مردم در نظام سیاسی جمهوری اسلامی، دارای نقش ویژه و جایگاه محوری هستند و این مساله در شکلگیری انقلاب اسلامی ایران و اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(ره) نیز تبلور خاصی داشته است. این نوشتار حاصل گفتگوی ما با حجتالاسلام والمسلمین دکتر نجف لکزایی، مدیر پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی است که در آن به بازخوانی نظام سیاسی اسلام از منظر امام(ره) پرداختهایم.
*دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) نسبت به مردم و جایگاه آنها در نظام سیاسی چیست؟
اساسیترین نقشی که حضرت امام خمینی(ره) برای مردم قائل شدهاند، نقش مردم در تعیین رهبر است. چنانکه ایشان در تشریح این مساله میفرمایند: اگر مردم به خبرگان را‡ی دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومتشان تعیین کنند، وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به عهده بگیرد، قهرا او مورد قبول مردم است. در این صورت، او ولی منتخب مردم میشود و حکمش، نافذ است.
همچنین مردم، نقش نظارتی دارند. پس از تاسیس حکومت اسلامی باید با توجه به اصل مسوولیت همگانی مراقبت کنند که کارگزاران حکومتی دچار خطا و انحراف نشوند.در اینجا لازم است بدین نکته نیز اشاره کنم که حکومتها از یک منظر، 3 دسته هستند:اول، حکومتهای مقید به رضایت مردم و خدا؛ این همان حکومت اسلامی است که مشروعیت خود را از شرع میگیرد و قدرت و کارآمدی خود را از بیعت مردم و خدمت برای آنان و جلب رضایت آنها اخذ میکند.
دوم، حکومتهایی که فقط خود را مقید به رضایت اکثریت میدانند. این حکومتها در صورت تحقق واقعی، حکومتهای دموکراتیک خواهند بود که امام(ره) آنها را ناقص، نارسا و تکبعدی، مادی و اقتصادی میخواند. این حکومت، همان دنیاگرایی در تعبیر قرآنی است.و سوم، حکومتهایی که در تحقق خود نه به رضایت مردم توجه دارند و نه به رضایت خدا. این حکومتها، دیکتاتوری و استبدادی هستند.
*کارویژههای نظام سیاسی اسلامی را در کلام حضرت امام چه مواردی میتوان دانست؟
از منظر حضرت امام خمینی، کارویژه اساسی نظام سیاسی اسلام و در واقع هدف نظام سیاسی، زمینهسازی برای تقرب به خداوند تبارک و تعالی است. تمام تصمیمات و برنامهها در نظام سیاسی اسلام از جمله توسعه و تعالی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و عمرانی در همین مسیر است. اهداف دیگری مثل اجرای احکام اسلام و یا تحقق عدالت از اهداف میانی به حساب میآیند. اسلام و قرآن کریم آمدهاند که انسان را با همه ابعادی که انسان دارد، بسازند.
*تفاوت حکومت اسلامی و غیراسلامی در اندیشه امام خمینی(ره) چیست؟
امام خمینی به این مساله تاکید کردهاند که حکومت غیردینی اگرچه امین هم باشد، نمیتواند انسان را تربیت کند؛ زیرا حکومت بدون دین، نمیداند که انسان را بر چه اساس و برای چه تربیت کند. چنانکه در این رابطه میفرمایند: این که ما میگوییم که هیچ رژیمی مثل حکومت اسلامی نمیتواند انسان را و ملتهای انسانی را آن طوری که باید اداره و تربیت کند؛ این برای آن است که همه رژیمهای غیرتوحیدی مثل رژیمهایی که به دست غیر انبیا وجود پیدا کرده است، آنقدری که بینش دارند، اگر ما فرض بکنیم که اینها صددرصد هم امین هستند و دلسوز برای ملتها، لکن شعاع بینش بشر را باید دید تا کجاست و انسان تا کجا میتواند سیر بکند و احتیاجات انسان چقدر است. انسان مثل حیوان نیست که احتیاجش به خوردن و خوابیدن باشد.
انسان، یک موجودی است که خدای تبارک و تعالی، او را خلق کرده است برای این که همه جهاتی که در عالم هست، در انسان هست. رژیمهای بشری بر فرض این که صالح باشند تا حدودی که دیدشان هست، انسان را پیش میبرند. راجع به آن چیزهایی که مربوط به باطن انسان است، حکومتها هیچ کار ندارند. تنها رژیمی و مکتبی که کار دارد به انسان، قبل از این که این تخم و این دانه کاشته بشود تا آن وقت که آخر است و آخر ندارد، این از مکتبهای انبیاست.
همه اینها برای این است که این مکتبهای توحیدی که بالاترینش اسلام است، آمدهاند برای این که انسان درست کنند. اسلام است که میتواند انسان را از مرتبه طبیعت تا مرتبه روحانیت، تا فوق روحانیت تربیت کند.
تاکید فرمایش حضرت امام بر نامحدود بودن کمال انسان، متناسب با آرمان نامحدودی است که ایشان برای انسان قائلند، یعنی مقام فوق روحانیت که لقای الهی است. اسلام در کنار مقررات اجتماعی، اقتصادی و غیره به تربیت انسان براساس ایمان به خدا تکیه میکند و در هدایت جامعه از این بعد، بیشتر برای هدایت انسان به طرف تعالی و سعادت عمل میکند.
*نظر حضرت امام(ره) در رابطه با خدمت به مردم چیست؟
در رابطه با خدمت به مردم میتوان موارد متعددی را در کلام حضرت امام مورد استناد قرار داد. در موردی ایشان در این ارتباط میفرمایند: تعدی حکومت، به دست آوردن یک وسیله است، نه این که یک مقام معنوی باشد. هرگاه حکومت و فرماندهی، وسیله اجرای احکام الهی و برقراری نظام عادلانه اسلام شود، قدر و ارزش پیدا میکند و متصدی آن، صاحب ارجمندی و معنویت بیشتر میشود. ائمه و فقیهان عادل موظفند که از نظام و تشکیلات حکومتی برای اجرای احکام الهی و برقراری نظام عادلانه اسلام و خدمت به مردم استفاده کنند.
همچنین ایشان در جای دیگری درباره تاکید بر خدمت به مردم و عدم تفاوت میان توده مردم و کارگزاران حکومت فرمودهاند: از جمله تحولاتی که باید بشود و شما آقایان (خطاب به فرمانداران در جمهوری اسلامی) باید کوشش کنید، این است که به این کلمه فرماندار، مغرور نشوید که شما فرماندار هستید.
این کلمه فرماندار، مال وقتی است که فرمان باشد و فرمانبر باشد و برادری نباشد و طبقهای طاغوتی باشد و مردم دیگر فرمانبردار آنها. در صورتی که در اسلام مطرح نیست. وضع این سردارهایی که در صدر اسلام، حاکمان حکومتهای بلاد بودند، با مردم، وضع فرمانفرمایی و فرمانبرداری نبوده است، وضع خدمت بوده است که فرمانفرماها خدمتگزار مردم بودند.
*در رابطه با عدالت اجتماعی چطور؟
ایشان در این رابطه هم تاکید فراوانی دارند که بنده برای مثال، تنها به یک نمونه از سخنان ایشان اشاره میکنم. امام میفرمایند: مقصود انبیا از کوششها و جنگهایی که با مخالفان میکردند، کشورگشایی و این که قدرت را از خصم بگیرند و در دست خودشان باشد، نبوده؛ بلکه مقصود این بوده که یک نظام عادلانه به وجود آورند تا به وسیله آن، احکام خدا را اجرا نمایند.
*و یا مثلا بحث مبارزه با ظالمان؟
بله! در سخنان حضرت امام(ره) به کرات میتوان بحث مبارزه با ظلم، ظالم و امثالهم را مشاهده کرد. چنانکه ایشان در باب مبارزه با استعمارگران و ظالمان که از موانع تهذیب و تکامل و هدایت انسانها بوده و هستند، فرمودهاند: استعمارگران به دست عمال سیاسی خود که بر مردم، مسلط شدهاند، نظامات اقتصادی ظالمانهای را تحمیل کردهاند و بر اثر آن، مردم به 2 دسته تقسیم شدهاند؛ ظالم و مظلوم. ما وظیفه داریم مردم مظلوم و محروم را نجات دهیم.حتی ایشان در بحث تجدید نظر در قانون اساسی و لزوم جایگزینی، شرط اجتهاد به جای شرط مرجعیت در شرایط رهبری، فلسفه رهبری را مبارزه با ظالمان و دفاع از حیثیت اسلامی ذکر فرمودهاند.
منبع: روزنامه جام جم
پنجشنبه 24 بهمن 1387 -