loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

هیچ از اینها نترسید

بیست سال و ‎اندی از رحلت رهبر بزرگترین انقلاب قرن بیستم می‎گذرد. مردی که در تمامی لحظات و ‎ایام‎ این‎ دوران طولانی همواره یاد و خاطره‎اش در دل‎های پیر و جوان‎، زن ومرد و کوچک و بزرگ، جریان داشت و دارد. در تمام‎ این‎ سال‎ها حضور‎ نظر امام(ره) را در عرصه‎های سیاسی، اجتماعی‎، اخلاقی‎، دفاعی و فرهنگی کشور و حتی منطقه و جهان شاهد بودیم. هربار که در کشور انتخاباتی جریان داشت، هر وقت که مشکلی پیش می‎آمد و تهدیدی داخلی یا خارجی پیش صورت می‎گرفت و هرگاه که رویدادی ویژه رخ می‎داد، ناخودآگاه انسان به یاد رهنمود‎های آن یار سفرکرده می‎افتاد و ما برای گره‎گشایی در مسایل گوناگون به‎ اندیشه‎ها و آثار امام رجوع می‎کردیم و هر بار در آثار ارزنده و صمیمی نکته‎های تازه و بدیع می‎یافتیم. ‎همیشه سخنان او برایمان تازگی داشته و دارد. هربار که صحیفه سخنانش را تورق می‎کنیم و هر نوبت که صدا و یا تصویر گیرا و دلنشینش را می‎شنویم و یا می‎بینیم، حس می‎کنیم که همین‎امروز با ما سخن می‎گوید. تو گویی‎ امام عزیز زنده است و بر بام جماران مسئولان را به وحدت و مردم را به استقامت دعوت می‎کند. هنوز‎ این‎ جمله آرامش بخش و سکینه‎افزای‎ امام در وصیتنامه سیاسی – الهی‎اش که فرمود: «با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری ‎امیدوار به فضل الهی از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به‎سوی جایگاه ابدی سفر می‎کنم و...»1 طنین‎افکن گوش‎هایمان است و ما را به‎درستی راه و مسیر نهضت و انقلاب ‎امیدوار می‎کند و از نگرانی برخی ریزش‎ها و کاستی‎ها می‎رهاند.
اما سال 1388، سال دیگری در سال‎های پر تحرک و پویای انقلاب اسلامی است. در‎ این‎ سال بزرگترین انتخابات تاریخ انقلاب برگزار شد. انتخاباتی که همه طرف‎های آن از‎ امام مایه می‎گذاشتند و همه بر یک محور تأکید داشتند و بر یک نکته دست می‎گذاشتند و آن عدالت‎خواهی‎ امام‎، ساده‎زیستی و مردمی بودن‎ امام و بازگشت به راه‎ امام و تاکید بر‎ اندیشه‎ها و آرمان‎های‎ امام بود. امام جمع همه خوبی‎ها بود و چه زیبا در زمان حیات طیبه‎ امام گفته می‎شد: «عشق به خمینی عشق به همه خوبی‎هاست.»
اگرچه همه برای رسیدن به رأی مردم، از‎ امام هزینه کردند و همه به‎دنبال رسیدن به مقصود و مراد خود بودند ‎ اما برخی بین گفتار و عمل آن‎چنان دچار تناقض‎گویی شدند که برای گذر از آن راهی نیافته و در باتلاق خودساخته گرفتار آمدند. برخی هم به‎دلیل زیاده‎گویی دچار پریشان‎گویی‎‎هایی شدند که راهی برای بازگشت نیافتند. در‎ این‎ میان، به‎ضرس قاطع می‎توان از فرزند خلف‎ امام عظیم‎الشأن یاد کرد که در همه حال راه و مرام‎ امام را محکم و بی‎بدیل در کلام و عمل پی‎گرفت و مردم نیز هماره به مقتدایشان اقتدا کردند و به همین دلیل است که پس از سال‎های سال هنوز‎ این‎ سخن رهبر فرزانه، تازگی دارد و به‎درستی باور مردم و جریانات سیاسی است که فرمودند: «راه امام، راه ما، هدف او هدف ما و سخن امام مشعل فراروی ماست.»
از آن‎جا که بیشتر افراد و جناح‎های سیاسی در موضع‎گیری‎ها و بیان اهداف و آرمان و جهت فعالیتشان‎ امام را ملاک و نقطه حرکت خود معرفی می‎کنند؛‎ این‎ سئوال پیش می‎آید: کدام فرد و گروه در گفتار خود حقیقتا صداقت دارند؟ برای رسیدن به پاسخ چاره‎ای نداریم جز‎ این‎‎که رفتار‎، کردار و گفتار افراد را در ترازوی‎ اندیشه‎های زلال و کلمات صمیمی و صادقانه‎ امام خمینی قرار دهیم. البته در‎ این‎ راه سعی وافر باید تا خدای ناکرده در‎ این‎ گشت و گذار در‎ اندیشه‎های‎ امام راه به تفسیر به‎رأی نبریم و خود گرفتار استفاده ابزاری از سخنان و پیام‎های پیر و مرادمان نشویم. از سوی دیگر، توجه به‎ این‎ نکته ضروری است که سخنان و پیام‎های‎ امام رنگ و بو و عطر و تازگی خود را دارد. با‎ این‎‎حال، به‎رغم آن‎که بسیاری از رویداد‎های زمان‎ امام‎، امروز در حال تکرار شدن است ولی خطاب‎ امام در‎ این‎ سخنان مربوط به زمان‎ایراد آن است. با این توضیح، گفت‎وگویی که در پی می‎خوانید گزیده‎ای از آرای خمینی کبیر درباره پاره‎ای از مسایل روز کشور است که جهت بازخوانی امام(ره) به مانند مصاحبه ای تدوین و تنظیم شده است.

* حضرت‎ امام! همواره در سخنرانی‎های حضرت‎عالی و بیانیه‎های شما، شاهد استکبارستیزی و حمله قاطع به اردوگاه استکبار بوده ایم. جمله مشهور شما در توصیف قدرت‎های ظالم که فرمودید‎ آمریکا از شوروی بدتر شوروی از ‎آمریکا بدتر وانگلیس از هردوی آنها بد تر است را همواره در یادمان داریم.‎
اما‎ این‎ روز‎ها ما شاهدیم برخی از افراد مواضع متفاوتی اتخاذ کرده‎اند و شعار‎های تازه‎ای سر می‎دهند؛ شما دشمن اصلی جمهوری اسلامی را کدام کشور می‎دانید و چرا؟
آقا! تمام گرفتاری‎های شرق از‎ این‎ اجانب است؛ از‎ این‎ غرب است؛ از‎ این‎‎ آمریکاست.
الان تمام گرفتاری ما از‎ آمریکاست. تمام گرفتاری مسلمین از‎ آمریکاست. از‎ این‎‎ آمریکایی است که صهیونیسم را آن‎طور تقویت کرده است و آن طور دارد تقویت می‎کند و برادر‎های ما را فوج فوج می‎کشند. (صحیفه امام، جلد 10، ص 391و392)

* این‎ روز‎ها پس از فروپاشی شوروی و با وجود تک‎روی‎های‎ آمریکا در مسایل جهانی و حمله نظامی‎ آمریکا به عراق و افغانستان و حمایت مطلق از جنایات سبوعانه صهیونیزم، گاهی ما شاهدیم برخی افراد نشانه‎های غلط می‎دهند و حتی افراد جوان و کم تجربه را به جلو سفارت کشور‎های دیگر هدایت می‎کنند. نظر شما در‎ این‎ رابطه چیست؟
خط‎ این‎ بود که اصلا‎ آمریکا منسی بشود. یک دسته شوروی را طرح می‎کردند تا‎ آمریکا منسی بشود. (صحیفه امام جلد 15 ص29.)

* گاهی افراد از تبعات ‎ایستادگی در برابر زیاده‎خواهی‎ آمریکا می‎گویند و سعی می‎کنند مردم را بترسانند. جنابعالی چه می‎فرمایید؟
آمریکا هم هیچ غلطی نمی‎تواند بکند و جوان‎ها هم مطمئن باشند که‎ آمریکا هیچ غلطی نمی‎تواند بکند...
غلط می‎کند دخالت نظامی بکند.
نترسید، نترسانید، همین تعبیری که جوان‎های ما از روی احساسات جوانی کردند که اگر چنان‎چه‎ آمریکا بخواهد دخالت نظامی بکند، ما چه خواهیم کرد، اصلا‎ این‎ «اگر»ش را هم نباید بگویند.‎
آمریکا عاجز از‎ این‎ است که دخالت نظامی در‎ این‎جا بکنند... (صحیفه امام، جلد 10، صص 516و517)
یک کسی، یک کشوری که برای خدا قیام کرده است، فریادش ا...‎اکبر بوده، او را از چه می‎ترسانند‎ این‎ها؟ یک کشوری است که جوان‎ها در میدان رفتند و با تانک‎ها
مقابله کردند.
نه جوان‎ها، بچه‎ها، [در روز‎های قبل از پیروزی انقلاب] یکی از دوستان می‎گفت که من خودم شاهد بودم که یک موتور سواری، بچه‎ای ده، دوازده ساله‎ای حمله کرد به تانک و رفت زیر تانک. یک همچو مملکتی را نمی‎توانند‎ این‎‎ها خوف در آن ایجاد کنند. کی را می‎ترسانند؟

* ماجرای شهادت شهید فهمیده در سال 1359 نیز شبیه همین موردی است که جنابعالی فرمودید و اتفاقا در سال‎های جنگ ما شاهد صد‎ها مورد مشابه و حماسه‎های بی‎نظیر بوده‎ایم. در مورد حضور شما در جنگ به‎ویژه در دوران جوانی چه خاطراتی دارید؟
من از بچگی در جنگ بودم، تا حالا نگفتم. ما مورد هجوم «زلقی»‎ها(زلقی‎ها؛ طایفه‎ای یاغی در اواخر دوره قاجار بوده‎اند) بودیم.
مورد هجوم «رجبعلی»‎ها (رجبعلی نیز یکی از یاغیان معروف همان دوره بوده که اصلا از چهار لنگ بخیتاری بوده و به‎همراه گروهی سوار در منطقه کمره و بلوک بختیاری به غارت اموال مردم بی‎پناه می‎پرداخته است) بودیم و خودمان تفنگ داشتیم و من در عین حالی که تقریبا اوایل شاید بلوغم بود، بچه بودم دور‎ این‎ سنگر‎هایی که بسته بودند در محل ما، و‎ این‎‎ها می‎خواستند هجوم کنند و غارت کنند، آن‎جا می‎رفتیم سنگر‎ها را سرکشی می‎کردیم.
‎ این‎‎ها از چی ما را می‎ترسانند؟ ما برایمان مطرح نیست‎ این‎‎امر. ما شیعه آن‎ها هستیم که بچه‎های کوچکشان را فدا کردند برای اسلام. ما از چه بترسیم؟ مملکت اسلام پیشمان مطرح است. هیچ چیزی مطرح نیست پیشمان جز اسلام. و یک ملتی فریاد می‎زنند، ‎ا... اکبر می‎گویند و جمهوری اسلامی را می‎خواهند. ما پیشمان چیز دیگر مطرح نیست.
ما نمی‎ترسیم از ‎ این‎که‎ آمریکا توطئه کند، یا فرض کنید تهدید کند ما را.
ما از تهدید او نمی‎ترسیم، ملت ما هم نمی‎ترسند، آن کسی می‎ترسد که‎ این‎ دنیا را دار قرار(جایگاه ثبات و ماندگاری) می‎داند. (صحیفه امام، جلد 11، صص 12و13)

* حضرت‎عالی زمانی فرمودید «امروز غرب و شرق به‎خوبی می‎دانند که تنها نیرویی که می‎تواند آنان را از صحنه خارج کند، اسلام است.
آن‎ها در‎ این‎ ده سال انقلاب اسلامی‎ ایران ضربات سختی از اسلام خورده‎اند و تصمیم گرفته‎اند که به هر وسیله ممکن آن را در‎ ایران که مرکز اسلام ناب محمدی(ص) است، نابود کنند.
اگر بتوانند با نیروی نظامی، اگر نشد، با نشر و فرهنگ مبتذل خود و بیگانه کردن ملت از اسلام و فرهنگ ملی خویش و اگر هیچ‎کدام از ‎این‎‎ها نشد،‎ ایادی خودفروخته خود از منافقین و لیبرال‎ها و بی‎دین‎ها را که کشتن روحانیون و افراد بی‎گناه برایشان چون آب خوردن است و در منازل و مراکز ادارات نفوذ می‎دهند که شاید به مقاصد شوم خود برسند»‎ اما‎ امروز شاهدیم برخی از افراد به‎ظاهر موجه، حرف‎های دشمنان را در لوای پیروی از خط و راه شما بر زبان جاری می‎کنند! نظر شما درباره‎ این‎ افراد چیست؟ آیا ممکن است افرادی که زمانی جزو بزرگان و یاران شما بودند و شما آن‎ها را مورد حمایت قرار می‎دادید‎، فریب دشمن را بخورند؟ آیا صرف نزدیکی یک فرد در زمان حیات مادی شما برای او ارزش است؟ وظیفه مردم در قبال‎ این‎ افراد چیست؟
میزان حال افراد است... من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‎ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آن‎ها در میان گذارم.
تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تأثیر دروغ‎های دیکته شده که‎ این‎ روز‎ها رادیو‎های بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‎کنند نگردند. از خدا می‎خواهم که به پدر پیر مردم عزیر‎ ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از‎ این‎ دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از‎ این‎ نچشد.
ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هرچه هست اوست... . (صحیفه امام، جلد 21، ص 332)
نفوذی‎ها بار‎ها اعلام کرده‎اند که حرف خود را از دهان ساده‎اندیشان موجه می‎زنند. (صحیفه امام، جلد 21، صص 326و 327) من بار‎ها اعلام کرده‎ام که با هیچ‎کس در هر مرتبه‎ای که باشد، عقد اخوت نبسته‎ام. چهارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است... (صحیفه امام، جلد 21، صص 326و327) اگر ‎ایادی بیگانه و ناآگاهان گول‎خورده که بدون توجه بلندگوی دیگران شده‎اند، از‎ این‎ حرکات دست برندارند، مردم ما آن‎ها را بدون هیچ‎گونه گذشتی طرد خواهند کرد. (صحیفه امام، جلد 21، صص 326و327)

* چنان‎چه افراد مدعی آرمان و راه شما اقداماتی کنند که منجر به تضعیف نظام شده و دشمن شاد شد‎، چه باید کرد؟ شما چه توصیه‎‎هایی در‎ این‎‎باره دارید؟
... من به بعضی از مسئولین هشدار می‎دهم که به‎شدت باید مراقب بود که خدای ناکرده آب به آسیاب دشمنان نریزیم و آنان را با اقوال و جبهه‎گیری‎هایمان شادمان نگردانیم.... و اگر مصلحت نظام و اسلام سکوت است، دردمندانه سکوت کنید که اجر سکوت برای پیشبرد اهداف نظام و اسلام به‎مراتب بیشتر از دفاع از اتهام وابستگی است....‎ این‎ مسئله که نظام در اهداف خود جدی است و با هیچ‎کس شوخی ندارد و در صورت به خطر افتادن ارزش‎های اسلامی، با هر کس در هر موقعیت قاطعانه برخورد می‎نماید، باید به‎عنوان یک اصل خدشه‎ناپذیر برای تمامی دست‎اندرکاران و مردم تبلیغ گردد. (صحیفه امام، جلد 21، صص 339 و 340)

* اخیرا برخی طرفداران یک طیف سیاسی نیز شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای‎ ایران را سر دادند و خواستار تمرکز بر مسایل داخلی به‎جای مسئله قدس شدند. این‎ شیوه عمل و موضع‎گیری را چگونه ارزیابی می‎فرمایید؟
باید بدانند که انقلاب ما محدود به‎ ایران نیست. انقلاب مردم‎ ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت ـ ارواحنافداه ـ است... (صحیفه امام، جلد 21، صص 326و327) مسایل اقتصادی و مادی اگر لحظه‎ای مسئولان را از وظیفه‎ای که برعهده دارند منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به‎دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنماید، ولی‎ این‎ بدان معنا نیست که آن‎ها را از اهداف عظیم انقلاب که‎ ایجاد حکومت جهانی اسلام است منصرف کند. (صحیفه امام، جلد 21، صص 326 و 327)

* اساسا ملاک ما برای شناخت افراد چیست؟‎ آیا صرف نزدیک بودن یک فرد و یا حمایت حضرت‎عالی در مقطع زمانی خاص از او و جریان سیاسی وی کفایت از درستی‎ اندیشه و گفتار و رفتار او دارد؟
من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلام‎نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده‎ام، که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شده‎ام. آن تمجید‎ها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار می‎نمایاندند، و نباید از آن مسایل سوءاستفاده شود و میزان در هر کس حال فعلی او است.
(صحیفه امام، جلد 21، ص 452 (آخرین فراز از وصایای حضرت امام(ره))

* به‎نظر می‎رسد در کشور وضع طوری شده که یک عده حقیقتا به‎دنبال حاکم کردن نظر اقلیت بر اکثریت هستند و در‎ این‎ راه برخلاف شعار‎های خودشان عمل می‎کنند. شما چه نظری دارید؟
... معنا ندارد که یک اقلیتی بخواهد تحمیل کند به یک اکثریتی؛‎ این‎ خلاف دموکراسی است که شما به او عقیده دارید، و خلاف آزادی است. خلاف همه انسانیت است که بخواهند یک عدد معدودی ـ که اقلیت هستند ـ تحمیل کنند بر یک عده [بیشتر]. ‎ این‎ همان است که زمان رضاخان هم بود، که یک عده معدودی بودند و با سرنیزه تحمیل می‎کردند به ملت یک چیز‎هایی را.
حال سرنیزه تبدیل شده به نطق، و تبدیل شده است به قلم، و تبدیل شده است به توطئه و‎ این‎ها. و‎ این‎‎طوری بخواهند که به مردم اغفال کنند، تحمیل کنند،‎ این‎ صحیح نیست. (صحیفه امام، جلد 10، ص 322)

* در ماه‎های اخیر برخی از افراد منتسب به انقلاب و نظام اتهامات اثبات نشده‎ای به نظام مقدس جمهوری اسلامی وارد کردند و برای هفته‎ها و ماه‎ها خوراک تبلیغاتی برای دشمنان انقلاب فراهم کردند. اگرچه مردم و بسیاری از مسئولین خواهان برخورد قانونی و قاطع با‎ این‎ قبیل هتک حرمت انقلاب بزرگ شده‎اند، برخی نیز با استناد ‎ این‎که ‎ این‎ فرد یا آن فرد در انقلاب سوابق دارد سعی در عدم اجرای عدالت و رسیدگی به تخلفات او را دارند. آیا اجرای عدالت خاص اقشار خاصی است یا همه را در بر می‎گیرد.‎ آیا استثنا قابل قبول است؟ شما در این زمینه چه رهنمودی دارید؟
از یک طرف وظیفه تبیین حقایق و واقعیات و اجرای حق و عدالت در حد توان و از طرف دیگر مراقبت از نیفتادن سوژ‎های به‎دست دشمنان کار آسانی نیست. با‎ این‎که در کشور ما در اجرای عدالت بین روحانی و غیر آن ‎امتیازی نیست، ولی وقتی با متخلفی از روحانیت خوش‎سابقه و بدسابقه برخورد شرعی و قانونی و جدی می‎شود، فورا باند‎ها فریاد می‎زنند که چه نشسته‎اید، جمهوری اسلامی می‎خواهد آبروی روحانیت را ببرد... مردم عزیز‎ ایران باید مواظب باشند که دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفین از به‎اصطلاح روحانیون سوء استفاده نکنند و با موج‎آفرینی و تبلیغات اذهان را نسبت به روحانیون متعهد بدبین نمایند. و‎ این‎ را دلیل عدالت نظام بدانند... اگر تخلفی از من هم سر بزند مهیای مؤاخذه‎ام. حال بحث‎ این‎ است که برای جلوگیری از تکرار آن حوادث تلخ و رسیدن به اطمینان از قطع نفوذ بیگانگان در حوزه‎ها چه باید کرد؟ (صحیفه امام، جلد 21، ص 282)

* در یکی دو سال اخیر، شاهد فرار و اقامت برخی از کسانی هستیم که تا چند سال قبل در نظام پست وزارت و معاونت داشتند.
برخی از‎ این‎ افراد به عنوان بلندگوی رسانه‎های استکباری با‎ این‎ رسانه و آن رسانه مصاحبه می‎کنند و به تخطئه گذشته انقلاب می‎پردازند. یکی از‎ این‎ افراد،‎ این‎ روز‎ها همسو با قائم مقام معزولتان اشک تمساح بر اجرای حدود الهی و اعدام خائنین به ملت و جیره‎خواران صدام حسین عفلقی می‎ریزد و برخی ساده‎لوحانه نظام را متهم به ناتوانی در حفظ ‎این افراد می‎کنند.‎ آیا‎ این‎ نگاه به ریزش افراد سست‎ ایمان صحیح است؟
امروز هیچ تاسفی نمی‎خوریم که آنان در کنار ما نیستند‎، چرا که از اول هم نبوده‎اند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتماد فراوان خود را به گروه‎ها و لیبرال‎ها می‎خوریم‎، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است، ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر‎ آمریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضد انقلابیون حکم خدا را جاری می‎کنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی داده‎اید؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کرده‎ایم و صد‎ها چرای دیگر و نکته مهم در‎ این‎ رابطه‎ این‎که نباید تحت تاثیر ترحم‎های بیجا و بی‎مورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفین و متخلفین نظام به گونه‎ای تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهی زیر سئوال برود. من بعض از‎ این‎ موارد را نه تنها به سود کشور نمی‎دانم که معتقدم دشمنان از آن بهره می‎برند... (صحیفه امام، جلد 21، ص 286)

* شما در دوران حیات پربارتان شاهد ریزش‎هایی در بین یاران و همراهانتان بودید و از همین‎امر چندین بار گله کردید و حتی از عملکرد یکی از نزدیکترین یارانتان از خدا طلب مرگ نمودید. امروز نیز انقلاب به همان افراد مبتلاست. عده‎ای که خود را نزدیک به جنابعالی می‎دانستند و در زمان شما سعی در مطیع نشان دادن خود در برابر ولی فقیه داشتند،‎ امروز آشکارا راهی غیر از راه شما می‎روند. جوان‎ها را به خیابان‎ها می‎کشانند و در پیشرفت کشور اخلال می‎کنند. شما چه صحبتی با آن‎ها دارید؟
کسی که در بین انقلاب با انقلاب مخالفت می‎کند‎، کسی که در بین انقلاب شروع می‎کند چیز‎‎هایی را گفتن که در‎ آمریکا عمال صهیونیزم می‎گویند –‎ این‎‎ها نیستند‎، من نمی‎گویم‎ این‎‎ها عمال او هستند، نفهم هستند بعضیشان! همان حرف‎هایی که آن‎جا می‎زنند‎ این‎‎ها می‎زنند – خوب وقتی‎ این‎ انقلاب به آخر رسید، دیگر جای شما را نمی‎گذارند.
در‎ این‎ مملکت باشد و ما میل داریم شما کار بکنید توی‎ این‎ مملکت‎، چرا خودتان را در بین ملت ضایع می‎کنید؟ چرا خودتان را از ملت جدا می‎کنید؟ چرا یک نهضتی که تا‎ این‎‎اندازه جلو رفته است، شما کاری می‎کنید که حتی خدای نخواسته‎ این‎ توقف بکند، یا دیرتر به مقصد برسد؟ به مقصد می‎رسد، لکن ممکن است حرف‎های شما دیرتر‎ این‎‎ها را به‎مقصد برساند. چرا هر روز یک کاری می‎کنید که جوان‎های غافل از شما متأثر بشوند و بروند در دانشگاه و نمی‎دانم بروند در خیابان‎ها و آن کار‎ها را بکنند که خلاف مسیر ملت است؟ (صحیفه امام، جلد 10 ص 377)

* شما بیش از هر کس برای اجرایی شدن تئوری ولایت فقیه کوشیدید و در‎ این‎ راه رنج‎ها و مرارت‎ها برده‎اید. تا جایی‎که هر دو جناح سیاسی کشور تسلیم فرامین شما بودند و کسی به‎خود اجازه نمی‎داد در برابر حکم فقیه حاکم، نظر خلاف بدهد.
حتی در حیات با برکت جنابعالی یک جناح که خود را نزدیک‎تر به شما می‎دانست، هر نوع نقد و تذکر به مسئولان اجرایی را هم هر چند خیرخواهانه بود، به مخالفت با ولایت فقیه ربط می‎داد و چوب تکفیر را بر سر منتقد و سئوال‎کننده می‎کوبید و حتی با پخش شبنامه و روزنامه! اسامی فلان نماینده مجلس که در رأی اعتماد مجلس به نخست‎وزیر وقت رای مخالف و حتی ممتنع داده بود را افشا کرده و خواستار نابودی مطلق آن جماعت می‎شد و شما برعکس هرگاه یک جناح سعی در تندروی داشت، با حمایت از جناح دیگر، سعی در ‎ایجاد وحدت و حفظ یک‎پارچگی نظام داشتید.
سئوال‎ این‎ است: پس از جنابعالی برخی افراد تندرو آن زمان، امروز با مسئله ولایت فقیه گزینشی برخورد می‎کنند و برخی حتی ابایی از ابراز مخالفت با ولی فقیه حاضر ندارند.‎ آیا ولایت فقیه مربوط به دوره خاصی است یا برای همیشه تاریخ تا قیام حضرت مهدی (عج)؟
ولایت فقیه برای مسلمین یک هدیه‎ای است که خدای تبارک و تعالی داده است. ولایت فقیه برای شما یک هدیه الهی است... (صحیفه امام، جلد 10، ص 407) قضیه ولایت فقیه یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ‎ایجاد کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است. همان ولایت رسول‎ا... هست و‎ این‎‎ها از ولایت رسول‎ا... هم می‎ترسند! شما بدانید که اگر‎ امام زمان ـ سلام‎ا... علیه ـ حال بیاید، باز‎ این‎ قلم‎ها مخالف‎اند با او. (صحیفه امام، جلد 10، صص 308 و 309)

* عده‎ای‎ امروز شعار مرگ بر دیکتاتور سر می‎دهند.‎ آیا با وجود حاکمیت ولی فقیه، بروز دیکتاتوری در کشور‎ امکان دارد؟ آیا دیکتاتوری تنها محدود به رفتار حاکمان است؟
ولایت فقیه مخالف دیکتاتوری است و پشتیبانی از آن، ضامن سلامت و آسیبناپذیری نظام است. اطمینان می‎دهم که ‎امر دولت اسلامی، اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبی بر‎ این‎ مملکت نخواهد وارد شد. گویندگان و نویسندگان نترسند از حکومت اسلامی و نترسند از ولایت فقیه. ولایت فقیه آن‎طور که اسلام مقرر فرموده است و ائمه ما نصب فرموده‎اند به کسی صدمه وارد نمی‎کند؛ دیکتاتوری به وجود نمی‎آورد، کاری که برخلاف مصالح مملکت است انجام نمی‎دهد، کار‎هایی که بخواهد دولت یا رییس‎جمهور یا کس دیگری بر خلاف مسیر ملت و برخلاف مصالح کشور انجام دهد، فقیه کنترل می‎کند، جلوگیری می‎کند. (صحیفه امام، جلد 10، ص 58)

* حضرت‎ امام(ره)‎ این‎ روز‎ها صدای شعار «استقلال‎، آزادی‎، جمهوری‎ ایرانی» به‎گوش می‎رسد و سردمداران جریان مزبور هم در برابر‎ این‎ ساختارشکنی‎ها سکوت کرده‎اند. البته شاید آن‎ها موجی به پا کرده‎اند که قدرت کنترل آن را ندارند. جنابعالی دلیل‎ این ‎امر را در چه چیزی می‎بینید؟
شما دیدید که وقتی اعلام شد «جمهوری اسلامی» صدا درآمد که ‎ای وای، اسلامیش را می‎خواهید چه کنید! همین «جمهوری» نخیر، «جمهوری دموکراتیک»‎،‎ این‎‎ها از اسلامیش می‎ترسند. از جمهوریش نمی‎ترسند.
خیلی‎جا‎ها هست. از جمهوری دموکراتیکش هم نمی‎ترسند. دموکراسی غربی که واردات است.‎ این‎‎ها از اسلامش می‎ترسند. حال یا واقعا اسلام را نشناخته‎اند و آن‎طوری‎که غربی‎ها با نقشه‎های شیطانی خودشان اسلام را معرفی کرده‎اند، و مع‎الاسف بسیاری از جوان‎های ما و غیر جوان‎ها گول خوردند. یا خودشان اشخاصی هستند که گول نخورده‎اند، جزو همان تیپی هستند که نقشه می‎کشند برای‎ این‎که اسلام را کنار بگذارند. (صحیفه امام، جلد 10، صص 178-179 (8 مهر 1358)

* حضرت امام، با توجه به وقایع سال‎های اول انقلاب، تحولات اخیر در دانشگاه‎ها را چگونه ارزیابی می‎نمایید و راه و رسم عدم ایجاد تنش و حتی تنش‎زدایی را در چه می‎دانید؟
شما از این به بعد ان‎شاء‎اللَّه وقتی که دانشگاه‎ها باز بشود، مبتلای به این مسایل هستید و باید با هوشمندی و با مطالعه و با مشورت بین خودتان افرادی را که می‏بینید یا به اسم آزادی و نمی‏دانم این حرف‎ها، که می‏خواهند یک آزادی خاصی در کار باشد، دلبخواهی در کار باشد، نه آزادی مطلق، یا به اسم دمکراسی و امثال ذلک، الفاظ جالبی که در هیچ‎جای دنیا معنایش پیدا نشده تا حالا، هرکس برای خودش یک معنایی می‏کند، به این‎طور چیزها گرفتار هستید که این‎ها می‏خواهند عمل کنند و شما باید با کمال توجه و بدون هیچ درگیری - درگیری صحیح نیست، نباید ما به آن‎ها یک صورت حق‎به‎جانبی بدهیم.
وقتی درگیری شد و اکثریت شما دارید و فرض کنید که آن‎ها را کتک زدید و چه کردید، این به‎نظر شاید اشخاصی بیاید به این‎که این‎ها حجتی نداشتند، کتک زدند، متوسل به زور شدند – این‎ها هرکدامشان آمدند در دانشگاه و گفتند، یک مطلبی را گفتند، بروید جلویش بگویید: چه می‏گویید؟ یک‎وقت می‏خواهد هیاهو کند، که اکثرا این‎طوری هستند، این‎ها را سرانشان که وادار می‏کنند به هیاهو، جمع بشوید دورش بگویید؛ آقا بنشین صحبت‎هایت را بکن. ببینید هیچ صحبت ندارد، فقط همین است که یک تشنجی ایجاد کند و نگذارد دانشگاه باز بشود و نگذارد دانشگاه عمل خودش را انجام بدهد. بدون این‎که با آن‎ها جنگ و نزاع داشته باشید، با آن‎ها به این نحو مقابله کنید. یا آن‎ها اگر یک اجتماع صد نفری، هزار نفری، می‏کنند، شما ده، بیست هزار نفر را اجتماع کنید، مسایل خودتان را بگویید، دعوا هم نکنید؛ این باید انجام بگیرد. (صحیفه امام، جلد 10، ص 69، 29 شهریور 1358)

* در خاتمه اگر رهنمودی دارید بفرمایید؟
خداوند تبارک و تعالی پشتیبان شما و پشتیبان ما، پشتیبان ملت‎های اسلامی، پشتیبان ملت‎ ایران باشد. همه با هم به پیش بروید و گرفتاری‎ها را ان‎شاءا... رفع کنید.
قدرتمند باشید. هیچ از‎ این‎ حرف‎هایی که زده می‎شود و از‎ این‎ قلمفرسایی‎هایی که می‎شود و از‎ این‎ چیز‎هایی که مثلا در بعضی مکتوبات گفته می‎شود... هیچ از‎ این‎‎ها نترسید.
هیچ خبری نیست. قدرت دست خودتان است و مملکت هم دست خودتان است و‎ این‎ چهار نفری هم که مفسده می‎کنند،‎ این‎‎ها به قبرستان فرستاده می‎شوند، شما ان‎شاءا... باقی هستید و باقی بمانید.
(صحیفه امام، جلد 10، ص 344)

منبع: هفته نامه خبری تحلیلی پنجره، اول آذر، شماره 24

جمعه 4 دی 1388
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط