاح صحاف، یعنی برادر ابوالقاسم کاتب! در واپسین روزهای با هم بودن، این پدر و پسر هم رو در روی هم هستند، پسر درس اخلاق و دین داری و مروت پس میدهد و نویسنده کمی از زور و بازو و پهلوانی او برای خوانندهها میگوید. فتاح صحاف نیز به دست ماموران هارون اسیر میشود و راز سر به مهرش نزد پسر میماند تا زمانی که او نیز شهید شود.
بعد نویسنده سراغ هارون الرشید میرود و از حال نزارش و اضطرابش و عطشی که هیچ گاه فرو نمینشیند، روایت میکند. او در خواب رویای دعبل شاعر را میبیند که روزی در مدح شمشیرش شعر گفته بود و به حکمرانی سمنگان رسیده بود و بعدا طاقت کینه هارون را از خاندان امامان معصوم و به آب بستن کربلا نیاورد و شد بلای جان هارون و شاعر فرزندان حسین(ع). هارون دستور به شهادت رساندن امام موسی کاظم (ع) را میدهد و از آن سو برای فرونشاندن عطش عداوت و دشمنی با این خاندان مطهر دستور قتل و عام چهل تن از مریدان و شیعیان آن امام را در طوس میدهد که همه در بند او گرفتار میآیند. همه این 40 تن شهید میشوند. در میان این شهدا، ابوالقاسم کاتب و فتاح صحاف نیز هستند که مطابق وعده امامشان از این دنیا پر میگشند و بنا به وصیتشان، پرده از راز سر به مهرشان گشوده میشود.
راز این دو برادر این است که زمانی به موفق به دیدار امامشان موسی بن جعفر (ع) میشوند. ایشان آنها را وعده میدهد به شهادت و داشتن دو فرزند. چون هیچ یک از این دو برادر صاحب فرزند نمیشوند. اما به آنها میگوید: «در راه که بازمیگردید، به سردابی میرسید. حوالی بستان. غاری در دهانه رود بهمن شیر. هارون زردشتیان آن دیار را کشته است. د و طفل زندهاند. یک دختر و بک پسر. نامشان را هر چه دوست داشتید بگذارید. فرزندم رضا حدیثی را برای آنان و برای همه ایرانیان خواهد گفت. پس از برآمدن خردینگی آنها، آنها را نزد علی بن موسی به مدینه بفرستید. هر کدام از آنها همسفران دو فرزندم فاطمه و رضا خواهند بود تا روز فراق.»
و این اصل ماجرا و شروع داستان است که تقریبا از صفحه 65 به بعد کتاب شکل واضح و مشخصی به خود میگیرد و روایت میشود یک ماجرای دست اول از زندگی شیعیان آن روزگار و شاگردان علی بن موسی(ع) تا راوی زندگی او باشند.
هر چند روایت نویسنده کتاب در ابتدا با کشش زیادی همراه نیست و گاه توصیفهای زیاد و وصف ارتباط پدر و فرزندی و همسری زیاد طویل میشود، اما پس از روشن شدن تکلیف ماجرا و شناختی که خواننده از قهرمانان قصه به دست میآورد، روایت سعید تشکری خوشخوان تر میشود و خوانندگان رمان «ولادت» راحتتر ماجرای جذاب و پر از فراز و فرود یکی از تاریخی ترین دوران این سرزمین را از زبان شیعیان امام رضا(ع) پی میگیرند.
انتشارات نیستان کتاب «ولادت» را در 444 صفحه با قیمت 9200 تومان منتشر کرده است.
خبرگزاری فارس- مهناز سعیدحسینی