نویسنده کتاب «اقیانوس مشرق» گفت: کتابم تابی نداشته است که بخواهد بازتاب داشته باشد ولی افرادی همچون احمد شاکری و رضا امیرخانی در ایام نوروز آن را برای مطالعه پیشنهاد کردند ولی مراسم رونمایی و نقد و بررسی نداشته است.
رمان «اقیانوس مشرق» نوشته مجید پورولی، برگزیده نهایی ششمین دوره انتخاب کتاب سال رضوی در بخش تألیف شد. قصه این کتاب از این قرار است که مردی به نام «عمران بن داوود» که در جستجوی آب حیات است در بیابانی در مسیر خراسان راه را گم می کند. ابتدای داستان با شرح وضعیت عمران که از تشنگی و خستگی در حالتی بی رمق و وهم آلود در بیابان افتاده آغاز می شود. عمران تشنه است و خسته و مجروح از راه طولانی. ناگهان مردی را می بیند که « زانو می زند بالای سرش. دستش را آهسته زیر چانه عمران می گیرد و صورت عمران را بالا می آورد. عمران در بهت نگاهش میکند. مرد میگوید: آیا تو عِمران پسر داوود؟»
همزمان با میلاد علیبن موسیالرضا (ع) و به بهانه برگزیدهشدن این اثر گفتوگوی کوتاهی با مجید پورولی کلشتری نویسنده کتاب «اقیانوس مشرق» داشتیم که در ادامه میآید.
این کتاب سال گذشته تالیف شد، در ابتدا درباره بازتاب این اثر در مجامع مذهبی و ... اشاره کنیم.
در واقع بازتابی نداشته است و تابی نداشته است که بخواهد بازتاب داشته باشد. ولی از لحاظ ادبی افرادی همچون احمد شاکری، رضا امیرخانی و .... در ایام نوروز آن را برای مطالعه پیشنهاد کردند. طبیعی است هر اثری نقاط قوت و ضعفی داشته است ولی با این حال این بزرگان کتاب «اقیانوس مشرق» را پسندیدهاند. ولی مراسم رونمایی و نقد و بررسی نداشته است، امام رضا (ع) خودش مظلوم بوده است و آثاری که درباره ایشان هم تالیف شود، مورد توجه قرار نمیگیرد.
چه شد که تصمیم به تالیف چنین اثری گرفتید؟ بنیاد ادبیات داستانی این اثر را سفارش داده است؟
نه، در واقع این اثر سفارش بنده به بنیاد ادبیات داستانی بوده است که آنها هم پذیرفتند و خوب هم از آن حمایت کردند. یک دغدغه خیلی بزرگی پشت این کتاب بود، من به دنبال ادبیات تفریحی و تفننی نبودم و به دنبال کار تکلیفی بودم و به دور از شعار و خواستم کار آموزشی بنویسم برای جوانانی که امکان مطالعه عیون اخبار الرضا و ... را ندارند و خواستم بیش از 50 حدیث را در قالبهای گوناگون در داستان بگنجانم. هر کسی که این کتاب آموزشی را مطالعه کند مقداری با شان و منزلت امام رضا (ع) خواهد دانست.
از میان 14 معصوم اینکه شما به سراغ امام رضا (ع) رفتید، دلیل خاصی داشته است.
انتخاب امام رضا (ع) دلیل خاصی نداشته است. از سفر به مشهد چنین تصمیمی گرفتم، در واقع ما برای شهدا و جانبازان تاکنون کارهایی داشتیم اما برای ائمه معصومین که از شهدا هستند کاری نکردیم.
اگر رمانی هم در مورد امام رضا (ع) داشته باشیم درباره مقطعی از زندگی ایشان است. من تحقیقاتی کردم و دیدم رمانی درباره شناخت مقام و منزلت و عصمت وی نداریم. راجع به زندگی امام رضا(ع) و زندگینامه ائمه آثار خوبی داریم اما همه آنها بحثهای صرفا تاریخی هستند.
شما احادیث زیادی را شما به صورت منسجم در کتاب «اقیانوس مشرق» آوردید.
من به دو شکل میتوانستم این کتاب را بنویسم، یکی اینکه که بعد ادبیات داستانی، تئوری داستان و ... قوی باشد تا منتقدان بگویند پورولی عجب داستان خوبی نوشته است یا اینکه به شکلی بنویسم که درباره امام رضا(ع) حق مطلب ادا شود و جوانی که این اثر را میخواند درباره امام رضا(ع) مطالب خوبی را کسب کند. البته من همه سعیم را کردم که کارم هم هنری باشد و هم از لحاظ اعتقادی کاری خوبی باشد.
کمتر پیش آمده است اثری که نام آن رمان است اینگونه از احادیث بهره ببرد.
مستقیم گویی در ادبیات داستانی غلط است و پیام باید در ادبیات داستانی مستتر باشد اما در کار دینی برخی اوقات نمیتوان اینگونه رفتار کرد. در ادبیات داستانی گاه میتوان عیان رفتار کرد ولی خوب قسمتی از ادبیات داستانی و تئوری داستانی ضایع شده است. البته خودم این اثر را حتی از بعد هنری دوست دارم.
چرا داستان را در فضای معاصر روایت نکردید؟
الان دارم درباره حضرت فاطمه زهرا(س) کتابی مینویسم که پیش از شروع تالیف آن با احمد شاکری صحبت کردم که اگر بخواهم در زمان معاصر بنویسم با زمان گذشته چه تفاوتهایی خواهد داشت. اگر بخواهی در زمان حال بنویسی یا باید به فضای خواب و خیال ببری یا فلاش بک به گذشته بزنی، شاید برای امام عصر (عج) بخواهیم اثری بنویسیم میتوان در زمان حال نوشت ولی برای سایر ائمه معصومین که در گذشته زیستهاند بهتر است در همان زمان گذشته نوشت.
این دغدغه را دارم که اگر زمان حال باشد مخاطب بهتر ارتباط برقرار میکند اما اگر در زمان گذشته باشد از لحاظ نثر، صحنه پردازی، اتفاقاتی که میافتد و ... فاخرتر است البته از نظر تالیف برای نوشتن دیالوگها و واژگان کار سختتری میشود. من برای کتاب «اقیانوس مشرق» بارها و بارها مجبور به تغییر جملات میشدم تا لحنها امروزی نباشد.
کمی به خود داستان هم بپردازیم، شما از کجا به تعبیر آب حیات در این داستان رسیدید؟
آب حیات ساخته و پرداخته ذهن خودم هست. وقتی بر روی طرح داستان کار میکردم به آب حیات رسیدم.
شخصیت عمرانبن داوود که در طول داستان پیش میرویم میبینیم که مردد است، تا جایی که تصمیم میگیرد به خدمت امام رضا(ع) برود اما با خبر شهادت امام مواجه میشود، چرا در این نقطه از داستان به شهادت امام رسیدید؟
مواجه عمران بنداوود برای امام رضا(ع) برایم سخت بود، از سوی دیگر به نظرم اینگونه مخاطب فکر میکند که عمران رستگار شده است.
چرا شخصیت راحله دختر پیرمرد را نابینا انتخاب کردید؟ عمرانبن داوود هم به علاقهمند شده است و برای اینکه وی متحول شود به نظر میآید که پیرمرد او را پیش نگه دارد اما در انتهای داستان میبینیم که دختر نابینا است.
به دنبال بهانهای بودم. این پیر میخواهد برود حاجتش را از اما رضا(ع) بگیرد و این حاجتش هم بینا شدن دخترش است. همه این داستانها در کنار هم جمع شدهاند تا عمران بینا شود، در واقع عمران نابینا است. من نمیخواستم عشق مجازی در داستانم باشد اما نمیخواستم داستانی عاشقانه داشته باشد ولی عشقی پاک با حجب و حیا لایق شیعیان باشد.
از سوی دیگر فرجام پیرمرد مشخص نمیشود که زنده میماند یا نه.
در ادبیات داستانی همه شخصیتها در خدمت شخصیت اصلی یا در خدمت پیام داستان هستند. من در اینجا شخصیت اصلیام عمران بوده است، هر چند بعد از عمران همان پیرمرد میتواند شخصیت اصلی باشد که عمران را رو به جلو میبرد و فکر میکنم برای مخاطب مهم نیست که سرانجام پیرمرد چه میشود. به نظرم برای مخاطب این مهم است که عمران به سوی اقیانوس مشرق و آب حیات میرود یا نه. به نظرم این علامت سوالم به نظرم بزرگتر از پیرمرد است.
به تعبیر به آب حیات هم رسید.
در پایان داستان جوانی به سمت عمران میآید و میگوید امام رضا(ع) به ما گفته بود که جوانی به سمت ما میآید و امام رضا (ع) در انتظار عمرانبن داوود بوده است.
مناظرههایی که درمیان داستان گذاشتید دلیل خاصی داشته است؟
من الان هم که دارم درباره حضرت زهرا (س) از فدک تا شهادت مینویسم هم تا حدی مناظره دارد البته نه این همه دیالوگوار، و در این فیلمنامهای هم که دارم برای یکی از شبکهها مینویسم مناظرات مطرح شده است. مناظرهها دغدغههای من هست.
در آواز ابابیل هم این مناظرات را میبینیم، شما برای طرح این مناظرات تا چه حد مطالعات داشتهاید که سندیت داشته باشد.
من تاریخ اسلام خواندم و در کنار آن شاگرد چندتن از اساتیدی بودم که دغدغه اول آنها بحث ولایت امام علی، فدک، تغییر خلیفه و ... است و روی این موضوع کار کردهام.
گفتگو: خبرگزاری فارس