رمان «بهشت مسموم» با عنوان فرعی «سردشت در جنگ» نوشته منیژه جانقلی، اثری داستانی با پس زمینه مستند و تاریخی است که به واقعه بمباران شیمیایی شهر سردشت در دوران دفاع مقدس میپردازد.
در این اثر آن چه بیش از همه جلب توجه میکند روایت داستانی یکی واقعه تاریخی است که در عین برخورداری از عنصر تخیل که یکی از لازمههای یکی اثر ادبی است، به شدت متکی بر یافتههای مستند تاریخی است که به این وسیله خواننده را در کنار بهرهمندی از خوانش یک اثر ادبی با تقریباً همه مولفههای آن، با یکی از دردناکترین وقایع تاریخی دوران دفاع مقدس که همانا بمباران شیمیایی شهر سردشت است آشنا میکند.
ناشر در مقدمه کتاب آورده است، جنگ گرچه همواره پدیدهای شوم و خانمانسوز بوده و هرجا سایه جهنمی خود را پهن کرده، با خود اشک و آه و ویرانی شهرها را به بار آورده است، ولی هر جنگی صحنه بروز و ظهور بسیاری از ویژگیها و خصلتهای انسانی و غیرانسانی نیز بوده است. جنگ، همواره صحنه ابتلاء و امتحانی است برای انسانها و ملتها؛ صحنه بروز رشادتها و فداکاریها و نیز جنایتها و ددمنشیهای بیشمار.
نویسنده برای بیان داستانی فاجعه بمباران شیمیایی شهر سردشت در زمان جنگ تحمیلی، یک طرح منسجم داستانی را پی ریزی کرده که در آن با کمک عناصر داستانی مانند صحنه پردازی، توصیف، شخصیت پردازی، روایت، تلخیص و حتی قصه، به بازسازی زندگی در آن ایام پرداخته است.
او برای این کار با خلق شخصیتهایی از یک خانواده سردشتی به همراه افرادی که به نوعی با آنها در ارتباط بودند، فضایی را فراهم کرده که مخاطب امروزی با پیگیری ماجراهای اعضای این خانواده به مرکز ثقل قصه در محدوده زمانی بمباران شیمیایی سردشت و روزهای بعد از آن سفر کند.
ماجراهای داستان کتاب از آن جا آغاز میشود که شخصیت حیدرعلی که جوانی آذری زبان و از اهالی خطه آذربایجان که به عنوان یکی از کادر درمانی یک مرکز درمانی در محدوده شهر سردشت فعالیت میکند، شیفته و دلباخته دختری کرد به نام «روژین» میشود و حتی به صورت تلویحی خواستگاری هم میکند اما خانواده دختر به ویژه پدرش با این وصلت مخالفت میکند، با این حال، علاقه آن دو به یکدیگر روز به روز بیشتر می شود.
تا این که واقعه بمباران شیمیایی سردشت اتفاق میافتد و در این بمباران همه اعضای خانواده روژین و همچنین حیدرعلی به همراه بقیه اهالی شهر مصدوم میشوند. انتقال آنها به شهرهای مختلف کشور و در نهایت خارج از کشور برای مداوا مدتها طول میکشد و در این فاصله اعضای خانواده روژین یکی پس از دیگری بر اثر صدمات ناشی از بمباران شیمیایی جان خود را از دست میدهند. البته به غیر از برادرش، ابوبکر که در زمان بمباران شیمیایی سردشت در تهران به کار روزنامه نگاری مشغول بوده است. روژین و حیدرعلی که هر دو صدمات زیادی از آن واقعه دیدهاند زنده میمانند و با هم ازدواج میکنند، صاحب فرزندانی میشوند اما طولی نمی کشد که حیدرعلی به دلیل اثرات آن بمباران که سالها با جسم او همراه بوده از دنیا میرود و روژین را با خاطرات عشق خود تنها میگذارد.
در این اثر، نویسنده برای ترغیب خواننده جهت پیگیری ماجراهای داستان، یک رابطه سالم عاطفی را به عنوان بستر و زمینه قصه انتخاب میکند که اتفاقا کشش لازم برای پیگیری ماجراهای قصه را هم دارد. البته نوعی تضاد ظاهری که در این ماجرا وجود دارد و آن بر می گردد به اعتقاد پدر روژین که معتقد است که آنها با غریبهها وصلت نمیکنند، در وهله اول گره افکنی لازم در طرح داستان را ایجاد می کند اما وقتی واقعه بمباران شمیایی سردشت اتفاق میافتد، این گره داستانی به خودی خود از گشوده شده و از بین میرود.
گره بعدی که نویسنده در داستان ایجاد میکند، طول درمان این شخصیتهاست که در عین رنج بردن از صدماتی که در اثر بمباران شیمیایی متحمل شدهاند، باز هم دل در گرو همدیگر دارند. برای خواننده داستان این موضوع به یکی از دغدغه های اصلی تبدیل میشود که آیا این دو موفق می شوند به آرزوهای خود که همانا ازدواج و تشکیل خانواده است برسند یا نه. این اتفاق در داستان میافتد اما در فصلهای پایانی رمان و با پرش زمانی نسبتاً طولانی حدود بیش از دو دهه که به سال های اخیر منتهی می شود.
در صحنههای پایانی رمان، شخصیتهای داستانی که هنوز هم با گذشت بیش از دو دهه از واقعه بمباران شیمیایی سردشت از صدمات ناشی از آن واقعه رنج میبرند، وقتی برای مداوا به تهران می آیند از آلودگی هوای این شهر اذیت می شوند.
علاوه بر دو شخصیت حیدرعلی و روژین که به نوعی شخصیتهای محلی رمان محسوب می شوند، شخصیت ابوبکر، برادر روژین هم که شغل خبرنگاری دارد، در پیشبرد طرح داستانی موثر است. او به خاطر شغلی که دارد، مدام در پی جمع آوری اطلاعات راجع به واقعه بمباران سردشت است و در جای جای داستان این اطلاعات را به خواننده اثر منتقل می کند. البته نقش این شخصیت بیشتر در بخش های مستندگونه اثر برجسته است.
به عنوان مثال، در بخش از رمان به نقل از این شخصیت می خوانیم: «یک شرکت به نام گروه تکنولوژی و توسعه که بدون سر و صدا در لندن فعالیت میکند در حقیقت ارتباط دهنده اصلی شبکه بین المللی محرمانهای است که تکنولوژی و تسلیحات غرب را به طور گسترده در اختیار صدام حسین قرار داده است. شرکت تکنولوژی و توسعه که اختصاراً تی – بی – جی خوانده می شود، توسط یک شرکت عراقی خریداری شده و تکنولوژی پیشرفته و ماشین آلات صنعتی لازم را برای توسعه برنامه های بلند پروازانه عراق در اختیارش قرار می دهد.» ( ص 165)
چاپ اول (تابستان 1392) رمان «بهشت مسموم» نوشته منیژه جانقلی در 272 صفحه با شمارگان 2500 نسخه و قیمت 7000 تومان از سوی انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده است.
منبع: خبرگزاری فارس