loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

توصیه فراموش شده امام(ره)

با درگذشت آیت ا... منتظری، یکی از شخصیتهای مطرح در انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی به دیار باقی شتافت. به طور کلی زندگانی این شخصیت را باید به دو بخش تقسیم کرد.
آیت ا... منتظری از جمله شخصیتهای روحانی به‎شمار می آمد که در زمینه تحصیل و فراگیری علوم حوزوی تلاش و مجاهدت پیگیری داشت تا جایی‎که سرانجام به «فقیهی عالی‎قدر» - به تعبیر حضرت امام خمینی- تبدیل گشت و از اساتید برجسته حوزه علمیه قم به شمار آمد. همچنین مجاهدات خستگی ناپذیر وی در مبارزه با رژیم پهلوی تا سرنگونی آن، تحت رهبری امام خمینی از نقاط بسیار روشن و تحسین برانگیز زندگانی وی به‎شمار می آید و درواقع مجموعه این خصایل و ویژگیها بود که موجب شد در دوران پس از پیروزی انقلاب، چشم امید بسیاری از مقامات نظام و نیز مردم به ایشان باشد تا راه و خط امام و انقلاب، استمرار یابد. در همین راستا، پس از آن که حضرت امام در نخستین سالهای انقلاب با عارضه قلبی مواجه شدند و نگرانیها اوج گرفت، بزرگانی چون حضرت آیت ا... خامنه ای و هاشمی رفسنجانی در سخنرانی های خود با چنان تجلیل و تکریمی از آیت ا... منتظری یاد کردند که افکار عمومی را آماده پذیرش ایشان به عنوان جانشین و قایم مقام رهبری بنمایند و سرانجام در ادامه این مسیر، با پیگیری و اصرار همین شخصیتها در سال 1364 مجلس خبرگان رهبری، رسما رأی به تعیین آیت ا... منتظری به عنوان «رهبر آینده» داد.
اما گذشته از این حرکت و تلاش دلسوزانه و مخلصانه برای رفع نگرانیها درباره آینده انقلاب و نظام، خط و جریان دیگری نیز در کنار آیت ا... منتظری از همان ابتدای پیروزی انقلاب قرار گرفت که نه تنها هیچگونه خلوص و ارادتی نسبت به خط اصیل انقلاب و رهبری آن، حضرت امام خمینی نداشت، بلکه به‎دلیل برخورداری از خصلت قدرت طلبی و جاه پرستی صرفا در تلاش برای بهره گیری از جایگاه رفیع آیت ا... منتظری به نفع منافع شخصی و گروهی خود بود. عنصر برجسته و معروف این جریان قدرت طلب انحرافی، سیدمهدی هاشمی برادر داماد آیت ا... منتظری بود که به هر دلیل، نگاه کاملا مثبت و بلکه هوادارانه این شخصیت را با خود به همراه داشت و تحت پوشش چنین حمایتی قادر به نفوذ در مراکز حساس، بهره گیری از امکانات سیاسی و مالی متنوع و نیز برخورداری از نوعی مصونیت قضایی گردیده بود. این جریان منحرف نیز با تمام قدرت در جهت تحکیم و ترفیع هرچه بیشتر موقعیت آیت ا... منتظری تلاش می کرد.
از طرفی خصیصه مهم این جریان انحرافی به رهبری مهدی هاشمی، مجاز دانستن هرگونه اقدامی در مسیر کسب قدرت بود تا جایی‎که حتی از دست یازیدن به قتل نیز ابایی نداشتند. این گروه سابقه قتل را از دوران پیش از انقلاب با خود داشت. مرحوم آیت ا... سیدابوالحسن شمس آبادی، از علمای بزرگ اصفهان، از جمله مقتولین این گروه در آن دوران به‎حساب می آید. اگرچه این جنایت منجر به دستگیری و محکومیت مهدی هاشمی و عوامل او به اعدام می گردد، اما براساس اسناد به‎جا مانده از ساواک، همکاری وی با این سازمان، موجب رهایی وی از این مجازات می گردد. پس از انقلاب نیز مهدی هاشمی رویه تروریستی خود را ترک نگفت و افراد دیگری را قربانی مطامع خود ساخت. ترور مهندس امیرعباس بحرینیان، رییس کمیته یکی از مناطق اصفهان، که سدی در برابر این باند در آن منطقه به‎شمار می رفت از جمله این گونه اقدامات است. این گروه حتی از برانگیختن آشوب‎ها و بلواهایی که منجر به جان باختن افراد بیگناهی نیز می گردید ابایی نداشتند، کما این که با ایجاد درگیری میان «کمیته» و «سپاه، در منطقه قهدریجان با هدف حذف کمیته- به عنوان نیروی مخالف خود- موجب کشته شدن تعداد زیادی در این آشوب گردیدند. به هر حال قتلهای صورت گرفته توسط مهدی هاشمی و باند او به‎صورتی است که در دادخواست صادره برای وی در سال 1366، بیش از 20 فقره قتل در آن به چشم می خورد.
مع الأسف با تمامی این مسایل، آیت ا... منتظری هرگز حاضر به برداشتن چتر حمایت خود از سر مهدی هاشمی و باند او نشد و تا آخرین مراحل محاکمه و اعدام وی، به این رویه خود ادامه داد و در واقع باید گفت مسئله مهدی هاشمی موجب گردید تا ایشان به جبهه گیری در برابر امام خمینی بپردازد و گام در مسیری بگذارد که امام ناچار از موضع گیری صریح در قبال وی برای کناره گرفتن از قایم مقام رهبری بشود.
نکته ای که باید به آن توجه داشت، مخالفت امام با قایم مقامی رهبری ایشان از همان ابتدا بود. امام اگرچه آیت ا... منتظری را به عنوان یک «فقیه عالی‎قدر» قبول داشت و در این زمینه تمامی احتیاطات خود را نیز به ایشان ارجاع می داد و حتی در نامه توبیخ آمیز 6 فروردین 1368از وی به عنوان «حاصل عمر من» یاد می کند، اما با توجه به شناختی که از ایشان داشت، به هیچ روی وی را مناسب تصدی رهبری جامعه نمی دانست، کما این که در همان نامه خاطرنشان می سازد: «وا... قسم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده لوح می دانستم که مدیر و مدبر نبودید...»
اتفاقا در این زمینه اظهارات آیت ا... محمدی گیلانی که در روز 6 آذر 1379 طی یک سخنرانی در منزل آقای رازینی بیان داشته اند، بسیار گویاست. این مطلب عینا از کتاب «سنجه انصاف» به قلم آقای ری شهری می آید: «یک روز قبل از مطرح شدن قایم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان، من ضمن تماس با دفتر امام کتبا (از طریق آقای توسلی و آقای رسولی) از ایشان درخواست ملاقات کردم. در آن موقع اعلام شده بود که امام تا پانزده روز ملاقات ندارند. من در تکه کاغذی نوشتم مطلبی واجب و ضروری است، احساس وجوب کردم به عرض مبارک برسانم. امام اجازه دادند خدمتشان رسیدم. گفتم: فردا قرار است موضوع قایم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان مطرح شود، خواستم به عرضتان برسانم به آقای هاشمی بگویید مطرح نشود. من به آقای منتظری ارادت دارم، خدمتشان درس خوانده ام، ایشان را عابد و زاهد می دانم، ولی این خصوصیات کافی نیست. او از عهده این کار برنمی آید. امام، گله های سوزانی از آقای منتظری را آغاز کرد که کجا چه کرده و کجا چه...! و اضافه فرمود: احمد هم از او دفاع می کند! از منزل سیدمهدی هاشمی، دستنویس های او را آورده اند، من دیدم نامه های آقای منتظری از نوشته های مهدی هاشمی الهام گرفته! این را من برای ایشان نوشتم. سخن امام که به اینجا رسید من گفتم: آقای منتظری عین نامه شما را آورد و در جلسه خواند و با خنده گفت: امام خیال کرده که آنچه من برایش می نویسم، الهام از سیدمهدی می گیرم! امام فرمود: نامه مرا آورد در جلسه خواند؟! گفتم: بله! آقای سیدعباس خاتم و سیدجعفر کریمی و چندنفر دیگر هم بودند. امام فرمود: او این‎طور است! عرض کردم: بفرمایید که فردا ایشان به عنوان قایم مقام رهبری مطرح نشود. امام قدری فکر کرد و فرمود: احمد نیست، می شود شما زحمت بکشید و به آقای هاشمی بگویید بعد از ظهر من ایشان را ببینم عرض کردم: بله، اما به آقای هاشمی نفرمایید که من آمدم [و این جریان را خدمت شما گفتم]. به هیچ کس نگویید. می ترسم مرا هم شمس آبادی کنند یا مثل شیخ قنبر در چاه بیندازند. این را که گفتم، امام- اعلی ا... مقامه- سه بار خندید و فرمود: خاطرت جمع باشد. از دفتر امام حرکت کردم و آمدم شورای نگهبان. جلسه تمام شده بود و بعد رفتم خدمت آقای هاشمی و گفتم صبح، خدمت امام رسیدم، کاری داشتم. فرمودند به آقای هاشمی بگویید که من ایشان را ببینم... شب، بعد از نماز مغرب و عشا، خانم حاج احمدآقا زنگ زد که حاج آقا! امام فرمودند: آنچه امروز ما صحبت کردیم، مبادا از شما تجاوز کند. گفتم: همینطور است. فردای آن روز آقای هاشمی موضوع قایم مقامی آقای منتظری را در مجلس خبرگان مطرح کرد.
آقای محمدی گیلانی اضافه کرد که: پس از این ماجرا، روزی آقای هاشمی در حضور جمعی گفت: من بعدازظهر رفتم خدمت امام. امام فرمودند: موضوع قایم مقامی آقای منتظری را فردا مطرح نکن. گفتم: چرا؟ ما در اجلاسیه قبل، به آقایان گفته ایم که ایشان را به عنوان قایم مقام مطرح کنیم. فرمود: نه! یکی از دوستان آمده و چنین گفته... گفتم: ما اعلام کرده ایم. نمی شود...» (محمد محمدی ری شهری، سنجه انصاف، بررسی برهه ای حساس از تاریخ رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران، قم: انتشارات دارالحدیث، 1368، صفحات 16 الی 18)
واقعیت آن است که اگرچه ایشان برخلاف نظر امام به عنوان «رهبر آینده» منصوب شد، اما حضرت امام تمامی سعی خود را به‎کار گرفت تا موجبات قوت و تحکیم وی را در این موقعیت فراهم سازد و تذکرات به ایشان برای سالم سازی بیت و دفتر خود از عناصری مانند مهدی هاشمی نیز دقیقا در همین راستا قرار داشت. این البته تذکری بود که دیگر دوستداران و دلسوزان ایشان نیز از ارایه آن اجتناب نمی کردند، کما این که آیت ا... مشکینی رییس مجلس خبرگان، در نامه ای به ایشان پس از انتصاب به رهبری آینده، خاطرنشان ساخت: «در خاتمه چون کلام بدینجا کشید جسارتا معروض می دارد، نظر اغلب دوستان برای روز مبادا شمایید، لکن با یک نگرانی از ناحیه بیت و بعضی حواشی آن جناب که متأسفانه به قول آن مرحوم، مراجع قبلی پس از مرجعیت گرفتار می شدند و شما قبل از آن. من در این‎باره لامتثال امرکم، کلی می گویم پیوسته از دوستان صمیمی تان اظهار ناراحتی می شنوم، حتی در مجلس نیز مطرح شد و بی سروصدا گذشت، و قبلا هم پس از سمینار ائمه جمعه برخی به حقیر می گفتند به حضورتان گفته شود و اینان از دوستان مخلص آن جنابند و شما را برای اسلام می دانند و راضی نیستند شخصی که از آن عموم است در قبضه خصوص باشد. من به عقیده خود موقع را مغتنم دیدم و گفتم و بعد از این نیز خواهم گفت کائنا ماکان، من در عمر 64 ساله ام از اصفهانی (ره) گرفته تا بعد، این گرفتاری‎ها را درک کرده ام، و امید این که عرایضم نزد خودتان باشد و اگر درست هم نباشد، مانند برخی اباطیل که می شنوید بایگانی شود.» (خاطرات آیتا... منتظری، پیوست‎ها، صفحات 924-923)
متأسفانه آیت ا... منتظری نه به این تذکرات دوستانه و نه به توصیه های مشفقانه امام خمینی، گوش فرا نداد و در چارچوب تحلیلی که از سوی مهدی هاشمی به وی ارایه می گردید تمامی این مسایل را یا ناشی از بدفهمی و یا ناشی از توطئه گری دیگران می پنداشت. حتی علاقه و ارادت آیت ا... منتظری به این فرد به صورتی بود که پس از دستگیری وی در مهرماه 1365، علیرغم وجود دلایل و مدارک و استنادات محکم مبنی بر تشکیل خانه تیمی و جمع آوری سلاح و مهمات به‎صورت غیرقانونی و ارتکاب قتلهای متعدد، ایشان در اعتراض به این مسئله اقدام به تعطیلی درس خود کرد.
این در حالی بود که پیش از این و در آستانه دستگیری مهدی هاشمی، حضرت امام با نگارش نامه ای پدرانه و دلسوزانه، از آیت ا... منتظری خواستند تا از مقاومت در این مسیر، اجتناب ورزد و بلکه این اقدامات را در جهت تحکیم و تثبیت جایگاه ایشان به شمار آوردند. بخشی از متن نامه مورخ 12 مهر 1365 امام به آیت ا... منتظری چنین است: «... علاقه اینجانب به جنابعالی بر خود شما روشنتر از دیگران است. به حسب قاعده طول آشنایی صمیمانه و معاشرت از نزدیک، مقام ارجمند علمی و عملی شما، مجاهدت با ستمگران و قلدران و رنجهای فراموش نشدنی جنابعالی در سالهای طولانی برای اهداف اسلامی، قداست و وجاهت و وارستگی کم نظیر آن جناب، و بالاتر، حیثیت بلندپایه ای که دنباله این امور - به‎خواست خداوند تعالی - برای شما فعلا حاصل است و احتیاج مبرمی که جمهوری اسلامی و اسلام به مثل جنابعالی دارد، انگیزه علاقه مبرم است. لهذا این حیثیت مقدس باید از هر جنبه محفوظ و مصون باشد. حفظ این حیثیت به جهات عدیده بر شما و همه ماها واجب و احتمال خدشه دار شدن آن نیز منجز است، برای اهمیت بسیار آن. با این مقدمه باید عرض کنم این حیثیت واجب المراعات به احتمال قوی، بلکه ظن نزدیک به قطع، در معرض خطر است؛ خصوصا با داشتن مخالفین مؤثر در حوزه قم که ممکن است دنبال بهانه‎ای باشند. این خطر بسیار مهم، از ناحیه انتساب آقای سیدمهدی هاشمی است به شما... ارتباطش موجب شکستن قداست مقام جناب‎عالی است که بر همه حفظش واجب مؤکد است... حتی در محافل خصوصی، دفاع از یک همچون شخصی – که خطر برای حیثیت شماست و احتمال فساد و خونریزی بیگناهان است- سم قاتل است... و آنچه مسلم است و مایه تأسف، حسن ظن جناب‎عالی به اعمال و افعال و گفته ها و نوشته هاست که به مجرد وصول، شما ترتیب اثر می دهید و در مجمع عمومی، صحبت می کنید و به قوه قضاییه و غیره سفارش می دهید... من تأکید می کنم که شما دامن خود را از ارتباط با سیدمهدی پاک کنید که این راه بهتر است و الا هیچ عکس العملی در رسیدگی به امر او از خود نشان ندهید که رسیدگی به امر جنابات مورد اتهام، حتمی است.»
همانگونه که از لحن این نامه پیداست، امام با ملاطفتی پدرانه و استادانه از آیت ا... منتظری درخواست می کند تا عملکرد و رویه ای را در پیش نگیرد که به حیثیت و موقعیت وی به عنوان «رهبر آینده» لطمهای وارد سازد و اجازه دهد تا رسیدگی به اتهامات مهدی هاشمی، روال قانونی و قضایی خود را طی کند. اما در واکنش به این دلسوزی امام، آیت ا... منتظری رفتاری خصمانه را در پیش می گیرد. مهدی هاشمی بعدها در بازجویی خود در این‎باره می گوید: «روز آخری که قصد داشتم خود را به وزارت اطلاعات معرفی کنم، آقا مرا احضار کردند و گفتند حضرت امام، نامه ای برای من نوشته اند و قسمتی از آن را که درباره من بود خواندند، بعد اضافه کردند که من هم یک نامه ای برای امام نوشتم و آن قسمتی را که درباره من بود برایم خواندند. بعد گفتند: امام با نامه خودشان خواب را از چشم من گرفته اند. من هم نامه ای نوشتم که خواب را از امام بگیرد.» (محمدی ری شهری، همان، ص76) اما برای این که بدانیم آیت ا... منتظری پاسخ نامه امام را چگونه داده است، فقط کافی است به ابتدای نامه و لحن به‎کار گرفته شده در آن توجه نماییم: «پس از سلام و تحیت، مدتی بود تصمیم داشتم صادقانه و صریح، مطالبی را که به‎نفع انقلاب و کشور می دانم، به عرض حضرتعالی برسانم؛ لکن رعایت مزاج و حال حضرت‎عالی مرا مانع می شد؛ ولی پس از زیارت مرقومه شریفه مورخه 12 مهر 1365، تأخیر را روا ندیدم. امید است از صراحت مخلص نرنجید...» (همان، ص77) این نامه که یکی از مطول ترین نامه های آیت ا... منتظری به امام است سرآغاز یک سری از مکاتبات دامنه دار به‎شمار می آید که بخوبی می توانند بیانگر روحیه ایشان در قبال نصایح و دلسوزی‎های حضرت امام باشد. تعطیلی درس و عدم پذیرش مقامات کشوری که در واقع نوعی اعتصاب از سوی ایشان محسوب می شد نیز ازجمله پیامدهای عملی دستگیری یک متهم به‎شمار می آمد که البته خوراک تبلیغاتی بسیاری نیز برای بیگانگان فراهم آورد. رادیو بی بی سی در تاریخ 29 مهرماه 1365 در بخش خبری ساعت 45/19 گفت: «گزارشهای رسیده از قم حاکی است که به‎دنبال بازداشت سیدمهدی هاشمی، دفتر آیت ا... منتظری در قم، چند روز تعطیل بوده و آیت ا... منتظری برای اعتراض به این بازداشت، هفته پیش با آیت ا... خمینی ملاقات کرد... آیت ا... خمینی در گذشته همیشه توانسته است خود را از مبارزات داخلی- که مایه دردسر این رژیم بود- به دور نگاه دارد. این درگیری می تواند برای آن وحدت ظاهری که آیت ا... خمینی توانسته است وجهه آن را در جمهوری اسلامی حفظ کند، زیان آور باشد.»
اگرچه آیت ا... منتظری در برابر روال قانونی رسیدگی به اتهامات سیدمهدی هاشمی و باند او مقاومت بسیاری از خود نشان داد و در این مسیر زمینه مناسبی برای تبلیغات سیاسی و روانی بیگانگان فراهم آورد، اما قاطعیت حضرت امام در این زمینه موجب شد تا محاکمات سیر قانونی خود را طی کند که در نهایت به صدور حکم اعدام برای مهدی هاشمی انجامید. آیت ا... منتظری حتی در آخرین لحظات نیز از به‎کارگیری نفوذ و موقعیت خود برای جلوگیری از اجرای حکم دادگاه بهره جست و با ارسال پیامی به تاریخ 5 مهرماه 1366 به امام خواستار لغو حکم صادره گردید که البته مؤثر واقع نشد.
از این پس اگرچه بحث درباره مسئله مهدی هاشمی پایان می یابد، اما رفتارها و عملکردهای آیت ا... منتظری و برخی اطرافیان ایشان حکایت از آن دارد که دنباله های این ماجرا همچنان در حال تخریب و افساد در کار نظام است. سرانجام در ششمین روز از فروردین سال 1368 حضرت امام که آینده نظام را به واسطه رهبری آیت ا... منتظری بر آن، به طور جدی در معرض خطر می بینند، تصمیم خود را برای صیانت از انقلاب و کشور و نظام می گیرند و خواستار کناره گیری ایشان از موقعیت «رهبری آینده» می شوند.
آیت ا... منتظری یک روز بعد طی نامه ای به امام، ضمن اعلام وصول نامه مورخه 6 فروردین 1368، ضمن پذیرش نظر امام در این زمینه، عدم آمادگی خود را برای ادامه تصدی رهبری آینده اعلام می دارد و خاطرنشان می سازد: «به من اجازه دهید همچون گذشته، یک طلبه کوچک و حقیر در حوزه علمیه به تدریس و فعالیتهای علمی و خدمت به اسلام و انقلاب زیر سایه رهبری حکیمانه حضرت‎عالی، اشتغال داشته باشم و اگر اشتباهات و ضعف هایی که لازمه طبیعت انسان است، رخ داده باشد، انشاءا... با رهبریهای حضرت‎عالی مرتفع گردد.» پاسخ امام به این نامه، بسیار کریمانه و بزرگ منشانه بود.
ایشان در بخشی از نامه مورخه 8 فروردین 1368 خود می نویسند: «همه می دانند که شما حاصل عمر من بوده اید و من به شما شدیدا علاقه مندم. برای این که اشتباهات گذشته تکرار نگردد، به شما نصیحت می کنم که بیت خود را از افراد ناصالح، پاک نمایید و از رفت و آمد مخالفین نظام، که به اسم علاقه به اسلام و جمهوری اسلامی خود را جا می زنند، جدا جلوگیری کنید. من این تذکر را در قضیه مهدی هاشمی هم به شما دادم. من صلاح شما و انقلاب را در این می بینم که شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند.»
ای کاش آیت ا... منتظری این‎بار به این توصیه پدرانه و دلسوزانه حضرت امام گوش فرا داده بود. به هر تقدیر اینک او از این جهان خاکی رخت بربسته است و ما از خداوند غفور و رحیم خواستاریم به پاداش مجاهدت‎هایی که تا پیش از این وقایع در عرصه های علمی و سیاسی داشته است، او را مشمول غفران و رحمت واسعه خویش گرداند و به ما بازماندگانی که دیر یا زود به آن دیار عزیمت خواهیم کرد، بصیرت و عاقبت به خیری عطا فرماید. آمین!

منبع: هفته نامه پنجره، شماره 25، هفته اول دی ماه 1388

گفتنی است مسعود رضایی، نویسنده این مقاله معاون دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر است که رمان «تصادف» از جمله آثار اوست.

پنجشنبه 10 دی 1388
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط