loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

بیماری روشنفکری در روزنامهنگاری انقلاب اسلامی

سال‌ها پیش سیدمرتضی آوینی در همایش «سینمای پس از انقلاب» فرصت سخن یافت و مقاله «سینما، مخاطب» را در حضور نام‎های کوچک و بزرگ سینما خواند. آوینی در این مقاله و در پرسش و پاسخ بعد از آن، تلاش کرد نشان دهد در سینمای ایران خبری نیست و اسم‎ها و جشنواره‎ها و جایزه‎ها، پرزی به کلاه مخاطبان این ماجرا در ایران اضافه نمی‎کند. دوستان مؤدب و با اخلاق حاضر در همایش، با لحن بدی با او برخورد کردند، توهین کردند، حرف‎های ناشایست زدند و او را هو کردند. چون گفته بود پادشاه سینمای ایران لخت است. همین حرف‎ها در سال‎های بعد بارها و بارها گفته شد و بحران مخاطب یقه همین آدم‎های مدعی سرآمدی سینما را گرفت. آخر بحث، آوینی به بخشی از سخنرانی نصرت کریمی اشاره کرد که درباره فضای آموزشی مدرسه‎های سینمایی گفته بود: «ما در کار آموزش هنری، روی سنگ و جواهر به یکسان سرمایه‎گذاری می‎کنیم و هر دو آن‎ها را تراش می‎دهیم. در صورتی‎که کار آموزشی باید با جدا کردن جواهرات از سنگ‎های بی‎ارزش آغاز شود.» سیدمرتضی آوینی به کنایه گفت: «از زمان تأسیس اولین مدرسه‎های هنری در ایران، تا به حال تعداد بی‎شماری از این سنگ‎ها تراش داده شده‎اند و به اصطلاح آقای کریمی به صورت آدم‎های مدعی همه‎چیزدانی در عین ناتوانی درآمده‎اند. سؤال جدی‎تر این است: جواهرات که می‎دانیم انگشت‎شمارند و اغلب در کار ساختن معدود فیلم‎های خوب سینمای ایران. سنگ‎ها کجا هستند؟ نکند در مدرسه‎های سینمایی جمع شده‎اند و مشغول تراشیدن سنگ‎ها یا جواهرات احتمالی باشند؟»

جای هیچ نگرانی نیست

این مشکل، در حوزه‎های دیگر هم هست. اصل کارگردانی و پرداختن به موضوع سینما، یک کار روشنفکری نیست و در نسبت جدی با مردم تعریف می‎شود. مردم، به عنوان مخاطبی که دست توی جیبش می‎کند و بلیت سینما می‎خرد، باید لااقل با بخش‎هایی از آن ارتباط برقرار کنند. اما معمولا برعکس می‎شود. کارگردان یا آدم‎های دیگر سینما با بدنه مردم فرق دارند و رفتار و نقش و مشربی که پیش می‎گیرند، غیر از آن‎هاست. راننده تاکسی، پیک موتوری، بقال، قصاب و کارمند فلان اداره، وقتی با فاصله و تکبر با او برخورد کنید، شغل شما را می‎پرسد و می‎گوید: «شما نویسنده‎اید؟ فیلم‎سازید؟» این یعنی بله، جماعت اهل هنر و سینما وظیفه تاریخی خود را در آرمان روشنفکری به‎خوبی ایفا کرده‎اند و فاصله قابل‎توجهی با مردم دارند و هیچ جای نگرانی نیست. با کمال مسرت، اولین چیزهایی که در مدرسه‎های سینمایی و دانشکده‎هایی از این دست به شاگردان منتقل می‎شود، حفظ همین فاصله است.

روزنامه‎نگار، مردم نیست!

روزنامه‎نگاری هم یک عمل روشنفکری نیست. روزنامه‎نگار، ظاهرا باید با مردم و در میان آن‎ها زندگی کند. مطالعه تطبیقی! و استقرایی در میان روزنامه‎نگاران هم همین را نشان می‎دهد. بیشتر روزنامه‎نگارها در بخش‎های متوسط و پایین‎تر از متوسط شهرها زندگی می‎کنند و بر قاعده منطقی، نمی‎توانند از مردم فاصله بگیرند. اما کار یک بیماری این است که نظام منطقی یک سازمان زیستی و اجتماعی را به هم می‎زند. بیماری روشنفکری هم با همه توان و با تکیه بر توانایی‎های میزبان، همین کار را می‎کند. غرض از روشنفکری، صرفا یک جریان خاص مثل کانون نویسندگان ایران یا فلان بخش سینما و تئاتر و هنرهای تجسمی نیست. روشنفکری آمیختن و ابداع یک کلک برای بزرگ‎نمایی داشته‎ها و تظاهر به داشتن نداشته‎هاست و مثل خیلی از بیماری‎ها قابل‎سرایت به دیگران است.

این اقلیت عزیز

روزنامه‎نگاری جریان روشنفکری مثل بقیه بخش‎های آن به‎شدت اهل ریاکاری و تظاهر است به کم‎وبیش چیزهایی که دارد و تبلیغ و سر و صدا درباره داشتن چیزهایی که ندارد و البته انکار دیگران. جریان -به تعبیر مرحوم نادر ابراهیمی- کوچکی که سر و ته صد نفر نیست و باز به قول این نویسنده اصلا بگو هزار نفر است، برای انکار همه «دیگران» کار سختی انجام می‎دهد که به مدد کنش رسانه‎ای و دک و پز عجیب و غریبی که برای خود فراهم کرده و مرعوبیت بدنه مدیران فرهنگی آسان‎تر می‎شود. بخش عمده توان و حرکت بچه‎های انقلاب اسلامی در حوزه‎های مختلف فرهنگی و از جمله روزنامه‎نگاری صرف مقابله با همین (به تعبیر نصرت کریمی) «آدم‎‎های مدعی همه‎چیزدانی در عین ناتوانی» می‎شود. روزنامه‎نگاران جوان انقلاب که حالا کم‎کم سن و سالی از سر می‎گذرانند، بارها و بارها خودشان را به مدیرانی که از ذوق همنشینی با «روشنفکران عزیز» سر از پا نمی‎شناسند، ثابت کرده‎اند و از قضا از آلاف و الوف موجود در این سفره‎ای که پهن است، لقمه‎های کمتری برداشته‎اند. اما عزمی در بخش‎های مختلف مدیریت فرهنگی کشور هست که با همه توان تلاش می‎کند، بگوید این‎ها جوان‎های خوب و انقلابی و مخلصی هستند که باید کار را از دستشان گرفت و به همان دوستان خوش فرم و ادایی داد که ناتوانی‎های مدیریتی ما را دوست دارند و برایش کف می‎زنند.

جنگ و گریز با هواداران اشرافی‎گری در مطبوعات

این معادله حدود سی سال است که ادامه دارد و وقتی تازه توش و توان روزنامه‎نگاران انقلاب اسلامی به بدنه مدعی حرفه‎ای‎گری می‎چربد، عده دیگری وارد میدان می‎شوند که از چهره‎ها و نام‎های روشنفکری به‎حساب نمی‎‎‎آیند، اما ویروس این بیماری را با موفقیت دریافت‎ کرده‎اند. از روزنامه‎نگاری چیز زیادی نمی‎دانند و برای خواندن و دیدن و آموختن زحمتی به‎خود نمی‎دهند، چون راه‎های دیگری برای رشد و گسترش سراغ دارند. بیشتر کوتوله‎های مطبوعاتی، حتی نوشتن ساده و معمولی هم بلد نیستند، اما از دسته اول ژست‎هایشان را به‎خوبی یاد گرفته‎اند. مثل «روشنفکران عزیز» به داشتن نداشته‎ها تظاهر می‎کنند و درباره کارهایی که انجام نداده‎اند، طوری حرف می‎زنند و سر و صدا می‎کنند که کم‎کم خودشان هم باورشان می‎شود. اشتراک‎های جدی میان طبقه روشنفکران و این دسته اخیر وجود دارد که نمی‎شود بر آن‎ها چشم بست. این دسته هم دایم می‎گویند: «ما هستیم و فقط هم ما هستیم.» و هرچه جست‎وجو کنید، کارنامه و حاصلی برای این بودن دایم پیدا نمی‎کنید.

مخاطب کجاست؟

بحران مخاطب در سینما و حوزه‎های دیگر فرهنگ و هنر از جمله مطبوعات جدی است. نتیجه کار کسانی که تعلقی به پارادایم انقلاب اسلامی ندارند و به‎طور حرفه‎ای! به خدمت جماعت مدیران خوشحال فرهنگی درمی‎آیند، در کنار کوتوله‎هایی که سواد خواندن و نوشتن مطبوعاتی ندارند و خواندن و دیدن و دانستن را کارهای فانتزی غیرلازم می‎دانند، هنوز و همچنان در مطبوعات به چشم می‎خورد و مخاطبی که از چشم هر دو دسته دور می‎ماند، خودش را و آرمان‎هایش را و پارادایم جدید انقلاب اسلامی را در محصولات مطبوعاتی، کمتر از حدی می‎بیند که باید باشد و خیلی طبیعی از آن فاصله می‎گیرد.

طبقه اشرافی روزنامه‎نگاری و کسانی که از این طبقه نیستند، اما اشرافی‎گری مطبوعاتی را دوست دارند، نسبتی با مخاطب فراگیر پیدا نمی‎کنند. در میان آن‎ها زندگی نمی‎کنند و جلو حل بحران مخاطبان را با همه عزم خود می‎گیرند. مخاطب فراوانی که همچنان در بیشتر رسانه‎های مکتوب و تصویری غایب است.

نویسنده: محمدحسین بدری
منبع: پنجره

هفته نامه پنجره در فروشگاههای دفتر نشر معارف و سایت پاتوق کتاب موجود و قابل تهیه است.

چهارشنبه 13 آبان 1388
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط