loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

جنگ جهانی دوم کشور را ۱۰دقیقه ای تقدیم انگلیسی ها کردیم، «جاده جنگ» می گوید چه بودیم و چه شدیم

نویسندگان مرتبط : منصور انوری

نویسنده کتاب «جاده جنگ» می گوید: در جنگ جهانی دوم ۱۰ دقیقه ای کشور را تقدیم اشغالگران کردیم، اما در جنگ تحمیلی هشت سال مقاومت کردیم، «جاده جنگ» می خواهد تلنگر بزند که یادمان نرود چه بودیم و چه شدیم.

چهارشنبه 2 مهر 1393

داستان دفاع مقدس و مقاومت مردم ایران، داستان طولانی اما ناگفته ای است که نه تنها در صفحات تاریخ که حتی در ادبیات هم به طور کامل به آن پرداخته نشده است؛ هر چند هیچ کتاب و نوشته ای نمی تواند حق مطلب را در بازگویی لحظات ترس کودکان و زنان آواره از موشک هایی که به سمت آنها فرستاده می شد، از انتظار مادران و همسرانی که عزیزانشان را روانه جبهه ها کردند و از حماسه هایی که در این مدت رخ داد، ادا کنند.

«جاده جنگ» یکی از این دست از آثار است که هر چند با محتوا و با تمرکز بر تاریخ انقلاب نوشته شده، اما داستان هیجان انگیز و پر از فراز و فرود دفاع مقدس را هم در دل خود نقل کرده است. این اثر در 10 جلد نوشته و از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. منصور انوری، نویسنده کتاب، ضمن گفت وگو با خبرگزاری تسنیم، با بیان اینکه این اثر به اتمام رسیده و ادامه آن در «گذرگاه» پرداخته خواهد شد، نقطه اوج رمان مفصلش را پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس می داند. او می گوید: در این اثر از دهه 20 تا پایان دهه 60 به صورت داستانی نقل شده است. برهه ای تقریباً به وسعت نیم قرن تا در آن به مقایسه دو جنگ مهم در کشور بپردازم؛ جنگ جهانی اول با دفاع مقدس.

وی می افزاید: مردم ایران در زمان وقوع جنگ جهانی دوم با تمام وجود آماده مقاومت بودند، اما ایران حتی 10 دقیقه هم مقابل اشغالگران مقاومت نکرد. هرچند سربازان دوست داشتند که در برابر دشمن ایستادگی کنند، اما فرماندهان ارتش تنها به فکر جان به در بردن خود از آتش جنگ بودند. مقایسه این دو جنگ امر مهمی است که در هیچ کتابی پرداخته نشده است. وقایعی که مردم ما را با خود درگیر کرد، اما از آنها تنها در حد کتاب های درسی سخن گفته ایم. مشروح گفت وگو با انوری به شرح ذیل است:

*تسنیم: آقای انوری! از اینجا شروع کنیم که «جاده جنگ» از چه دوره ای آغاز شده و تا به کجا انجامیده است؟

«جاده جنگ» اخیراً در 10 جلد به اتمام رسیده، اما داستان آن هنوز ادامه دارد و قرار است در اثری مجزا با نام «گذرگاه» به آن پرداخته شود. «جاده جنگ» روایتی داستانی از تاریخ ایران از دهه 20 تا سال 42 را دربردارد. ادامه این تاریخ در کتاب «گذرگاه» که جدید است و شخصیت های جدید، فضا و وقایع متفاوتی دارد، پیگیری خواهد شد. به احتمال زیاد این اثر هم چند جلدی خواهد بود و امیدوارم بیش از 10 جلد نشود تا خواندن آن برای مخاطبان دشوار نشود. در این اثر وقایع انقلاب از سال های 1342 تا پایان جنگ و آغاز زعامت رهبر معظم انقلاب سخن رفته است.

«جاده جنگ» با رحلت آیت الله بروجردی در سال 41 و آغاز مرجعیت امام به اتمام می رسد. در این بخش وقایع سیاسی مهم این سال ها مانند انقلاب سفید و انجمن های ایالتی و ولایتی را که امام(ره) نسبت به آنها عکس العمل نشان داده بودند و خود بعدها زمینه ساز نهضت 15 خرداد شد، نقل می شود. ادامه ماجرا و پیگیری زمینه های انقلاب در کتاب «گذرگاه» پرداخته می شود. «گذرگاه» در خود فضای جدیدی دارد اما ادامه همان «جاده جنگ» است. «جاده جنگ» به بیان مسائل اجتماعی هم می پردازد و صرفاً بازگوکننده حوادث تاریخی و سیاسی نیست. «گذرگاه» هم همین ویژگی را در خود دارد.

*تسنیم: نوشتن از تاریخ انقلاب و گنجاندن روایت داستانی در برهه زمانی به وسعت تقریباً نیم قرن نیازمند بررسی دقیق تاریخی و استفاده از منایع تاریخی و علمی مرتبط با این حوزه است. شما در این مدت به چه منابعی رجوع کردید و چقدر زمان صرف این بخش از انجام کار شده است؟

برای نوشتن این دو اثر حدود بیست سال وقت گذاشته ام؛ که 10 سال اول برای پژوهش و دهه دوم برای نگارش بوده است. در این مدت به منابع متعددی رجوع کرده ام تا درستی تاریخ و روایت ها را بررسی کنم و از سوی دیگر به جزئیات بیشتری دست یابم. برخی از منابع استفاده شده برای این امر در جایی ذکر نشده بود و با مراجعه به افرادی که آن لحظات را تجربه کرده بودند، از سینه هایی آنها این اطلاعات را استخراج و سعی کردم برای تکمیل اطلاعات خودم از آنها استفاده کنم. یعنی در حقیقت به سراغ تاریخ شفاهی و خاطرات رفتم. در این مدت پای صحبت بسیاری از این افراد نشستم و سعی کردم تا از اطلاعاتی که حتی ممکن بود در هیچ کتاب و سندی ذکر نشده باشد، استفاده کنم. برخی از منابع نیز به صورت مستند و کتابخانه ای بودند که سعی کردم تا آنجایی که می توانم به همه آنها مراجعه و مطالعه کردم. پس از آن شروع به نگارش کتاب کردم.

بیان ناگفته هایی از تاریخ در «جاده جنگ»

بررسی دقیق تمام این سال ها از زوایای مختلف منجر به این شد که اطلاعاتی در خلال روایت داستانی اثر نقل شود که در هیچ کتاب تاریخی دیگری نمی توان به آن دست یافت. نمونه آن ساعت حمله جنگ جهانی دوم بود که تلاش کردم تا با برش اطلاعات مختلف از منابع متعدد و قرار دادن آنها در کنار یکدیگر، به زمان دقیقی از آن دست یابم. در کنار تاریخ، از بررسی وجوه اجتماعی در دوره های مختلف تاریخی نیز غافل نبوده ام. شما با مطالعه «جاده جنگ» به نکاتی در رابطه با فرهنگ این کشور دست پیدا می کنید که شاید در اثر دیگری نمی توان مشابه آن را یافت.

البته همانطور که گفتم دوست نداشتم کتابم، یک اثر صرفاً تاریخی باشد. در حقیقت تاریخ بن مایه و استخوان بندی اثر بوده و جان مایه آن روایتی داستانی است که در خلال حوادث تاریخی رخ می دهد. دوست داشتم کارم در کنار بیان وقایع تاریخی در خود بیان کننده آداب و رسوم، فرهنگ و حوادث خارج از وقایع تاریخی نیز باشد. تمام تلاشم این بود که کارم صرفاً کار تاریخی نباشد، بلکه ترکیبی از ادب و هنر هم باشد و با استفاده از داستان و قالب ویژه آن، وقایع را نقل کنم و از آن خارج نشوم. به همین دلیل به نظرم می رسد قالب داستانی بر قالب تاریخی کتاب برتری دارد.

*تسنیم: با وجود اینکه 20 سال صرف نوشتن این کتاب شد، اما چنان که باید در میان مخاطبان و کتاب خوانان شناخته شده نیست.

بله، متأسفانه همین طور است. من در طول نگارش اثر تمام سعی ام این بوده که در کنار بیان مستند وقایع، با استفاده از قالب داستانی، زبان بهتری را برای نقل تاریخ کشورم به کار برم و جذابیت را در روایات تاریخی ایجاد کنم. برای انجام این کار، گاه مجبور شده ام تا وقایع را کمی جابجا کنم تا بتوانم از وجه داستانی بهتر به آن بپردازم. در حقیقت وقایع سیاسی و تاریخی ساختار کتاب و چهار چوب آن را تشکیل می دهد اما زبان زبانی داستانی است.

کتاب خوب معرفی نشد

آنچه من خودم در این مدت بررسی کردم، این بود که هرگاه کتاب را به مخاطبان از اقشار مختلف می دادم، با و جود حجیم بودن، زود مطالعه می شد. هر کسی به نوعی با این رمان ارتباط برقرار می کرد. حتی این محدود به مخاطبان علاقه مند به تاریخ و رمان انقلاب نمی شد، بلکه افرادی آن را انتخاب و مطالعه کردند که معمولاً علاقه ای به تاریخ انقلاب نداشتند و یا تفسیر دیگری در این رابطه داشتند. آنها با خواندن این اثر گاه می گفتند که نظرشان درباره یک واقعه تغییر کرده و یا اذعان داشتند که نثر روان و ساده کتاب آنها را جذب کرده است، اما با وجود این رمان زیاد مطرح نشد. البته من از ناشر گلایه خاصی ندارم، اما احساس می کنم کتاب آنطور که باید به آن پرداخته نشده و در بحث توزیع و تبلیغ خود دارای مشکلاتی است.

امیدورام این اثر شناسانده شود. وقتی کتابی به خوبی معرفی شود، مخاطب خود را پیدا خواهد کرد. هیچ کوتاهی در امر نشر ندیده ام، اما به نظرم می رسم که تبلیغ آن به درستی انجام نشده است.

*تسنیم: بسیاری این اثر را رمانی برای تاریخ انقلاب می دانند. همیشه گفته شده که تاریخ انقلاب و بارقه آن از سال 42 و با نهضت 15 خرداد زده شد. اما شما در این اثر از دهه 20 به روایت داستان خود پرداختید. این دلیل خاصی داشت؟

من از سال 20 شروع به بیان داستان خود کردم که این هم دلایل متعددی دارد. ما از دهه 20 تا دهه 60 دو جنگ بزرگ جهانی دوم و جنگ تحمیلی را تجربه کردیم. من قصد داشتم تا مقایسه ای میان این دو واقعه انجام شود تا ما ببینیم که در آ جنگ چه طور ظاهر شدیم و در این جنگ به چه صورتی اقدام کردیم. می خواستم عکس العمل مردم یک کشور را در واقعه ای به اسم جنگ نشان دهم.

ماجرای هزاران سربازی که در جنگ جهانی دوم از گرسنگی مردند

ما در جنگ جهانی دوم 10 دقیقه ای مقاومت نکردیم، اما در جنگ تحمیلی مردانه هشت سال ایستادیم. ما در تاریخ نمونه ای را نداریم که حتی مردم در این زمان چند ساعت در مقابل اشغالگران ایستاده باشند. این نه تنها برای مردم عادی که حتی سربازان و حتی درجه داران ارتشی هم نایستادند. تاریخ گواهی می دهد که درجه دارانی داشتیم که فاسد بودند و تنها برای نان و زندگی خودشان در آن لباس مانده بودند و در کشاکش جنگ فقط می خواستند جان خودشان را به در ببرند. به عنوان نمونه در وقایع شهر مشهد ثبت شده که سربازان سرگردان و آواره بودند، به دنبال رهبری بودند که آنها را هدایت کند، اما در همین زمان فرمانده لشکر وقت تمام وسایل زندگی خود حتی زغال خانه اش را بار ماشین کرد و به تهران رفت. این در حالی است که سربازان با وجود همه کمبودهای موجود آماده و حتی وفادار به ممکلت خود بودند. آنها پولی نداشتند به اوطان خود برگردند و حتی پولی نداشتند که نانی بخرند و بخورند، اما تعرضی به خانه ها و مغازه ها نکردند. در منابع تاریخی ای ندیدم که این سربازان از حربه زور و اسلحه خود استفاده کنند و نانی بگیرند. سر خم می کردند و مانند دیگر مردم بودند. بسیاری از این افراد از بین رفتند و حتی به شهر و خانه خود نتوانستند بازگردند.

در جنگ جهانی دوم 10 دقیقه ای کشور را تقدیم روس ها و انگلیسی ها کردیم

در این مدت و با خواندن این روایت های تاریخی بارها نجابت ملت مرا مجذوب خود می کرد. احساس وظیفه می کردم که باید این مسائل را بیان کنم. در واقع این را باید تحلیل کرد. هنوز بر سر این مسائل که چرا سربازان مقاومت نکردند، چرا ارتش چنین عمل کرد، چرا مهمترین و استرانژیک ترین مناطق کشور ظرف کمتر از 10 دقیقه به دست دشمن رسید، کتابی نوشته نشده و مطالب در حد کتاب درسی باقی مانده است. همه انقلاب ها رمان خاص خود را دارد، اما ما در این سال ها کار خاصی برای انقلاب نکردیم به همین دلیل دست به کار شدم تا کاری انجام دهد.

*تسنیم: «جاده جنگ» چه می خواهد بگوید؟

هدف کلی «جاده جنگ» این است که یک برشی از حیات این ملت را انتخاب کند و زیر ذره بین قرار دهد و مطالعه کند و در نهایت بگوید که چه بودیم و چه شدیم. مردم کشور، آداب و رسوم و فرهنگ دیرینه مان را هیچ گاه به طور جدی نپرداختیم. اگر هم بوده تماماً مستندات تاریخی بوده است. در تاریخ می خوانیم که فلان پادشاه چه کار کرده است، اما در «جاده جنگ» می خوانیم که مردم ما در این سال ها چه کردند؟ کشور در چه وضعیتی بوده است؟ «جاده جنگ» می خواهد به حیات یک ملت در دو برهه مشابه بپردازد و عکس العمل ها و چرایی آن را بررسی کند. تلنگری بزند به اینکه یادمان نرود که چه بودیم و چه شدیم. تلنگر بزند که این تاریخ را فراموش نکنیم.

«جاده جنگ» تلنگر می زند که فراموش نکنیم چه بودیم و چه شدیم

متأسفانه تاکنون در مورد جنگ جهانی دوم کمتر در کتاب های تاریخی پرداخته شده و در همان حد کتاب های درسی بوده است. فجایعی که روس ها و انگلیسی ها و خیانت هایی که به این ملت شده بسیار مطول بوده اما از این ناگفته ها کتابی چاپ نکردیم. به عنوان نمونه در همین زمان در مناطق شمال غربی آنقدر آدم به دست روس ها کشته شده بودند که نمی توانستند آنها را جمع کنند. همه این موضوعات در تاریخ نیامده است. تاریخ جای پرداختن به این مسائل نیست، اما جزئیات این وقایع که چه بلایی بر سر مردم آوردند را می توان در رمان و داستان آورد. این رمان است که مجال می یابد در مورد این بنویسد که چقدر مردم ایران در این مدت از گرسنگی و آوارگی مردند. این اثر مقایسه ای است بین دو جنگ که جانانه دفاع کردند و پیروز شدند، بدون اینکه حتی یک وجب از خاک خوشان را به دشمن بدهند. پدران همین سربازان فداکار در جنگ جهانی دوم حتی 10 دقیقه نماندند و یا بهتر است بگوییم اشتیاق ماندن نداشتند. این را باید مردم بدانند. بدانند که حماسه هشت ساله را روح مذهبی ساری در مردم آفرید.

بنده این مقطع را زیر ذره بین و بر دایره تحلیل قرار دادم، چون نسبت به انقلاب و دفاع مقدس احساس تکلیف می کردم. همه انقلاب ها رمان خاص خود را دارند. انقلاب ما با وجود اینکه ویژگی های خاصی از نظر رهبری و پیروزی آن داشت، رمانی نداشت. دیگر انقلاب ها وجهه کشتار آنها پررنگ تر از هر چیز دیگری است. منابع تاریخی می نویسند که انقلاب فرانسه رنگ خون گرفته بود. «دن آرام» هم همین روایت را برای تاریخ انقلاب روسیه دارد، اما انقلاب و جنگ ما رنگش با دیگر وقایع این چنینی در دنیا متفاوت است. انتخاب این برهه، نشان دادن همین تفاوت ها بود.

*تسنیم: در این مدت حتما وقایع متعددی را خواندید و یا شنیدید. کدام واقعه شما را بیشتر از همه متأثر کرد؟

وقایع مختلفی بوده است، اما بیش از هر واقعه ای آنچه که من را متأثر کرد، قحطی جنگ جهانی دوم بود که بسیاری از مردم ما مردند و حتی اوضاع آنقدر بد بود که عده ای به چرا می رفتند. و یا حتی بسیاری از سربازان در بازگشت به اوطان خود جان خود را از دست دادنند. این را پدربزرگم که یکی از آنها بود، نقل می کرد. من بعد از شنیدن این خاطرات، بررسی کردم و متوجه شدم که در ارتش قانون وضع شده بود که سربازی باید ملقی می شد. در آن زمان براساس همین قانون، باید 35 تومان به هر سربازی داده می شد تا آنها بتوانند به اوطان خود برگردند، اما این قانون به فرمان رضا شاه انجام نشد. این باعث سرگردانی سربازان و گرسنگی آنها شد. این صحنه مرا خیلی متأثر کرد و البته باز خوشحال هم شدم که این سربازان آنقدر نجیب بودند که دست به غارت نزدند. این صحنه در من تأثیر فراوان گذاشت.

*تسنیم: کتاب های متعددی برای انقلاب نوشته شده، اما اکثراً در فضای پایتخت محدود شده اند. یکی از ویژگی های «جاده جنگ» این است که در خلال روایات داستانی خود، ما شاهد یک نوع لهجه و فرهنگ خاصی هستیم. یعنی داستان در میان مردم شهرستان رخ می دهد.

این شاید به عادت های نوشتاری برگردد، من هم به این موضوع برخورد داشته ام. اما من در «جاده جنگ» سعی کرده ام که هرکسی به لهجه خودش صحبت کند. حتی در میان افراد با لهجه خراسانی تأمل کردم تا لهجه افراد باسواد را با غیر مشخص کنم. سعی کردم هر کسی با فراخور تحصیلات، فرهنگ و آداب خودش رفتار کند. معتقدم اگر بخواهیم دوربین خودمان را جلوی خیابان بکاریم و بعد آن را بازبینی کنیم، به نکات عیجبی درباره مردم می رسیم. سعی کردم با این نگاه به شخصیت های داستانم توجه کنم و در کنار آن از ابتذال هم به دور باشم که فکر می کنم تا حدود زیادی هم موفق بوده ام.

محدود شدن داستان های انقلاب در پایتخت

بسیاری از این آداب و رسوم ها و لهجه ها در حال فراموش شدن هستند و دستخوش دگرگونی شده اند. طی 200 سال گذشته خیلی از مسائل تغییر کرده است. یکی از بدی های این تغییرات، از بین رفتن آداب و رسوم هایی است که ما به آنها توجه نمی کنیم. سعی کردم که این آداب و فرهنگ را در سطرهای کتابم زنده نگاه دارم.

من سعی کردم که این برهه تاریخی را در کتابم به یادگار بگذارم. ملتی هستیم که سختی های مختلفی را پشت سر گذاشتیم که نباید از آنها غفلت کرد. امیدوارم این کتاب راهی خارج از مرزها هم شود تا معرف بخشی از تاریخ ما باشد.

کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط