loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

یادداشت سردبیر راه به مناسبت سالروز پذیرش قطعنامه 598

27تیرماه سالروز پذیرش قطع‏نامه 598 شورای امنیت سازمان ملل توسط بنیانگذار کبیر انقلاب‏اسلامی است. پیام مهمی که امام خمینی(ره) در این‏باره به رشته تحریر درآوردند، بعدها و در ادبیات سیاسی ایران به «پیام جام زهر» مشهور شد. آنچه در پی می‏آید قسمت اول یادداشتی است در این زمینه از وحید جلیلی سردبیر ماهنامه راه:

«اسلام ناب ـ اسلام آمریکایی» و «جنگ فقر وغنا»/1

متأسفانه قطع‌نامه همیشه به عنوان یک نقطه پایان دیده شده است. چه موافق، چه مخالف در هر صورت پذیرش قطع‌نامه 598 را یک نقطه پایانی می‏دانند بر یک فضای ممتد 8 ساله که در آن جامعه ایران با مسأله «جنگ» شناخته می‌شود. برداشت اشتباه دیگری که از پذیرش قطع‌نامه می‌شود، این است که این پیام را منحصر به «جنگ» می کنند، حال آنکه این پیام را باید اتفاقی در «تاریخ انقلاب اسلامی» دانست.

وقتی شما به پیام حضرت امام(ره) نگاه می‌کنید متوجه می‌شوید که این پیام، بیشتر از آنکه ناظر به گذشته (جنگ) باشد، ناظر به آینده است. امام(ره) نه تنها در پذیرش قطع‌نامه حیرت‏زده نیست، بلکه به عکس، دارای نگاه روشنی است.حتی به نظر بنده ماجرای قطع‌نامه باعث شد حضرت امام(ره) یک نگاه وسیع‏‎تر و عمیق‏تری، هم به انقلاب و هم به جامعه در سال‏های بعد پیدا کند.

آسیب‏شناسی حضرت امام(ره) در رابطه با نظام اسلامی

بخشی از این نگاه جدید، در واقع رسیدن به یک نوع آسیب‏شناسی است که حضرت امام(ره) در رابطه با نظام اسلامی به آن رسیده‌اند که مجموعه این برنامه و نگاه جدید امام(ره) در یک سال پایانی عمر مبارک‏شان تجلی می‌کند و شاید بشود گفت که این یک سال پایانی عمر حضرت امام(ره) یعنی از پذیرش قطع‌نامه تا رحلت، با کل عمر حضرت امام(ره) برابری می‌کند. به عبارتی خلاصه زندگی امام(ره) دوباره در این کمتر از یک سال تکرار می‌شود.

در خود پیام پذیرش قطع‌نامه کمتر از یک سوم پیام به موضوع قطع‌نامه اختصاص دارد و بیشتر آن راجع به مسأله حج و تبیین وضعیت جهان اسلام در دوران معاصر است که خود تبیینی استراتژیک است و امام(ره) در یک سوم آخر آن، به مسأله قطع‌نامه می‏پردازد و آن را به عنوان بخشی از یک پازل می‌بیند.

پذیرش قطع‌نامه؛ نقطه شروع جدیدی برای انقلاب اسلامی

امام(ره) دقیقا پذیرش قطع‌نامه را یک نقطه شروع جدیدی برای انقلاب اسلامی می‌داند که تمام شاخصه‌هایش مشخص است و تصمیم‌ها و اعمال امام(ره) در این یک سال اخر همه تفصیل این اجمال است.

حضرت امام(ره) می‌خواهد وارد مرحله جدیدی بشود که یکی از ویژگی‌های آن، نداشتن بخش عمده‌ای از یاران خود است؛ اگر امام(ره) در شروع حرکت خود و در مسیر نهضت امثال مطهری‌ها، بهشتی‌ها، سعیدی‌ها و دیگران را داشتند، آنها در طی این سال‌ها شهید شده بودند.

از طرفی دیگر یک عده یاران خسته داشت، عده‌ای که دیگر آن شور و هیجان و اشتیاق و اتحاد اوایل انقلاب را نداشتند و گروهی هم بعد از رسیدن به قدرت استحاله شده بودند. البته از طرف دیگر فرصتی برای امام(ره) از قبال 10 سال بعد از انقلاب و 8 سال جنگ تحمیلی پدید آمده که یک سری رویش‌های جدی در کنار آن ریزش‌ها پیدا شده بود به خصوص دوران جنگ از این نظر مشابه دوران مبارزه بوده است و این تهدیدها و خطرها محک‌هایی بود که عناصر صادق را از عناصر غیر صادق جدا می‌کرد.

در دوران شاه فشارهای ساواک و فشارهای امنیتی و در دوران جنگ هم حوادث مربوط به جبهه‌ها، اینها یک خط‏کشی بود که می‌توانست صادق را از ناصادق جدا کند و نیروهای مخلص را غربال کند. حال در پایان جنگ این فرصت ویژه نیروسازی دیگر تمام شده بود. حال امام(ره) چه باید می‌کرد؟

«اسلام ناب ـ اسلام آمریکایی» و «جنگ فقر وغنا»؛ پیام تجدید مطلع انقلاب

امام(ره) با همین آسیب‏شناسی و ویژگی‌هایی جدید که پیش رو داشت، شروع به سازماندهی کرد، که این سازماندهی دو بعد اصلی داشت: یکی بعد معرفتی و یکی بعد سازمانی. در بعد معرفتی تلاش امام(ره) برای ورود به دوران جدید معطوف به تبیین گفتمانی جدید بود که تمام مسائل معرفتی جدید و واقعیت روز ایران و جهان در آن جواب داشته باشد که تحت عنوان گفتمان «اسلام ناب ـ اسلام آمریکایی» و«جنگ فقر وغنا» در پیام قطع‌نامه به عنوان هسته اصلی کلام امام(ره) قوام یافت.

این پیام تجدید مطلع انقلاب اسلامی است، یعنی اینکه امام(ره) شروع به بازخوانی و شفاف سازی تمام ویژگی‌های انقلاب اسلامی می‌کند و یک دلیل عمده آن هم این است که دیگر شرایط اجتماعی آن چنان در غربال اندیشه‌ها و رفتارها به کمک نمی‌آید و هم اکنون باید سنگ محک‌های نظری دقیق‏تری تبیین شوند. زیرا دوران جهاد و شهادت نیست که خون و ایثار خیلی از مرزها را روشن کند. اینجا اتفاقا باید روی مسائل نظری دقیق شد. دوره‌ای که توجهیات و شبهات شروع شده و رواج داده می‌شود.

در بعد سازمانی نیز امام(ره) تلاش می‌کند تا با شناسایی نیروهایی که می‌توان به آنها امید بست، با فراخوان و توجیه عملیاتی آن‌ها، وظایف‌شان را مشخص کند.

آسیب‏شناسی نسبت به خط متحجران در دانشگاه‌ و حوزه

مهم‏ترین سرفصل‏ها دانشگاه، حوزه، فرهنگ عمومی، هنر، تاریخ نگاری، سیاست خارجی، اقتصاد، فقه و سیاست داخلی است. امام(ره) در این پیام یک آسیب‏شناسی نسبت به فضای دانشگاهی و خط متحجران در دانشگاه‌ها ارایه می‌کنند. اهمیت رشد علمی جوانان را گوشزد می‌کنند و بر ایجاد زمینه‌هایی برای رویش استعداد ها تاکید می‏کنند. در کنار اینها بحث ذوب حوزه و دانشگاه در یکدیگر را مطرح می‌کنند و در پیامی که به مناسبت بازسازی در مهر 67 می‌دهند، نیز ملزومات جنبش نرم‏افزاری را مطرح می‌‌کنند.

امام(ره) بحث جنبش نرم‏افزاری را به طور جدی در پیام‌های قطع‌نامه، بازسازی و تشکیل بسیج طلبه و دانشجو و... دنبال می‌کنند. در کنار آنها در عرصه هنر به عنوان بخشی مهم از فرهنگ، پیام 31 شهریور 67، «منشور هنر» را.

در عرصه فرهنگ عمومی، امام(ره) چه در پیام قطع‌نامه، چه در پیام به روحانیت مشهور به «منشور روحانیت» و چه در پیام بازسازی دغدغه‌های خود را بیان می‌کند، مسائلی چون مبارزه با مصرف‏گرایی، پیوند روحانیت و مردم ,… مطرح می‏شود.

در مباحث فقهی، 19 شهریور 67 فتوای امام(ره) راجع به شطرنج و موسیقی منتشر می‌شود و کلی سر و صدا می‌شود که حتی یکی از شاگردان امام(ره) برنمی‌تابد و در نامه‌ای به امام(ره) می‌گوید که خوب نیست دامن شما به این مسائل آلوده شود. امام(ره) هم در جوابی که می‌دهند، شدیداً از مواضع خود دفاع می‌کنند و جبهه جدیدی را باز می‌کنند.

در منشور برادری نیز یک بحث جدی راجع به فقه پویا می‌کنند و در پیام به روحانیت هم که به طور مشخص و مفصل راجع مسائل فقهی صحبت می‌کنند. در نامه‌ای که به آیت الله مشکینی در مورد کفایت اجتهاد برای رهبری می دهند نیز یک نکته جدی در دیدگاه فقهی حضرت امام(ره) است. دیدگاههای حکومتی مطرح شده در پیام به مجمع تشخیص مصلحت نظام هم نمونه دیگری است.

پیام به گورباچف و فتوای قتل سلمان رشدی؛ دو روی یک سکه

در حوزه سیاست خارجی، حضرت امام(ره) یک نگاه عمیق و استراتژیک دارد. دو اتفاق مهم در آن سال پایانی اتفاق می‌افتد: یکی پیام به گورباچف و دیگری فتوای قتل سلمان رشدی. پیام امام(ره) به گورباچف صرفاً پیامی به خود او یا پیامی فقط برای شوروی نبود. در این پیام، امام(ره) می‏بیند که مارکسیسم که در ظاهر و به اصطلاح یکی از داعیه‏داران و علمداران پیام عدالت‏خواهی است، در حال نابودی و حذف است.

پیام امام(ره) به گورباچف در حقیقت، بیش از آنکه پیامی برای شوروی باشد، پیامی برای رقیب او و غرب است که فکر نکنید اگر پرچم عدالت ـ که البته خالی از معنویت و دیانت هم است ـ از دست این حضرات افتاد، از جایی دیگر بلند نخواهد شد! امام(ره) در اینجا دوباره حضور انقلاب اسلامی را که عدالتی همراه با معنویت است، اعلام می‌کند و علمدار این عدالت‏ورزی معنویت‏گرای باز هویت‏یافته را انقلاب اسلامی معرفی می‏کند.

سربازگیری مجدد از کل جامعه جهانی

خلاصه اینکه پیام به گورباچف است برای سربازگیری مجدد از کل جامعه جهانی. اتفاقی که یکبار دیگر هم با وقوع انقلاب اسلامی افتاده بود و چشم آزادی‏خواهان و محرومان و مبارزان جهان را روشن کرده بود. امام(ره) در این پیام مارکسیسم را مکتبی معرفی می‌کند که سالیان دراز، فرزندان انقلابی جهان را در حصارهای آهنین خود زندانی کرده است و می‌گوید حال ما آمده‌ایم تا آنها را از اسارت اوهام پوچ و پوشالی نجات دهیم و انقلابیون جهان را از ناامیدی حاصل از زمین خوردن مارکسیسم، به تولد و علمداری انقلاب اسلامی بشارت و امید دهیم.

امام(ره) پیش می‌رود و قطعات یک پازل را تکمیل می‌کند. بعد از آن فتوای سلمان رشدی مرتد را صادر می کند. این حکم به همان اندازه که مخاطب جهانی داشت، مخاطب داخلی هم داشت. از یک طرف آن صلابت انقلاب را به رخ کشید، از طرفی ظرفیت‌های وحدت را نشان داد و کل جهان اهل سنت را متوجه حضرت امام(ره) کرد. این پیام که در رابطه با پیامبر اسلام(ص) بود، امام(ره) را به چهره شماره یک جهان اسلام تبدیل کرد و هم مجموعه نیروهای جهان اسلام را تقویت کرد و هم شیعه را به عنوان خط مقدم دفاع از رسول الله(ص) تقویت کرد.

از طرف دیگر وقتی این فتوا در کنار پیام گورباچف قرار می‌گرفت، نشان از آن داشت که امام(ره) و نظام اسلامی از طرفی با رأس الحاد و کفر یعنی شوروی حاضر به گفت و گو است و از طرفی در مقابل شیطنت‌هایی مثل غائله سلمان رشدی محکم می‌ایستد و اهل انفعال نیست.

در همین ایام، امام(ره) یک دیدار مهم با رهبران انتفاضه- تازه شعله ور- دارند. حضرت امام(ره) در این دیدار خط سازش و عرفات را به شدت محکوم می‌کند و با مردم بودن و ادامه مبارزه و کوتاه نیامدن در برابر اسرائیل را به آنها گوشزد می‌کند و بار دیگر نقش کلیدی انقلاب اسلامی در جهان اسلام را نشان می‌دهد.

بازخوانی سرفصل‌های مورد نیاز جمهوری اسلامی برای ورود به دوران جدید

بحث دیگر مباحث اقتصادی است که امام(ره) در پیام‌های مختلف به صورت کاملاً ظریف و مبنایی، خطوط را مشخص کرده است. تأکید شدید بر خودکفایی و استقلال اقتصادی، تأکید جدی بر روی مقدس کردن تلاش اقتصادی برای آبادانی جامعه اسلامی و آن را یک جهاد تلقی کردن در پیام بازسازی، تأکید جدی بر اولویت داشتن محرومان و پابرهنگان، تأکید بر خودکفایی کشاورزی و مبارزه با فرهنگ مصرفی، شکستن انحصار و توسعه حضور" توده‌های مردم" در اقتصاد، صنعت، تجارت و کشاورزی و… که تمام این‌ها سرفصل‌هایی است که جمهوری اسلامی و جامعه برآمده از انقلاب اسلامی، برای ورود به دوران جدید احتیاج دارد و امام(ره) تمام آنها را بازخوانی می‌کند.

در سیاست داخلی، به نظر می‌رسد وقتی که امام(ره) قطع‌نامه را پذیرفتند، یک نگاه دقیق‏تری نسبت به پشت جبهه پیدا کرده بودند و آن نگاه دقیق‏تر به دولت و مجموعه نهادهای نظام است. گویی حضرت امام(ره) تصمیم گرفته‏اند که تعارف را با خیلی‏ها کنار بگذارند. مثلاً هنگامی که مهندس موسوی که مورد حمایت ویژه امام(ره) بوده است استعفا می‏دهد، نامه‌‌ای که حضرت امام(ره) به میرحسین در شهریور 67 می‌نویسند کاملا نشان‏دهنده یک رویکرد جدیدی نسبت به مسؤولین است. و دیگر دوران حمایت‌های ویژه امام(ره) از مسؤولین پایان می‌گیرد.

حضرت امام(ره) می‌گوید که شما و امثال شما چه کسی هستید که بخواهید در برابر ملت و اراده آن، از این نازها بکنید و اگر شماها هم نباشید، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. دیگر لحن حضرت امام(ره) متفاوت شده است. مهم‏تر از این قضیه در رابطه با قوه قضائیه وجود دارد که امام(ره) در موارد متعدد انتقادات جدی به شورای عالی قضایی و رئیس قوه قضائیه می‌کند و شخصاً در جزئیات ورود می‌کند. مثلا در نامه 11 دی 67 و یا نامه 23 دی 67 که بسیار انتقادی و کوبنده است، مقامات قضایی را محکوم می‌کنند که کم گذاشته‌اند و مواردی دیگر از این دست که متأسفانه اصلا به آنها پرداخته نمی‌شود.

اتمام حجت در «منشور برادری»

در رابطه با نیروهای فعال سیاسی هم حضرت امام(ره) در «منشور برادری» باز حجت را تمام می‌کند. با این مضامین که اگر اختلاف نظری دارید که خوب است و مایه پیشرفت هم است و مکانیسم‌های آن هم روشن است. اما امام(ره) اشاره می‌کند که بسیاری از تفرقه‌ها و اختلافات از هوای نفس نشأت می‌گیرد. امام(ره) این مسأله را جای دیگر هم اشاره می‌کند و آن پیام به مناسبت شهادت عارف الحسینی، رهبر شیعیان پاکستان است و از آن جهت که با مباحث روشنفکری بعد از جنگ امثال نظرات دکتر سروش، پیوند می‌خورد، مهم است.

مثلاً امام(ره) قرائت‌های مختلف را همان جا رد کرده و وجود دو دیدگاه متضاد در یک مکتب را نفی می‌کنند. یک مورد جدی‌تر هم عزل آقای منتظری است که حضرت امام(ره)، مصالح نظام را بر همه چیز ترجیح داده است و نشان می‌دهد که عقد اخوت با هیچ کسی نبسته است و حتی شخصیتی در حد آقای منتظری، که قائم مقام رهبری است را به راحتی و با الفاظی بسیار تند، که در نامه 6 فروردین 68 آمده است، کنار می‌گذارند.

یک سرفصل جدی دیگر، مسأله تاریخ نگاری و بازخوانی جریان تاریخی است که امام(ره)، هم روی محتوا و هم روش تاریخ نگاری انقلاب حرف دارند و می‌فرمایند که نباید صرفاً نخبگانی باشد، بلکه باید مبتنی بر خاطرات مردم و توده باشد. کاری که برخلاف آن عمل شد.

جمع بندی این که، حضرت امام(ره) با پذیرش قطع‌نامه برای دوره بعد به عنوان یک نقطه شروع طراحی داشتند و تمام اقداماتی که در یک سال آخر عمر مبارکشان سازمان دادند ذیل گفتمان «اسلام ناب» و «اسلام آمریکایی» و«جنگ فقر وغنا» قابل طرح است و تقریبا هیچ حوزه مهمی نبود که امام(ره) تشخیص داده باشد که حوزه مهمی برای شکل‏دهی فضای جدید است و به آن نپرداخته باشد و هیچ نیروی جدیدی نبود که امام(ره) بتواند از آن استفاده کند و او را فراخوان نکرده باشد.

منبع: شبکه خبر ایران
www.inn.ir
* شماره های منتشر شده ماهنامه راه در فروشگاههای دفتر نشر معارف و سیات پاتوق کتاب موجود و قابل تهیه است.

یکشنبه 28 تیر 1388
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط