معنویتگرایی جدید غرب با معنویت و عرفان دینی در یک مسیر حرکت نمیکند؛ زیرا عرفان دینی، خدامحور و شریعتمدار و عرفانهای غیردینی انسانمحور و سکولار است.
حجتالاسلام بهمن شریف زاده در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ایکنا، در مورد عرفانهای اصیل و کاذب گفت: امروزه عرفان، معنا، معنویت، باطن و الفاظی از این دست، کلمات رایج و متداولی در محاورات طبقه جوان کشور ما شده است. گرایش مواج عامه مردم جهان به معنویت و مسائل باطنی از یک سو و سابقه کهن عرفان اسلامی در ایران از سوی دیگر، رواجی درخور توجه به عرفان و مسائل عرفانی بخشیده است.
وی با بیان این مطلب که نزدیک به دو دهه است که در جهان غرب با جهش و خیزشی قابل توجه به سوی مفاهیم باطنی روبرو هستیم، اظهار کرد: شکل گرفتن فرقههای گوناگون معنویتگرا در غرب، که بالغ بر 5000 فرقه میشود، رشد بیسابقه سینمای معنویتگرا، که افزون بر هشتاد درصد فیلمهای کمپانی هالیوود را شامل میشود و نشر میلیونها نسخه کتاب در معرفی فرقههای پیشگفته، گواهی گویا بر این مطلب است. البته گرایش غرب به امور باطنی را باید با بازگشت به سابقه گریز غرب از دین و معنویت بررسی کرد.
این محقق علوم اسلامی رنسانس را مبدأ تحولات عمیقی در بینشها و گرایشهای مردم اروپا دانست و اذعان کرد: نوگرایی زاده شده در مهد غرب با اصل و فرعی همچون «انسانمحوری» و «دنیاگرایی»، تمام توجه انسان غربی را به تلاش در جهت ساختن و بهرهمند شدن بیشتر از دنیا واداشت که این خود به رشد علوم و پیدایش صنایع گوناگون و تکنولوژی مرتبط با آنها انجامید. بذل توجه به بعد بیرونی و غفلت از بعد درونی انسان، او را در دراز مدت با بحرانهای سخت و خرد کننده روحی و روانی روبرو کرده است.
شریفزاده ضمن تأکید بر این مطلب که شدت گرفتن این بحرانها، ارباب فضل و صاحبان اندیشه را به چارهجویی واداشت تا آنجا که بر آن شدند پا از مجال مدرنیته بیرون گذارده و به عرصه پسا مدرنیته وارد شوند، تصریح کرد: با گذر از دوره مدرنیزم و ورود به دوره پست مدرنیزم، طلیعه تحولی چشمگیر در گرایشهای بشر به چشم میخورد که بیشک معنویتگرایی را میتوان از جمله این تحولات دانست.
سردبیر سابق فصلنامه «کتاب نقد» افزود: جهان غرب پس از چند صد سال گریز از معنا و معنویت و شتاب در سیر عقلانیت، ابزاری در قالب مدرنیسم و تجربهگرایی پوزیتیویسم، به گرایشهای درونی و تجربههای باطنی روآورد و موج معناطلبی در آن سخت بالا گرفت. اینک فراخوان این گرایش نه فقط به مقتضای عصر ارتباطات که به علل گوناگون اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی به همه اکناف دنیا و به گوش همگان رسیده است.
مدرس حوزه علمیه «مجد» عنوان کرد: هماکنون معنویتگرایی جدید غرب به شکل فرقههای گوناگون فکری در قالبهای مختلفی همچون فیلم، تئاتر، کتابهای رمان، مجلات، کلاسها و جلسات به سراسر دنیا عرضه میشود و جهان اسلام نیز از این عرضه بینصیب نمانده است. ورود این افکار به ایران به تلاقی و درآمیختگی آن با عنوان عرفان انجامید و سرانجام از آن با نام معناگرایی و عرفانهای گوناگون غربی یاد شد. شاید شباهت این افکار با عرفان، در توجه به باطن بشر بود که موجب عاریت گرفتن نام عرفان برای آن شد، وگرنه فرهیختگان این خاک و بوم از جایگاه بلند عرفان اسلامی در مقایسه با این تعالیم، نیک آگاه بودند.
شریفزاده با توجه دادن به این مسئله که هماکنون میراث گرانقیمت مکتوبات عرفانی و وجود عارفان بلند مرتبه در جهان اسلام و بویژه ایران، دل مشتاق نسل امروز را به خود فرامیخواند، تشریح کرد: زبان رازآلود و پیچیده عرفان در جهان اسلام نسل امروز را از خود میراند. به این ترتیب چارهای جز ریختن نکات درخور فهم عرفان در قالب الفاظی قابل درک، نمیتوان جست تا صعوبت این میراث ارزنده، دست علاقهمندان را از آن کوتاه نکند و پایشان را به دعوات سطحی عرفاننماهای امروزی نگشاید.
این محقق عرفان اسلامی در مورد رقیب عرفان اسلامی تأکید کرد: به هر صورت، تعالیم معنویتگرایی جدید غرب در عرض عرفان اسلامی عرضه و به منزله رقیبی در برابر آن قرار داده میشود تا آنجا که برخی «مدیتیشن متعالی» را در عرض عبادتی مثل نماز قرار میدهند. گاه نیز برای توسعه کمی و کیفی این تعالیم، به آمیختن آن با عرفان و معنویت دینی همت گماشته میشود و معجونی از آن دو پدید میآید؛ حال آنکه در این تعالیم نه شایستگی رقابت است و نه امکان این تلفیق وجود دارد.
شریفزاده اظهار کرد: معنویت و عرفان دینی با معنویتگرایی جدید غرب در یک مسیر حرکت نمیکند، اگرچه در توجه به بعد فرامادی، آدمی مشترک باشند. عرفان دینی، خدامحور و شریعتمدار است، در حالی که عرفانهای غیر دینی انسانمحور و سکولار هستند. عرفان اسلامی آدمی را به خدا سوق میدهد و همه چیز را در حرکت به سوی او میبیند و حال آنکه معنویتگرایی جدید به قرب و وصل نمیاندیشد، بلکه فقط در اندیشه آرامش و رفاه آدمی است و البته به اعتقاد عارفان مسلمان، آرامش در سایه بندگی خدا و با یاد او دستیافتنی است.
شریفزاده خاطرنشان کرد: فارغ از توجه به چند و چون دستورات و تعالیم فرقههای باطنگرای جدید غرب، دو نکته درباره این مکاتب نوپدید قابل توجه است؛ نخست آنکه این مکاتب، عرفان نیستند؛ زیرا ماهیتی اومانیستی دارند و دیگر آنکه آرامش واقعی و سرمدی با یاد و بندگی خدا امکانپذیر است و اگر خدا مقصود و مقصد حرکت باطنی نباشد، مشکل بشر حل نخواهد شد و تنها با این حرکت، خود را برای قرنهای دیگر سرگرم دارویی میکند که نه تنها درمان نخواهد کرد، بلکه درد دیگری بر دردهایش خواهد افزود.
در زمینه نقد عرفان های نوظهور و معنویت های سکولار کتابهای «آفتاب و سایه ها»، «درآمدی بر عرفان حقیقی و عرفانهای کاذب» و «جریان شناسی انتقادی معنویت های نوظهور» در فروشگاههای دفتر نشر معارف و سایت پاتوق کتاب موجود و قابل تهیه است.