loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

بعد عرفانی امام خمینی(ره) در گفتگو با دکتر وکیلی

جمله مهم‌ترین ابعاد شخصیتی امام راحل ، بعد عرفانی ایشان است. امام راحل عرفان اسلامی‌ را از جمله منابع مهم و کارآمد فکری می‌دانستند و خود نیز همچون یک صاحب‌نظر در عرصه عرفان‌نظری ظاهر شدند.

پس از رحلت امام، تحقیقات بسیاری با محوریت شناخت نظریات عرفانی ایشان از سوی استادان حوزه و دانشگاه انجام گرفته است و دکتر هادی وکیلی از جمله این محققان است.

دکتر وکیلی، دارای تحصیلات عالی حوزوی و دکترای عرفان اسلامی ‌از دانشگاه، استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیات علمی‌ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ‌است. آنچه می‌خوانید مشروح مصاحبه جام‌جم با ایشان است.

*امام در عرفان نظری بیشتر متاثر از کدام یک از عرفای اسلامی‌ است؟

به طور کلی امام خمینی(رض) را از جمله شارحان و مفسران اندیشه ابن عربی و جزو پیروان مکتب اکبری می‌توان به شمار آورد. اکثر آثار و مکتوبات عرفانی امام از جمله مصباح‌الهدایه و شرح دعای سحر و تعلیقات نفیس ایشان بر شرح فصوص قیصری بر این مطلب گواهی می‌دهند. البته این آثار علاوه بر این‌که مبین تسلط کامل ایشان بر مبانی عرفان اکبری است، نیز نشان‌دهنده استقلال رای وی در مبانی و مسائل گوناگون عرفان نظری اسلامی است. بنابراین، امام را نباید یکسره سرسپرده این مکتب و تابع صرف و مقلّد محض ابن عربی و اتباع و شاگردان او دانست، زیرا امام در بسیاری از مباحث عرفان نظری و عملی دارای تحقیقات و نوآوری‌های شگفت‌انگیز و ابداعات فکری خاص خود است. وی همچنین هرجا لازم دیده با استفاده از احادیث صحیح شیعی و نصوص اهل‌بیت به تقریر مبانی و مسائل عرفانی پرداخته و به این ترتیب به بازخوانی مباحث سنتی عرفانی اقدام نموده است. در این میان، تاثر ایشان از مرحوم عارف کامل آیت‌الله شاه‌آبادی بویژه در تعلیقات و دیگر آثار عرفانی، موید تاثیر عمیق سنت تفکر شیعی بر ایشان به شمار می‌آید. گفتنی است که حضرت امام در سنین حدود 27 سالگی آثار کلاسیک عرفانی مانند شرح فصوص قیصری و مصباح‌الانس فناری را از محضر پرفیض آیت‌الله شاه‌آبادی به درس آموخته و پس از آن به نوشتن تعلیقات خویش بر این دو اثر اقدام نموده است. حضرت امام در این تعلیقات ودیگر آثار خود جابه جا از استاد خویش به بزرگی یاد می‌کند و با نقل لطایف کلام عارف شاه‌آبادی و تحسین آنها، در واقع دین خویش را به نکته‌سنجی‌های عارفانه این استاد، ادا می‌نماید.

*امام در شرح و تفسیر آراء ابن عربی بیشتر متاثر از کدام یک از شارحان است؟

به اعتراف جمهور محققان و صاحب‌نظران، از میان چند صد شرحی که تاکنون بر فصوص الحکم ابن عربی نوشته شده است، شرح قیصری را به لحاظ نظم و نسق مباحث و مقدمه عالمانه و ممتِّع وی باید از بهترین و آموزنده‌ترین شرح‌های فصوص دانست. از همین‌رو همان‌گونه که قبلا یادآور شدیم، امام این شرح را به تمام و کمال نزد آیت‌الله شاه‌آبادی به درس خوانده و سپس مورد تعلیقه‌نگاری خویش قرار داده است. در این تعلیقات که در واقع، حکمِ شرح و نقدی بر اندیشه‌های ابن عربی و اتباع وی را دارد، امام ضمن توضیح لطایف و ظرایف پیچیده و عمیق عرفانی گاه به ایضاح و توضیح تعقیدات لفظی و معنوی متن فصوص، گاه به طرح پیشنهاداتی برای تقریری جدید از مباحث و مسائل مطروحه و گاه به نقد و خرده گیری از دیدگاه‌های ابن عربی، قیصری، عارف شاه‌آبادی و دیگر فحول عرفان نظری پرداخته است. از این رو طبیعی است که امام با توجه به خصائل و اوصاف شرح قیصری، از میان شارحان ابن عربی، دیدگاه‌های قیصری را به طور خاص مطمح نظر و محل توجه قرار داده و آنها را در خور امعان و موشکافی و نقد و ارزیابی یافته است.

*ارزش تعلیقات امام بر شرح فصوص را در مقایسه با سایر تعلیقات و شرح‌ها بر فصوص چگونه ارزیابی می‌کنید؟

سنت تعلیقه نویسی و حاشیه نگاری بر متون پیچیده و پرمغز بی‌تردید از سنت‌هایی است که هم تاریخی طولانی دارد و هم در گستره‌ای وسیع از علوم و معارف اسلامی از فقه و اصول تا کلام، فلسفه و عرفان جریان داشته است. در این سنت که بنا به تعالیم اولیه معلمان و مدرسان همین علوم و بر مبنای توصیه مشهور علیکم بالمتون لا بالحواشی روشی است مختص به درس آموختگان و آبدیدگان کوره‌های دانش و معرفت، هر محققی به دلخواه و به مقتضای اهدافی مشخص اقدام به نگارش تعلیقات و حواشی خود بر آثار علمی رایج و متون کلاسیک زمان می‌کند. در مجموع می‌توان اهداف گوناگونی برای تعلیقه‌نویسی بر شمرد که از آن جمله‌اند:
1- ایضاح تعقیدات لفظی و معنوی و گشودن گره‌های دلالی از متن اصلی
2- ارائه تقریری نوین و تدوینی دقیقتر از مباحث اصلی متن
3- بازنمایی لطایف پنهان و تنبیهات نهفته در متن
4- ارزیابی، سنجش و نقادی ایده‌های مطرح در متن
5- نظریه‌پردازی و نوآوری بنیادی در مباحث و تغییر ساختار یا ریختار آنها یا تبدیل آرایش وچینش مباحث و مسائل مورد بحث در متن

شکی نیست که پرداختن به همه این اهداف و تامین حداقلی آنها در مجالی اندک و در ظرف بیانی موجز، آن هم به روش تعلیقه‌نویسی و حاشیه نگاری ‌ صرف نظر از این‌که محققانِ تعلیقه‌نویس با پیروی از این روش در نگارش باورها و آراء خود، عملا خویش را در حاشیه می‌نشانند، از صدر به ذیل می‌آیند و تعلیقاتشان دورتر و کمرنگ‌تر از متن اصلی دیده می‌شود کاری بس دشوار است. بخصوص هدف اخیر که خود مجالی واسع و پرداختی مستقل می‌طلبد. با این حال و با کمال شگفتی حضرت امام در تعلیقات خویش بر شرح فصوص و مصباح به خوبی از عهده تامین اهداف مزبور برآمده است. نثر این تعلیقات سخته و پخته و سنجیده و در عین قلیل اللفظ و کثیرالمعنی بودن، لطیف، ذوقی، ابتکاری، نوآورانه و توام با روشن‌بینی و شهامت علمی بی‌نظیری است و لذا هر گاه فرصت را مغتنم دیده به نقد و آسیب‌شناسی قیصری یا ابن عربی یا عارف شاه‌آبادی پرداخته و هرجا مجال یافته به طرح نکات ابتکاری و آراء اختصاصی خویش اقدام نموده است. از قضا اوج این تعلیقات را باید در همین بخش نقادی و ابداعات نظری امام مشاهده کرد که در حدود 80 تعلیقه یعنی ثلث تعلیقات ایشان بر شرح فصوص قیصری را شامل می‌شود.

*فهم و دریافت امام از عرفان ابن عربی چه ممیزه‌هایی نسبت به مفسرین دیگر از جمله قیصری دارد؟

در مجموع می‌توان به ممیزه‌هایی چند از قبیل این موارد اشاره نمود:
1- حریت فکری به گونه‌ای که بی‌مجامله و تعارف هر جا لازم دانسته به نکته‌گیری از ابن عربی یا عارف شاه‌آبادی پرداخته و در عین توجه به آراء آنان و رعایت ادب و ادای کمال احترام به ایشان، اما مقام پژوهش عرفانی و منزلت تحقیق علمی را فرو نگذاشته و بالاخص تحت تاثیر اعتقاد شارحان ابن عربی از جمله قیصری که به عصمت ابن عربی قائلند، قرار نگرفته و هفوات و ترّهات آنان را بخصوص در بحث‌های مربوط به ولایت و نبوت، کشف و گوشزد نموده است.
2- رعایت روش‌شناسی فهم و طرح مباحث که در بسیاری از مواضع امام را به ایراد نقد و اشکال بر قیصری وا می‌دارد. گفتنی است که بنابر دیدگاه خاص امام که خود آن را مطابق با ذوق احلی و مشرب اهالی عرفان می‌داند، بر محققان لازم و فرض است که پیش از طراحی ذهنی و تدوین زبانی مطالب و مسائل عرفانی، معارف را از واسطه فیض حق حضرت رسالت پناه و آل اطهرش اخذ کنند و آنگاه راه مکاشفه و مسیر شهود را طی کنند تا به کشف نقشه تجلیات حق بر قلوب سالکان و آفاق کائنان، نائل گردند وگرنه جز بحث صرف و درس حرف، نصیبشان نخواهد شد. توصیه امام در بسیاری از تعلیقات و آثار خویش به رعایت ادب مع الحق و مع الرسول و اهل البیت در تقاریر، تعابیر و تعالیم نیز در همین راستا قابل توجیه می‌باشند.
3- پیوستگی و انسجام در دیدگاه که از ممیزات خاص امام است به طوری که مجموع آراء و نظرات ایشان در همسویی با هم و مکمل یکدیگر به نظر می‌رسند و مبانی ثابتی همواره گوشزد می‌شود. احاطه امام بر اصول و فروع مباحث به گونه‌ای است که در برخی موارد، بین اقوال گوناگون و ظاهرا متعارض جمع و وفاق برقرار می‌کند و میان آنها سازگاری ایجاد می‌نماید. از سوی مقابل، همین توانایی باعث می‌گردد که امام را نسبت به کشف تعارضات و تناقضات ابن عربی و شارحان او کامیاب و موفق بیابیم.

*با توجه به این‌که شما پژوهشی در تطبیق آموزه‌های منطق فازی و عرفان امام خمینی داشتید، چه ویژگی‌هایی از عرفان امام را مطابق با آموزه‌های منطق فازی می‌دانید؟

البته بحث از منطق فازی و رابطه آن با مباحث و تفکر عرفانی، فرصتی مناسب و مجالی واسع می‌طلبد اما در عین حال در اینجا مایلم به این نکته اشاره کنم که اینجانب در مقاله‌ای با عنوان الهیات فازی)fuzzy theology( که در یکی از شمارگان مجله متین به چاپ رسید، به یکی از موارد نادر از تفکر فازی در دیدگاه امام که به مساله تنزیه و تشبیه در الهیات توحیدی اختصاص دارد پرداخته‌ام. ماجرا از این قرار است که امام در یکی از تعلیقات خویش که در فص نوحی آورده است ضمن نقد دیدگاه عارف شاه‌آبادی و قیصری در خصوص این مساله به بازخوانی لطایف نهفته در تعابیر ابن عربی در باب تنزیه و تشبیه و درهم تنیدگی این دو مقوله در ذهن و قلب و ضمیر انبیا پرداخته و در قالب منطق فازی ‌ هرچند نه با این نام ‌ به گره گشایی دراین باب می‌پردازد. با توجه به تمایل امام در پاره‌ای از مواردِ آثار خویش به درنوردیدن منطق ارسطویی و ترک منطق دو ارزشی و گرایش به جمع اقوال به جای گزینش یکی یا طرح دیگری، به نظر می‌رسد که پارادایم مزبور یعنی فازی اندیشی ولو به صورتی ناخودآگاه در ضمیر شریف معظم له حضور و تاثیر داشته است.

*میزان تاثیر قرآن و حدیث در عرفان نظری امام تا چه حد است؟

شکی نیست که حضرت امام، میراث دار سلف صالحِ فقیهان متشرع و فیلسوفان مفسر و متکلمان نص پژوه و در نوع خود افضل متاخرین من جمیع الجهات و برخوردار از اکثر علوم و فنون دینی و مصداق آنچه خوبان همه دارند تو یک جا داری به شمار می‌آید. ایشان علاوه بر احراز مراتب فقه و زعامت و حیازت معارف فلسفی،کلامی و عرفانی از منبع وحی و نصوص نورانی و غنی اهل بیت که در یک کلام همانا ثقلین اکبر و اصغر یعنی قرآن و سنت سیراب شده بل از مفسران عرفانی تراز اول عصر خود محسوب می‌شوند. از این رو آثار ایشان، مشحون از معارف قرآنی و تعالیم نبوی و ولوی بوده هرجا از مطالب و معارف عرفانی را نیز شایسته و بایسته یافته با آیات و روایات معلل یا مدلل ساخته بل از آنها الهام ربانی گرفته و بر ممشای شامخ اولیای الهی دین و ائمه طاهرین مشی کرده است. بر این بیفزایید تتلمذ امام در محاضر اعاظمی از جمله آیت الله شاه‌آبادی و توجه بارز به قاضی سعید قمی و دیگر اکابر معارف و تعالیم شیعی که مذاق عرفانی وی را مصبوغ و مسبوق به نصوص دینی نموده است.

منبع: روزنامه جام جم
چهارشنبه 13 خرداد88

سه‌شنبه 2 تیر 1388
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
نظرات

حیدری دستجردی

جالب بود

24 آذر 1388

اخبار مرتبط
محصولات مرتبط