برای پی بردن به اهمیت و جایگاه برحی کتابها لازم نیست خیلی از چند و چون محتوای آنها با خبر شویم. ماجرایی که کتاب از سر گذرانده، میزان استقبال از آن و معیارهایی از این دست میتوانند به کمکمان بیایند و قدر و منزلت آن کتاب را روشن کنند. کتاب «شورش اشرافیت بر جمهوریت» از این دست است.
این کتاب ابتدا بصورت ناشر مولف در بیش از پانصد صفحه منتشر شد و به نمایشگاه کتاب سال 89 رسید. بعد انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی به انتشار چاپهای بعدی آن که بخاطر استقبال مخاطبان پشت سر یکدیگر هم بود، پرداخت. بعد از مدتی نویسنده کتابش را خلاصه کرد و کتابی 204 صفحهای تدارک دید تا مخاطبان بیشتری امکان استفاده از آن را داشته باشند. همینطور هم شد و این کتاب در مدتی کوتاه چندین بار چاپ خورد. این همان متر و معیاری است که میتواند حتی وقتی محتوای کتاب را هم نمیدانیم، بتوانیم حدس بزنیم که احتمالاً با کتاب درست و درمانی روبرو خواهیم شد.
حمیدرضا اسماعیلی در کتاب خود تلاش کرده تا ریشههای ایدئولوژیک، سیاسی و اجتماعی حوادث انتخابات 88 را بررسی کند و چرایی بروز آن اتفاقات را دریابد. کتاب در 9 فصل تنظیم شده است.
فصل نخست این کتاب به بررسی ایدئولوژی منازعهجوی به کار رفته در جریان فتنه میپردازد. در این فصل به راهبردهای سیاسی جبهه دوم خرداد در طول دهه گذشته اشاره میشود و به تبیین ارتباط آنها با تولید خشونت سیاسی در سطوح مختلف جامعه و حکومت پرداخته شده است.
فصل دوم درباره شرایط حاکم بر جبهه دوم خرداد در پیش از انتخابات و به فرایند دستیابی این جبهه به گزینه میرحسین موسوی نظر دارد. فصل سوم به راهبرد تبلیغاتی جبهه دوم خرداد و گفتمان انتخاباتی موسوی میپردازد.
در فصل چهارم گفتمان سیاسی احمدینژاد از انتخابات نهم تا دهم ریاست جمهوری بررسی شده است. فصل پنجم هم به تحلیل گفتمانی نتیجه انتخابات دهم ریاست جمهوری میپردازد.
در فصل ششم به استناد 11 دلیل نشان داده شده است که جریان آشوبآفرین پس از انتخابات خود به سلامت انتخابات آگاه بوده است و با علم به سلامت انتخابات دست به اغتشاش زده است.
لذا در فصل هفتم به اهداف اصلی مورد نظر جریان فتنه پرداخته شده است و به طور عمده از «انقلاب مخملی» مورد نظر «رادیکالیسم سبز» سخن گفته شده است.
فصل هشتم نیز به رفتارشناسی بازیگران خارجی حوادث پس از انتخابات میپردازد و از ائتلافی سه ضلعی میان بازیگران داخلی (تجدیدنظرطلبان)، بازیگران خارجی و اپوزیسیون سخن میگوید.
در انتهای کتاب و در فصل نهم نیز به دلیل آن که جریان فتنه پس از انتخابات با هدایتها و راهبریهای رهبر معظم انقلاب شکست خورده است به بیان اقدامات و مواضع ایشان میپردازد.
بخشی از مقدمهای که حمیدرضا اسماعیلی بر نسخه خلاصه شده کتاب خویش نگاشته است جالب و خواندنی است:
«وقتی "شورش اشرافیت بر جمهوریت" را مینوشتم تنها به استدلالها و استنادهایی فکر میکردم که بتواند در شناخت جریان به وجود آورنده حوادث پس از انتخابات یاری رساند. لذا چندان در بند حجم آن نبودم و از اینکه ممکن است حجم زیاد آن از تمایل خوانندگان به خواندن آن بکاهد، ابا نداشتم. به هر حال این تاریخ نیز باید روایت میشد.
از طرفی هنوز اسناد فراوانی وجود دارد که به دلیل محرمانه بودن نمیتوانند در تاریخنگاریهای کنونی به کار آیند و در دسترس نویسندگان قرار گیرند. برای برون افتادن این مدارک هنوز باید منتظر ماند. همچنین نانوشتهها و ناگفتههای فراوانی درباره انتخابات دهم ریاست جمهوری وجود دارد که در این مختصر که موضوعی مشخص دارد نمیتوان به آنها پرداخت.
اکنون که گوشهای از استدلالها و استنادهای خود را در کتاب اصلی "شورش اشرافیت بر جمهوریت" برای اهل تحقیق و پژوهش به تفصیل آوردهام، لازم دیدم شعاع مخاطبان را گستردهتر ببینم و برای عموم و به ویژه نسل جوان عصاره و جان آن را تنظیم و عرضه نمایم. قطعاً در برداشتهای هر نویسندهای خطا و لغزش وجود دارد، اما مهم این است که به دور از مسائل حاشیهای آنچه را که میفهمیم عالمانه و منصفانه در اختیار خوانندگان قرار دهیم. البته میان "انصاف" و "بیطرفی" تفاوتهایی وجود دارد. به این معنا که رابطه آن دو، لزوماً مساوی نیست و همیشه "بیطرفی" به معنای انصاف نیست.
گاهی بیطرفی در زمانی که خطای یک طرف را بیش از طرف دیگر میدانی خود عین ظلم و بیعدالتی است. عدالت و انصاف همیشه بیطرفی نمیآورد. انصاف و عدالت در بیان مطالب به طور مستقیم با اقرار به حقیقت، یعنی آنچه که حقیقت یافتهای، ارتباط دارد. مسائل مربوط به انتخابات دهم ریاست جمهوری را میتوان از ابعاد ایدئولوژیک، اجتماعی و سیاسی مورد بررسی قرار داد. حوادث پس از انتخابات را هم میتوان در قالب پروسه و فرایند نگریست و هم پروژه و برنامهای طراحی شده دانست که توسط بازیگران متعدد داخلی و خارجی به اجرا درآمد. در کتاب حاضر تلاش میشود پدیده یاد شده از دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار گیرد.»
منبع: رجانیوز