برای فحش دادن به قزوه دلیل زیاد است! انتخاب شدن بعنوان شاعر مردمی در نظرسنجی جشنواره فجر، سرودن شعرهایی همچون «مولا ویلا نداشت» که هر کدام از آنها به تنهایی برای ماندگار شدن هر شاعری کافیست و البته سندیست بر آزادگی سرایندهاش، داشتن مجموعهای به نام «با کاروان نیزه» که ابیاتش را حتی مخاطبان نه چندان جدی و حرفهای شعر هم خواندهاند و برخی از آنها را حفظ هم هستند و... همه دلایل قانع کنندهای هستند برای اینکه هر شاعر ورشکست شدهای را به هوس بیاندازد با بد و بیراه گفتن به او برای خودش آبرویی دوباره دست و پا کند.
بالاخره همه اینها برای کسانی که سالها آنتن رادیو و تلویزیون را در دست داشتند ولی یک بیت شعرشان نتوانست حتی به ضرب و زور «باکاروان شعر و موسیقی» در ذهن مردم ماندگار شود گران خواهد آمد؛ کسانی که خیلی سال است خبری از آنها در جمعهای مردمی نیست و شعرخوانی در این کافه و آن محفل دلشان را خوش کرده است، حق دارند ناراحت باشند از کسی که مردم کیف میکنند پای شعرخوانیاش بنشینند و سرودههای آیینی، دفاع مقدسی، اجتماعی و عدالتطلبانه و حتی سیاسیاش را بشنوند. حق دارند که روحیه فاشیستی روشنفکرانه خود را به نمایش بگذارند و علناً بگویند چرا به قزوه تریبون میدهید تا حرف بزند!
حالا اگر به اینها محور بودن قزوه در جلسات شعرخوانی سالانه رهبر انقلاب را هم اضافه کنید دیگر متوجه خواهید شد که چرا کینههای بدر و خیبری در آستانه 9 دی بیرون زده است و قزوه را آماج توهین و تهمت و تهدید کرده است.
اما اینبار قزوه درباره جایی حرف زد که آب در لانه مورچهها انداخت. انجمن شاعران ایران یکی از حیاط خلوتهاییست که در این چند سال جان داده است برای گرفتن ساختمان و زمین و بودجههای دهها میلیونی از بیت المال مسلمین و بعد دور هم نشستن و چند جلسه شعرخوانی برگزار کردن و روی سایت انجمن هم شعر گذاشتن در تجلیل از ربنای خوانندهای که با گوگوش عکس یادگاری میگیرد!
قزوه گفته است خانه شاعران فعالیت سیاسی ضد انقلابی دارد، معلوم نیست بودجههایی را که میگیرد چکار میکند، تلاشی برای تربیت شاعران جوان و زیر بال و پر گرفتنشان ندارد، پای خیلی از شاعران از آن بریده شده و خلاف اساسنامه عمل میکند، انتخابات در ان معلوم نیست چگونه است و... و البته جملهای از قول یک بنده خدای دیگر که خود قزوه انقدر مردانگی داشته بگوید این جمله را اشتباه کردم گفتم و بخاطر آن یک جمله معذرت میخواهم.
اینها به اعضای هیئت مدیره انجمن شاعران برخورده است. نشستی خبری گذاشتهاند که تعداد سخنرانانش تقریبا با تعداد حضار برابری می کند و بعد شروع کردهاند به فحش دادن به قزوه. «شرف و حیثیت تو کجاست؟»، «زاییده یک ذهن مریض»، «سر کدام سفره بزرگ شدی »، «ناشریف!»، «این آدم کاملا به هم ریخته است» و... برخی از توهینهایی است که در آن نشست خبری به قزوه شده است و البته چند برابرش در سایتهای همسو و در قالب نظرات مخاطبان صورت گرفته است.
البته این توهینها نسبت به گذشته مودبانهتر شده است. بحث انحصارگرایی در خانه شاعران و حیف و میل بودجهها هر از گاهی داغ شده است و هر بار با نوازشهای هیئت مدیره مواجه شده است. برای مثال، سال 83 که انتقاد از خانه شاعران بالا گرفته بود، خانم راکعی اینچنین جواب داده بود: «آنهایی که در این زمینه اظهارنظر کردهاند، از قیافههایشان معلوم است(!) همه اینها از ورشکستگان ادبی هستند. من همه را لب چشمه میبرم و تشنه بر میگردانم! ما (مسئولان خانه شاعران ایران) بیشتر از اینها که میگویند، پول گرفتهایم! در این مورد هم با هیچ کس حرفی نمیزنیم!»
اما وسط این همه توهین و تهمت و تهدید هنوز خبری از پاسخ به صحبتهای قزوه نیست. هنوز معلوم نیست بودجهها کجا خرج میشوند و مسائلی از این دست. البته در همان نشست خبری به یکی از انتقادهای قزوه درباره برنامه نداشتن برای تربیت شاعر پاسخ دادهاند: «در انجمن شاعران هیچ کسی مدعی شاعرپروری نبوده!»
به هر حال به نظر میرسد تهدید خانه شاعران به شکایت از علیرضا قزوه بهترین فرصت است تا یکبار برای همیشه به پرونده این محفل رسیدگی شود و مشخص گردد تعداد محدودی از شاعران در ساختمان متعلق به بیتالمال با پول بیت المال مشغول چه کاری هستند. تا این شکایت به این نتیجه بیانجامد بد نیست خودتان سری به سایت این انجمن بزنید و با کمی چرخ زدن در آن به حال و هوای آن پی ببرید و نسبتش با شاعران ایران را بسنجید.
منبع: رجا نیوز