یکى از ویژگىهاى عرفان اصیل اسلامى آن است که بر معانى و حقایقى که در پس اعمال و عبادات ظاهرى نهفته است، انگشت نهاده و آنها را برجسته مىسازد، بى آن که براى دستیابى به حقیقت، شریعت را قربانى کند یا در کنار وحى آسمانى، دستگاه شریعتساز دیگرى را سامان دهد.
حجتالاسلام و المسلمین احمدحسین شریفی؛ دکترای فلسفه تطبیقی و معاون پژوهشی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، در مورد آسیبهای وارد بر فرقههای صوفیه و عرفانهای کاذب بومی، ضمن بیان مطلب فوق اظهار کرد: جدا انگارى گوهر و حقیقت دین از شریعت و حلال و حرام فقهى، به پیدایش فرقههایى انجامید که شریعتستیزى آنان با واکنش منفى فرقههاى معتدل صوفیه مواجه شد.
وی در بیان برخی از انحرافهای فرق صوفیه عنوان کرد: برخى از فرقههای صوفیه، آیینهایى چون خواندن دعاى «ناد على» و نشستن بر سر سفرههاى محبت و دم گرفتن و نى نواختن را جایگزین عبادتهاى شرعى به شمار آورده و به صراحت اعلام مىکردند: «خودشناس را خون پدر حلال، و خودناشناس را شیر مادر حرام است».
آسیب عرفان کاذب بومی: تقدم آیینهاى صوفیانه بر عبادتهاى شرعى
شریفی این رویه را در مورد تمام فرقههای صوفیه ندانست با این بیان، تأکید کرد: بیشتر مکاتب اهل تصوف، چنین زیادهروىهایى را نمىپسندند و شریعت را یکباره ترک نمىگویند، با این همه، گاه در گفتار و کردار، برخى از آیینهاى صوفیانه را بر عبادتهاى شرعى مقدم دانسته و حتى پیروى از شیخ طریقت را از پایبندى به احکام شریعت برتر مىانگارند.
مؤلف کتاب «عقل و وحی» اذعان کرد: به گفته «شمسالدین افلاکى» در کتاب «مناقب العارفین» که حدود نیمى از آن به شرح حال مولوى اختصاص دارد و در این زمینه از کهنترین منابع به شمار مىآید، ملاى رومى در پاسخ به کسى که به طور موقت او را از گوش دادن به نواى رَباب بازداشته، فرارسیدن وقت نماز دیگر (نماز عصر) را به او یاد آورده، مىگوید: «نى نى آن نمازِ دیگر، این نماز دیگر. هر دو داعیان حقند. یکى ظاهر را به خدمت مىخواهد و این دیگر باطن را به محبت و معرفتِ حق دعوت مىنماید».
وی خاطرنشان کرد: ابوسعید ابوالخیر نیز چنین سخنانی دارد؛ چرا که براى نماز، از سماع صوفیانه دست نکشید، و در حالی که همچنان در حال رقص بود، مىگفت: «ما، در نمازیم»؛ لذا بر اساس چنین برداشتى از سیر و سلوک عرفانى، براى رسیدن به مقصود حقیقى که همان قرب و وصال خداوندى است، مىتوان به جاى عبادت، از راههاى مطمئنتر و هموارترى سود جست.
ویژگى عرفان اصیل اسلامى
مدرس حوزه علیمه قم افزود: یکى از ویژگىهاى عرفان اصیل اسلامى آن است که بر معانى و حقایقى که در پس اعمال و عبادات ظاهرى نهفته است، انگشت نهاده و آنها را برجسته مىسازد، بى آنکه براى دستیابى به حقیقت، شریعت را قربانى کند یا در کنار وحى آسمانى، دستگاه شریعتساز دیگرى را سامان دهد.
مدرس حوزه و دانشگاه در مورد اصالت مکاتب عرفانی تأکید کرد: مکتب تصوف تا وقتى در این چارچوب گام بردارد؛ یعنی توجه به معنای باطنی عبادات بدون قربانی ظاهر شریعت، خدمات درخور تقدیرى به انجام میرساند، چنانکه از دیدگاه جنید بغدادى، کسى که خانه را به قصد انجام اعمال حج ترک مىگوید، باید ترک معاصى را در نظر گیرد و وقتى براى پوشیدن لباس احرام جامه از تن به در مىکند، دست از تعلقات دنیایى بشوید و...؛ لذا دیده میشود که پیوندى عمیق میان تمام اعمال ظاهرى و معانى باطنى برقرار میکند.
شریفی با بیانی تأسفآمیز بیان کرد: اما انحراف از آنجا آغاز مىشود که حقایق عرفانى را از راهى غیر از شریعت وحیانى بجوییم و در واقع، شریعت دیگرى را جایگزین دین الهى کنیم که بر اساس آن، زیارت شیخ طریقت، با زیارت خانه کعبه برابر مىشود و طواف مرقد پیشوایان تصوف، آدمى را از طواف بیتالله الحرام بىنیاز مىسازد. حکایات در اینباره فراوان است.
وی از این نوع رفتارهای شریعتساز به ملاقات و گفتوگوى ابوسعید ابوالخیر با شیخ ابوالحسن خرقانى اشاره کرد و گفت: شیخ ابوالحسن به ابوسعید گفت: «یا شیخ! من مىبینم که کعبه هر شب گرد تو طواف مىکند؛ تو را به کعبه رفتن حاجت نیست» ابوسعید در جواب گفت: «به جانب بسطام رویم و زیارت کنیم و بازگردیم»؛ که این جمله را برای زیارت بایزید بیان کرده است و ابوالحسن در جواب گفت: «حج کردى، عمره خواهى کرد».
مؤلف کتاب «پژوهشی در عصمت معصومان» خاطر نشان کرد: متصوفه این رفتار خود را که در واقع چیزی جز شریعت تازه نیست، بر اساس این ادعا که «بدعت اولیاى حق به مثابه سنت انبیاى کرام است»، روزه را نیز از دستبرد تصرفات شریعتسازیشان مصون نگذاشتند و با اعتراف به این نکته که پیامبر خدا(ص) از روزه وصال نهى کرده است، مىکوشند تا مشایخ تصوف را داراى احکام ویژهاى قلمداد کنند و چنین روزهاى را از کرامات آنان به شمار آورند.
شریفی افزود: این جهله متصوفه گاه با نقل حکایاتى، روزه حقیقى و مورد پسند خداوند را آن مىدانند که گرفتن و گشودنش به فرمان شیخ طریقتشان انجام گیرد، از این رو، وقتى به مریدى وعده ثواب یک ماهه و یک ساله مىدهند تا دست از روزه خود بردارد و با این پاسخ رو به رو مىشوند که «روزه نتوان گشاد»، از بدفرجامى وى خبر مىدهند و او را از راندگان درگاه الاهى مىشمارند و در تأیید این سخن مىافزایند: «پس مدتى برنیامد که او را به دزدى گرفتند و هر دو دستش جدا کردند».
وی در ادامه اظهار داشت: عرفان اسلامی بدون اجتماع و بدون هدایت مردم معنا ندارد و عارف حقیقی، عارفی است که دغدغه سعادت و هدایت مردم را دارد.
استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ضمن بیان مطلب فوق گفت: در ابتدا میباید بگویم که اصطلاح «عرفان کاذب» اصطلاحی مطابق با واقع است و تعبیری تسامحی نیست.
وی گفت: همانگون که تعبیر دین کاذب و اصیل معنادار است و در سوره کافرون به وجود ادیان کاذب اشاره شده است «لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ *وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ * وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ»؛ «آنچه مىپرستید نمىپرستم، آنچه مىپرستم شما نمىپرستید، و نه آنچه پرستیدید من مىپرستم، و نه آنچه مىپرستم شما مىپرستید، دین شما براى خودتان و دین من براى خودم»، میتوان تعبیر عرفان کاذب و اصیل را به کار برد.
مؤلف «عقل و وحی» افزود: فعالیتهای فرقههای عرفانی کاذب و انحرافی در عصر حاضر چه در جوامع دینی و چه غیر دینی بسیار زیاد شدهاند، اقدامات آنان رو به افزایش و گسترش است، چرا انسانها به علت ضربه خوردن از زندگی مکانیکی، به معنویت روی آوردهاند.
وی خاطرنشان کرد: گسترش این عرفانها در میان جوامع دلایل مختلفی دارد، از جمله: سادگی، قابل فهم بودن تعالیم و آموزههایشان و اینکه مطابق این آموزهها، مردم در هر حالی که باشند میتوانند به آنها عمل کنند.
این محقق دینشناس افزود: یکی از عوامل گرایش مردم به این سمت، کمکاری ما عالمان دینی است و نباید ما از رشد این فرق انحرافی غفلت کنیم. این وظیفه عالمان دینی است که متانسب با نیازهای مخاطبین خود، عرفان اسلامی را به مردم معرفی کنند.
وی افزود: وقتی که تعبیر عرفان اسلامی به کار برده میشود، در ذهن جوان، تعبیری بسیار متعالی شکل میگیرد که نه میتوان به آن دست یافت و نه میتوان از آن سخن گفت. به همین دلیل جوانان از عرفان اسلامی به تدریج فاصله گرفته و به سمت فرق عرفانی که هم آموزههایشان قابل فهمتر و هم قابل دستیابتر است روی میآورند و بدین گونه جوانان مسلمان شیعی از دین و عرفان صحیح فاصله گرفته و به دامن فرق انحرافی عرفانی روی میآورند.
مؤلف «آیین زندگی؛ اخلاق کاربردی» اظهار کرد: این عرفانهای کاذب دارای آسیبهای متعددی هستند که موجب تأثیر گذاشتن مخرب بر روی زندگی فردی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی افراد جامعه میشود که یکی از این آسیبها، بهرهبرداری از پیروان این عرفانها با استفاده از ترویج آموزههایشان در میان اقشار مختلف جامعه است.
مدرس حوزه علمیه قم گفت: تناسخ، آموزه مشترک عرفانهای نوظهور و انحرافی است که این آموزه موجد بهرهکشی از پیروان در مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شده است. بدینگونه که رهبران این فرق به پیروان خود میگوید که وضعیت اقتصادی، سیاسیشان و ... معلول زندگی قبلیشان است. به عبارت دیگر مطابق قانون «کارما» که زندگیهای پیاپی معنا دارد، زندگی کنونی افراد معلول حیات قبلی آنهاست.
مؤلف«پژوهشی در عصمت معصومین(ع)» خاطرنشان کرد: از این آموزه چنین استفاده میشود که انسان باید در زندگی کنونی، راضی به وضعیت موجود باشد، و هیچ راهی جز صبر وجود ندارد، و کسی حق ندارد به فکر انقلاب و تغییر وضعیت سیاسی و اقتصادی باشد و این آموزه بسیار مورد بهرهبرداری استعمار قرار میگیرد.
منبع: ایکنا
کتابهای «آئین زندگی: اخلاق کاربردی» و «درآمدی بر عرفانهای کاذب و عرفان حقیقی» این محقق در فروشگاههای دفتر نشر معارف و سایت پاتوق کتاب موجود و قابل تهیه است.