loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

روایتی از مدرک تحصیلی نامعتبر «بنی صدر»!

انتشارات مرتبط : فاتحان

نویسندگان مرتبط : محمدعلی گودینی

بنی صدر گفت: این اصراری که شما دارید برای ولایت فقیه، بی فایده است. ولایت فقیه منجر به دیکتاتوری می شود. ما نباید ولایت فقیه را در قانون اساسی بگنجانیم؛ چون مردم رئیس جمهور را انتخاب می کنند. بنابراین با وجود رئیس جمهور دیگر نیازی به ولایت فقیه نیست.

سه‌شنبه 8 مهر 1393

گروه کتاب و ادبیات؛ زندگینامه داستانی شهید استاد سیدحسن آیت با عنوان «آیت ولایت» تألیف «محمدعلی گودینی» به تازگی از سوی نشر فاتحان منتشر و در پنجمین نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس روانه بازار نشر شد.

* گودینی: همه مستندات این کتاب، مبنی بر اظهار شخصیت های حقیقی است

محمدعلی گودینی نویسنده این کتاب، در گفت وگو با فارس بیان کرد: تمام مستندات این کتاب، مبنی بر اظهار شخصیت های حقیقی است، اینها گفته های همکاران و دوستان شهید مظلوم دکتر سیدحسن آیت بوده که با داستان پردازی شکل گرفته است.

وی درباره چگونگی نگارش کتاب «آیت ولایت»، ادامه می دهد: این کتاب را بر اساس پیشنهاد گنگره سرداران نجف آباد، صورت گرفت. چراکه درباره این شهید در گذشته کتابی منتشر نشده بود، به همین منظور تصمیم گرفتم برای نخستین بار در کشور این کتاب را به رشته تحریر درآورم.

گودینی می افزاید: کتاب «آیت ولایت» با استفاده از مطالبی که دوستان و همکاران شهید سیدحسن آیت در یکی از شماره های «یاران شاهد» چاپ کرده بودند و یکی از کتاب هایی که حاوی سخنرانی های شهید آیت است، نوشتم.

وی بیان می کند: نگارش کتاب «آیت ولایت»، تقریباً 5 ماه به صورت شبانه روزی به طول انجامید، اما حدود یکسال و نیم در چاپخانه، منتظر چاپ بود که به تازگی از سوی انتشارات فاتحان به چاپ رسیده است، همچنین این کتاب 29 مهر سال جاری در کنگره سرداران شهید شهرستان نجف آباد رونمایی می شود.

در بخشی از کتاب «آیت ولایت» آمده است:

_انتخابات نمایندگی مجلس بررسی قانون اساسی حوزه انتخابیه استان اصفهان برگزار گردید. آقای سیدحسن آیت فرزند سیدمحمدرضا متولد 1317 نجف آباد در انتخابات این حوزه که در تاریخ 12 مرداد ماه 1358 انجام شده، با اکثریت 479818 رأی از مجموع  945285 رأی به نمایندگی مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد.

* رأی قرمز دادند که ما جمهوری اسلامی نمی خواهیم

آقای دانشجو نامه را تا کرد و گذاشت توی جیب پیراهن و رو به رقیب سلطنت طلب مشت پراند و گفت:

-استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی!

آقای عدالت مچ دست دانشجو را گرفت و گفت:

-صبر کن ببینم، آقای شعار دوست! یک دقیقه تحمل داشته باشه. این قانون اساسی که حالا می خواهد بررسی بشود، باز هم به دست همان مصدقی ها نوشته شده؟! تازه تصویب هم که بشود، نه تنها ما چپی ها و این راستی ها که همان دولت موقتی ها خودشان هم به آن رأی نخواهند داد!

آقای دانشجو اول رفت توی فکر و بعد گفت:

-تا امثال سیدحسن آیت در آنجا هستند، هر قانونی که نوشته شده، مهر تائید به خودش نمی بیند؛ مگر بعد از تغییرات و اضافه شدن و یا کم شدن های ضروری. دوم این که به قول همین دکتر سیدحسن آیت، افراد و گروه هایی هم بودند که انتخابات همه پرسی 12 فروردین را تحریم کردند، اما هم رفتند توی انتخابات شرکت کردند، هم تقلب کردند و رأی قرمز دادند که یعنی ما جمهوری اسلامی نمی خواهیم!

انتخابات هیأت رئیسه مجلس خبرگان برگزار شد. آیت الله منتظری به عنوان رئیس، آیت الله بهشتی به عنوان معاون و سید حسن آیت به عنوان منشی انتخاب شده بودند. آیت الله منتظری از همان اول کار عنوان ریاست را به دکتر بهشتی داده بود و خود به عنوان نائب رئیس در کنار او می نشست. با افتتاح اولین جلسه مجلس خبرگان، مهندس بازرگان به عنوان نخست وزیر وارد مجلس شد و با تقدیم متن پیش نویس قانون اساسی به رئیس مجلس خبرگان گفت:

-شما نمایندگان ملت هستید؛ اما به اطلاع شما برسانم که این پیش نویس را که تقویم کردند، شورای انقلاب تصویب کرده. ما آن را به نظر امام هم رسانده ایم. ایشان به بعضی از موارد آن اشکالاتی گرفته اند. به نظر من، این مجلس برای بررسی آن اشکالات است.

بین تعدادی از نمایندگان همهمه شد یکی از آنها به نفر بقل دستی گفت:

-مگر این طوری می شود؟! ما در فراخوان صاحب نظران در دانشگاه تهران پیشنهادها و نظرات زیادی گرفتیم پس چطور به آنها توجهی نشده؟!

مهندس بازرگان با همان لحن کلام تحکیم آمیز خود ادامه داد:

-بنابر این آنها را در دستور کار قرار بدهید و به طور کلی اساس کار مجلس خبرگان همین پیش نویس باشد که ما در شورای انقلاب تصویب کرده ایم.

 

 

* روایت نحوه نگارش قانون اساسی

مهندس بازرگان به یکباره مورد اعتراض قرار گرفت:

-پیش نویس های دیگری هم هست، آقا! نظر امام قبول، شاید نظرات دیگری هم باشد.

اعتراض ها بالا گرفته بود. یکی از علما از جا برخاست و رو به هیأت رئیسه مجلس خبرگان گفت:

-این طور که آقای بازرگان فرمودند، نیست که تنها همین پیش نویس باشد. همین الان برای ما چندین پیش نویس دیگر هم آمده و ما نمی توانیم یک پیش نویس را مبنای کار خودمان قرار بدهیم. شما نمایندگان مردم هستید. باید قانون اساسی را تدوین کنید. یکی از اشکالات عمده ای که پیش نویس این آقایان دارد، نبود اصل ولایت فقیه است. ما باید اصل ولایت فقیه را در قانون اساسی مطرح کنیم.

هنگامی که نوبت به دکتر سید حسن آیت رسید، گفت:

-با این اختیاراتی که شما به رئیس جمهور داده اید، او را به یک دیکتاتور تبدیل خواهید کرد.

با سخنان دکتر آیت، توجه همه نمایندگان رو به او جلب شده بود که در ادامه گفت:

-آیا واقعاً ما می خواهیم دیکتاتوری جدیدی را به وجود بیاوریم؟ آیا مردم با قیام خود، شاه را کنار زدند که حالا دیکتاتور دیگری به نام رئیس جمهور را بیاورند و بر ما حاکم کنند؟!

بعد از نظرات دکتر آیت، دوباره مجلس همهمه شد. از گفته های پراکنده و گاه بلند بعضی ها، پیدا بود که جو مجلس به یکباره عوض شده است. حالا بیشتر موافقان اولیه سخنان نخست وزیر هم موافق بودند که همه پیش نویس ها و نظرات افراد مورد بررسی قرار بگیرند.

بحث های مجلس خبرگان روز به روز داغ تر می شد، نوبت رسیده بود به اصل ولایت فقیه که در کمیسیون مربوطه توسط چند نفر نوشته شده بود. آیت الله منتظری اصل را از بعد فقیهش نوشته بود. دکتر سید حسن آیت هم بُعد سیاسی اصل را آورده بود. در جلسه رأی گیری اصل ولایت فقیه، تفاوت نظرات زیاد بود. تعدادی از نمایندگان روحانی ها و غیر روحانی ها به طور کلی مخالف اصل بودند. ملی گراها و آنهایی که ایده چپی داشتند، علناً مخالفت کردند. نماینده تعدادی از آنهایی که میانه رو بودند، گفت:

-ما با اصل ولایت فقیه مخالف نیستیم؛ ولی در حقیقت اعتقاد داریم اگر اصل ولایت فقیه در قانون اساسی گذاشته شود، موج مخالفت های شدید از طرف جناح ها و جریان های غیر مذهبی که تا این جای کار با نظام مخالفتی ندارند ، به وجود می آید. خطر آنجاست که آنها به مخالفان نظام بپیوندند.

* دفاعیات شهید سیدحسن آیت از اصل ولایت فقیه

یکی دیگر نمایندگان گفت:

-اعتقاد ما این است که اصل ولایت فقیه باشد؛ اما نه به این شکل که نوشته شده. بهتر است مقداری کمرنگ تر باشد!

نوبت دفاعیات دکترسیدحسن آیت از اصل ولایت فقیه رسیده بود:

-ولایت امر به عهده کسی است که به آن صفات از طرف اکثریت مردم پذیرفته شده باشد؛ یعنی آراء مردم. مفهوم حاکمیت و آراء مردم، این نیست که آراء مردم بتواند هر کاری را انجام بدهد. اگر مردم به اتفاق رأی دادند که فلان شخص باید برده باشد، چنین رأیی معتبر نیست؛ زیرا این استبداد اکثریت است. بسیاری از حقوق افراد اصولاً سلب شدنی نیست؛ یعنی خود انسان هم از خودش نمی تواند آن حقوق را سلب کند. چه برسد به اکثریت مردم. حالا در خیلی موارد می بینیم این تلاش می شود که آراء عموم را مغایر با اصول ولایت فقیه بدانند.

آقایان! شما به این نکته توجه داشته باشید که فقیه، شخص به خصوصی نیست. اینها صفات است. عیناً مثل این است که بگوییم رئیس جمهور باید ایرانی باشد و شما بگویید که حاکمیت ملی را زیر پا گذاشته ایم، نه. این یک اصل است. آن فقیه، آن شخصی که باید امامت امت و ولایت امر که حدود اختیاراتش هم قانون معین می کند را به عهده بگیرد، بالطبع با اکثریت آراء مردم انتخاب می شود.

همه نماینده ها، چه موافقان و یا مخالفان، در سکوت کامل گوش سپرده بودند به سخنان آیت که می خواست با مصادیق، اصل مطلب را در منظر نمایندگان تشریح کند. دکتر آیت پس از نوشیدن مقداری آب ادامه داد:

-در اصلی که من اسمش را ولایت فقیه می گذارم، آورده ام که ملاک اکثریت آراء مردم است. در این جا هم می گوییم که شورا را هم باز با آراء مردم انتخاب می کنیم. پس اصل 5 که بعضی آن را مغایر آراء مردم می دانند، در حقیقت تأکیدی است بر اهمیت آراء مردم. اگر ما گفته بودیم فلان شخص معین ولایت دارد بر مردم و نسل بعد از این نسل هم هست، بله؛ اما ولی امر را در هر حال خود مردم تشخیص می دهند و قیود وشرایط هم برای چنین شخصی قید و شرطی است که در تمام دنیا هم برای رئیس جمهور و نماینده مجلس و هر کسی که می خواهد این شغل را احراز بکند، ما قائل می شویم.

مردم هیچ وقت نمی توانند رأی بدهند که ما یک نفر دیوانه را رئیس جمهور بکنیم و حاکم مان باشد؛ یعنی آراء مردم در همه جا معتبر نیست و این را محدود کرده ایم. حدش هم در تمام دنیا است. من می خواستم همین موضوع را عرض کنم.

* مخالفت شدید ابوالحسن بنی صدر با مقوله ولایت فقیه

اعضای مجلس خبرگان و برخی از افرادی که عضو مجلس نبودند، توی سالن غذا خوری برای مشورت دهی و یا ارائه نظر در کنار یکدیگر گفت وگو  می کردند. بحث ولایت فقیه بود. ابوالحسن بنی صدر عضو مجلس خبرگان، رو به فؤاد کریمی و دکتر حسن آیت گفت:

_ این اصراری که شما دارید برای ولایت فقیه، بی فایده است. ولایت فقیه منجر به دیکتاتوری می شود. ما نباید ولایت فقیه را در قانون اساسی بگنجانیم؛ چون مردم رئیس جمهور را انتخاب می کنند. بنابراین با وجود رئیس جمهور دیگر نیازی به ولایت فقیه نیست. با این اختیاراتی که شما دو نفر در قانون اساسی به رهبری می دهید، فردا اگر من رئیس جمهور بشوم، رهبر یک فوت به من بکند، من را باد می برد!

دکتر سیدحسن آیت، نگاه معناداری به بنی صدر انداخت و عینک را روی قوز بینی جابه جا کرد:

_ آقای بنی صدر! چرا شما باید کاری بکنی که ولایت فقیه به شما فوت بکند که روی هوا بروی؟! برای چه؟ آیا ولایت فقیه همین طور الکی و بیخود و بی جهت تو را فوت می کند؟! البته که نه. تو حتماً یک کاری می کنی یا یک حرفی می زنی؛ ولی با این همه باید بدانی که ولایت فقیهی که ما نوشته ایم، اینگونه هم که تو می گویی نیست.

* تلاش بنی صدر برای ریاست جمهوری

بنی صدر از جواب دکتر آیت، رو در هم کشید، اما نمی خواست به روی خودش بیاورد. فؤاد کریمی گفت:

_آقای بنی صدر! شما که به ولایت فقیه اعتقادی نداری، حالا از کجا معلوم رئیس جمهور بشوی؟!

بنی صدر جواب داد:

_ حالا خواهید دید که رأی مردم در انتخابات ریاست جمهوری، دکتر بنی صدر خواهد بود!

در میان حرف ها و بحث هایی که در هر گوشه سالن ادامه داشت، دکتر علی قائمی با شنیدن اسم دکتر بنی صدر، گردن چرخاند و با دیدن نیم رخش، با صدایی که اطرافیان و خود بنی صدر هم بشنود، گفت:

* روایتی تازه از مدرک تحصیلی نامعتبر «بنی صدر»!!

_ آقای بنی صدر! شما از کی دکتر هم شده ای؟! ما که توی پاریس با هم همکلاس بودیم. شما اصلاً اهل درس و بحث نبودی. لیسانس را هم به زور گرفتی. پس کی دکتر شدی که من هم کلاسیت خبردار نشدم؟! بنی صدر حرف های دکتر قائمی را نشنیده گرفت و از پشت میز برخاست. نگاه فؤاد کریمی برگشت رو به قائمی که با صدای بلندتری ادامه داد:

_ آقای دکتر حسن حبیبی هم شاهد است!

مشکلات و ایرادهای پیش نویس قانون اساسی هر روز بیشتر مورد بررسی قرار می گرفت. یکی از مطالبی که دکتر سیدحسن آیت را آزار می داد، ثروت هایی بود که به صورت غیرقانونی در اختیار عده ای قرار می گرفت؛ بی اینکه راهی قانونی برای جلوگیری از آن وجود داشته باشد. سر آخر با نوشتن نامه ای که در نهایت چهل و سه نفر از خبرگان پای آن را امضاء زدند، اعلام کرد:

_ دولت موظف است ثروت های ناشی از ربا، غصب، رشوه، اختلاف، سرقت، قمار، سوء استفاده از موقوفات و مقاطعه کاری ها معاملات دولتی، فروش زمین های موات و مباحات اصلی و دایر کردن اماکن فساد و سایر موارد غیرمشروع را گرفته و به صاحبان اصلی آنها رد کند و در صورت معلوم نبودن صاحبان آنها به بیت المال بدهد.

این نامه دکتر آیت، بعد از مطرح شدن در مجلس خبرگان به عنوان اصل چهل و نه وارد، بدنه قانون اساسی شد.

پس از تصویب ولایت فقیه به عنوان اصل 110، دکتر سیدحسن آیت باز هم پیشنهاد دیگری را مطرح کرد، که موجب بحث های زیادی شد....

* گودینی: شهیدآیت، افشاگر خط انحرافی لیبرال ها و به اصطلاح ملی گرایانی بود

بر اساس این گزارش، محمدعلی گودینی نویسنده کتاب «سیدحسن آیت» در مقدمه این کتاب نوشته است: شهید مظلوم سیدحسن آیت، دانشمند و مبارز وارسته ای که در اوج تنهایی و با وجود بیماری مزمن جسمی، ولی با اراده ای آهنین در سخت ترین شرایط هجمه منافقان و قدرت طلبان و سکوت مصلحتی عافیت طلبان از زمره مردان مردی بود که خون پاکش را در عین مظلومیت و غربت در پای عهد الهی دیرینه اش با پیر و مرشد و مرادش، خمینی کبیر (ره)، نثار کرد و خود با افتخار و در عین اقتدار و سربلندی از دنیای تزویرها رخت بست و به معراج پرکشید تا با جوشش خون مطهرش راهی را که با آگاهی و از نوجوانی برگزیده بود، پایدار بماند.

شهادت غریبانه و مظلومانه این مرد بزرگ و افشاگر خطوط انحرافی و تأثیرگذار در قانون اساسی، در حالی به وقوع پیوست که حوادث شگفت پس از پیروزی انقلاب اسلامی نقاب از چهره کریه بسیاری از وابستگان اجانب و عوامل نفوذی و منحرفین برداشته بود و بقای انقلاب و اسلام ناب محمدی (ص) تنها خون های پاک پیروان راستین خط ولایت را می طلبید.

شهید مظلوم سیدحسن آیت که با بینش و منطق و صبوری، علی رغم حضور علما و مجتهدان به نام در مجلس خبرگان قانون اساسی، با درایت و اصرارش اصل ولایت فقیه را در قانون اساسی گنجانده بود و به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رسمیت قانونی بخشید و ضرورت نیروی سوم (بسیج) را در کنار ارتش و سپاه پاسداران پیش بینی کرده بود و بی پروا از نیش زبان مخالفان، افشاگر خط انحرافی لیبرال ها و به اصطلاح ملی گرایانی بود که سر در آخور استعمار داشتند، در چنان شرایط حادی آیت مظلوم خود به معنای واقعی کلمه چنان در ولایت مطلقه فقیه ذوب شده بود که شهادتش موجب شاد کامی دشمنان معلوم الحال ولایت از یک سوی و ذوق زدگی آشکار و پنهان نفوذی های عافیت طلب بر جای مانده در پیکره انقلاب اسلامی را در پی داشت!

اکنون که بیش از سی و دو سال از شهادت آن شهید مظلوم می گذرد، همانگونه که در آن روزهای دشوار ترورها شاید افراد موجهی بودند که بدشان هم نمی آمد او را بدون حفاظت کافی در تیررس حوادث روزمره قرار بدهند، در این سی و دو سال هم بی گمان کسانی بوده اند که از گمنام بودن او و محو تدریجی یاد و نام آن مرد تنهای انقلاب، بی میل نبوده اند، اما تاریخ همواره نشان داده است که گذشت زمان خود بهترین داور است و زمانی که غبار تزویر از آسمان صاف صداقت زدوده گردد، خورشید تابان حقایق، رخ می نماید.

و اما هر چند در این زندگینامه داستانی به خاطر محدودیت ها و معذوریت ها، تنها زوایایی از زندگی پربار این شیرمرد وارسته عرصه مبارزات انقلاب روشن شده است، لیکن نام بلند شهید مظلوم سیدحسن آیت، فراتر از این مختصر است، لذا ضروری به نظر می رسد تا نویسندگان متعهد دیگر، قلم به دست گیرند و هر یک از زاویه ای دیگر و نگاهی متفاوت، بخش هایی پنهان از ناگفته های زندگی این بزرگ مرد مظلوم و از سر عمد به فراموشی سپرده شده انقلاب اسلامی را بیان نمایند.

چه او همچون ابوذر غفاری، مظلوم و تنهاست، به گونه ای که اراده پروردگارش مقدر بود تا او در آن شب شوم حادثه هفتم تیر ماه سال هزار و سیصد و شصت از آن انفجار ناجوان مردانه جبهه نفاق دور بماند تا در آستانه چهلمین روز آن واقعه ناگوار، این مرد تنها آنچنان مظلومانه و در پیش نگاه همسر و فرزندش شهد گوارای شهادت را در تنهایی بنوشد و بدین ترتیب اجر عمری تلاش و مبارزه پنهان و آشکار و به دور از ریاکاری و سهم خواهی رایج را مستقیماً از پروردگارش دریافت نماید!

گفتنی است، نشر «فاتحان» کتاب «آیت ولایت» تألیف محمدعلی گودینی را در 344 صفحه و با قیمت 12000 تومان منتشر و روانه بازار نشر کرده است.

کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط