آیت الله محسن اراکى، چهره شناختهشدهاى است که تحصیل در حوزههاى نجف و قم، تدریس سطوح عالى حوزه، تصدى مناصب اجرایى و انجام فعالیتهاى دینى و فرهنگى در داخل و خارج را در کارنامه خود دارد. تأسیس مراکز ومؤسساتى چون: مرکز مطالعات اسلامى و کانون بیدارى اسلامى در خرمشهر، مجمع اندیشه اسلامى در قم، مراکز اسلامى در بریتانیا، از جمله در شهرهاى منچستر، بیرمنگهام، نیوکاسل، گلاسکو و...، از جمله این فعالیتها و مسئولیتهاى وى به شمار مىرود. این اندیشور فرزانه طى گفتوگویى، به پرسشهاى خبرنگار مرکز خبر حوزه درباره تحول در نحوه تدریس و تدرس فقه و اصول در حوزههاى علمیه و نیز اقدامات لازم براى ورود حوزه در عرصه بینالملل پاسخ داده است این گفتوگو در ذیل تقدیم خوانندگان ارجمند مىشود.
** اساسا تحول در تدریس و تدرس فقه و اصول را لازم مىدانید یا خیر؟
- معتقدم چالش بزرگ حوزه، موضوع تدریس و تدرس در فقه و اصول نیست؛ گرچه در این عرصه هم نیاز به تحول داریم؛ در هر صورت، روشها و متون نیاز به تبدیل و بازسازى دارند، لکن اینها بیش از آنکه در خود متون باشد، باید در روش تدریس صورت بگیرد؛ البته متون دوره مقدمات و سطوح یک، مقدارى متفاوت است؛ به طورى که به نظر مىرسد، متون قدیمى در بحث مقدمات، کارآیى بیشترى نسبت به بعضى از متون جدید داشته است.
**چه تغییراتى باید صورت بگیرد؟
- این متون باید به متن درسى تبدیل و در هر درس، تمرین و سؤالات لازم طراحى شود و مثالها، تطبیقى باشد. در این مباحث باید توجه داشته باشیم که خود تحول براى ما اصل نباشد و بدانیم که براى چه مىخواهیم تحول انجام دهیم. متأسفانه در بعضى از اقدامات انجام گرفته، به نظر مىرسد اصل تحول، مد نظر بوده است. در حالى که باید کارآیى و امتیازات امور جدید بر اساس سنجش هاىعلمى مد نظر قرار بگیرد. نکته دیگر اینکه ما گاهى در متون آموزشى تکرار داریم و این به دلیل بىبرنامگى و موجب اتلاف وقت است .
** نظر شما درباره نحوه برگزارى دروس خارج چیست؟
- این دروس در حال حاضر، بیش از آنچه براى تربیت مجتهد باشد، یک تمرین اجتهاد است؛ یعنى استاد، خودش در درس، اجتهاد مىکند و عمل استنباط را انجام مىدهد و در نتیجه شاگرد به تدریج با استنباط آشنا مىشود و بدون اینکه اصول و قواعد اجتهاد در یک جا براى طلبه گفته شود، طلبه با تمرین عمل اجتهاد، مىخواهد مجتهد بشود؛ و لذا زمان طولانى مىخواهد. این شیوه باید تغییر کند و ضرورت ندارد ما در تدریس اجتهاد، به این شیوه عمل کنیم. چون اجتهاد، اول کار است و مجتهد باید در این رشته ممارست و تمرین کند تا مسلط بر استنباط شود. ما به تعلیم روش استنباط نیاز داریم. افزون بر این، ضرورتى ندارد که ابواب فقه را تدریس کنیم؛ ما مى توانیم در باب معاملات و باب عبادات، مباحث کلان را معین و یکجا تدریس کنیم. مثلا در ابواب عبادات مىتوانیم مباحث کلى، همچون رکن عبادیت و شرط نیت را یکجا مطرح و در مقام تطبیق، جداگانه بحث نماییم؛ در این صورت، طلبه اى که باید «کتاب الصلاه» را در هشت سال بخواند، مىتواند همه ابواب عبادات را در این هشت سال بخواند. در معاملات، این کار آسانتر است و مباحث کلى آن، مانند شرایط صحت عقد، مسئله مالکیت و ... طرح و به صورت جداگانه تطبیق داده مىشود. معتقدیم این روش، کار تدریس فقه اجتهادى را بسیار آسان مىکند و زمان را کاهش مىدهد و به نظر ما در ایجاد قوه استنباط هم مفیدتر خواهد بود.
**آیا موضوعاتى که در دروس خارج مطرح مىشود، نیاز به تحول ندارد؟
- بدون شک؛ باید ابواب قدیمى را بحث کنیم و نمىتوان این ابواب را کنار گذاشت، بلکه شیوه را باید تغییر داد و در عین حال، ابواب جدید را هم به آن افزود. مباحث فقه قدیم ما، تقریبا کمتر از یکسوم فقه عصر حاضر را تشکیل مىدهد و لذا باید به مباحث اقتصادى، سیاسى، فرهنگى و... بپردازیم، منتها این مسئله نیازمند مدیریت است. الآن زحمات زیادى در مدیریت حوزه کشیده مىشود و گامهاى بسیار بزرگى براى ساماندادن به وضع حوزه برداشته شده، منتها بیشتر مسایل سازمانى و رفاهى حوزه مورد توجه بوده، نه مسایل اصلى همچون پژوهش و آموزش و پرورش؛ و مىبینید که هنوز مدیریت حوزه در این عرصهها تصدىگرى پیدا نکرده است.
**به نظر شما، حوزه باید متصدى 400 مجموعه خرد و کلان پژوهشى شود ؟
- بله، منظور من تصدىگرى مدیریتى است، نه اجرایى؛ یعنى نه اینکه خودش بیاید تحقیق کند و جاى مرکز تحقیقاتى را بگیرد، بلکه مىتواند مؤسسات تحقیقاتى را شناسایى و ارزیابى نماید و مؤسساتى که حداقل استانداردهاى پژوهشى را دارا هستند، مورد حمایت قرار دهد و طورى شود که هر مؤسسهاى براى خودش کار نکند. با این نوع تصدىگرى، به سادگى مىشود بخش عظیمى از این مراکز را تحت کنترل قرار داد و حتى به تدریج مىتوان نظرهاى مدیریتى را اعمال و شرایطى را براى مدیران مراکز پژوهشى تعیین کرد.
** در زمینه آموزش، نیازمند چه اقداماتى هستیم؟
- در عرصه آموزش، نیازمند اقدامات اساسى هستیم؛ الآن برخى از طلاب متحیرند که کجا بروند. وقتى طلبههاى شهرستانى به قم مىآیند، سرگردانند؛ البته طلبههایى هم که در قم درس مىخوانند در هر مرحله، سرگردانىهاى زیادى دارند و در نتیجه، گاه طلبه در یک درسى حاضر مىشود و بعد مىفهمد که این درس براى او مفید نیست، یا اینکه درسهاى بهترى وجود دارد؛ و لذا بسیارى از وقت طلبهها، در این سردرگمىها تلف مى شود؛ و گاهى این سردرگمى ها، موجب سرخوردگى طلبه مىشود.
** چه باید کرد؟
- حوزه باید براى هر پایه و دوره، اساتید شایسته را شناسایى و ارزیابى کند و رسما اعلام نماید که به عنوان مثال، اساتید شایسته و مورد تأیید حوزه براى دوره مقدمات اینها هستند و همینطور سطوح عالى و دروس خارج.
** ارزیابى اساتید باید چگونه باشد؟
- همهاش ارزیابى امتحانى نیست؛ مىتوانند درسها را ضبط نموده و سپس بررسى کنند و با طلبهها مصاحبه داشته باشند تا در مجموع، یک ارزیابى جامعى از هر درسى صورت بگیرد و معلوم شود که فلان استاد براى این درس چه مقدار مفید است هیچ نیازى به برخورد و قوه جبریه هم نیست، بلکه صرف اعلام رسمى از سوى حوزه، خود به خود منجر به سامانیافتن امور مىشود و استادى که مىخواهد این موضوع را تدریس کند، ناگزیر خواهد بود که خود را با استانداردها منطبق نماید. در این صورت، وقتى طلبه مىخواهد از یک مرحله به مرحله دیگر منتقل شود در مقابلش لیستى از اساتید داراى استاندارد مدیریت حوزه را مىیابد و مىتواند انتخاب کند و به خیلى از سرگردانىهایى که الآن طلبهها دچار آن هستند، گرفتار نخواهد شد. از سوى دیگر، جلوى برخى آفتهاى دیگر نیز گرفته مىشود.
**چه آفتهایى؟
- در روش موجود، بعضا اساتیدى متصدى بعضى از درسها مىشوند که استقامت فکرى ندارند و با این نکته اى که عرض شد، این آسیب نیز رفع خواهد شد.
** اگر موافق باشید، به دلیل حضور چندساله شما در اروپا و تصدى نمایندگى ولى فقیه در انگلیس و نیز فعالیتهاى تبلیغى جنابعالى در غرب، که همچنان ادامه دارد، به موضوع حوزه و عرصه بینالملل بپردازیم.
- حوزه در عرصه بینالملل باید چهار کار انجام دهد؛ کار اول ارتباط با همه عالمان دینى است که در خارج فعالیت دارند یا بناست که فعالیت داشته باشند.
**این ارتباط چگونه باید باشد؟
- هم پشتیبانى کند و هم در زمینه تأیید صلاحیت اقدام نماید. الآن برخى افراد معمم در کشورهاى خارجى، متصدى کارهاى دینى و امور مسلمانان مىشوند در حالى که اصلا وارد حوزه نشده و درس نخواندهاند! و این خطرى است که باید به آن توجه داشته باشیم؛ حتى بعضا این افراد در همان کشورهاى خارجى، در یک مؤسسهاى درسى مىخوانند و بعد به تدریج، آیتالله مىشوند و این روش، راه را بر دستگاههاى جاسوسى دشمن باز مىکند که از این طریق، در بدنه تشکیلات شیعه نفوذ کنند؛ این که من عرض مىکنم، بسیار خطرناک بوده و شوخىبردار نیست؛ لذا اولین کارى که باید حوزه انجام دهد، صدور مجوز براى اشخاصى است که مىخواهند، عهدهدار کار دینى در خارج از کشور شوند.
** آیا مسلمانان آن دیار، ازچنین طرحى استقبال مىکنند؟
- اگر شیعیان، مؤمنان و حتى عامه آنها بدانند که حوزه علمیه قم، ساز و کار ویژهاى براى تعیین صلاحیت مبلغ دینى در نظر گرفته و به مبلغ دینى مجوز مىدهد، در آن صورت، شخصى را که بدون این ویژگىهاست، نخواهند پذیرفت و اتفاقا مسلمانان، خودشان چنین درخواستى دارند؛ چندى پیش، یکى از طلبههاى خوب ما که در قم درس خوانده و اهل انگلیس است، از قم براى تبلیغ رفته بود و از او خواسته بودند که مجوز خود را از حوزه علمیه قم نشان دهد. به نظرم حتى مداحى را حوزه باید تحت پوشش قرار بدهد و سازوکارى تعریف شود که مداح، درسهایى را بخواند و مقدماتى را فرا بگیرد و حوزه به چنین مداحى، مجوز مداحى بدهد که اگر این امر رواج یابد، خود مردم به تدریج، به مداحهایى اقبال خواهند کرد که از سوى حوزه مجوز داشته باشند.
** کار دوم چیست؟
- ارتباط با مراکز علمى و دینى در دنیا، که منجر به رفتوآمدها و شناخت از یکدیگر شود. من اطلاع دارم که اساتید علوم انسانى در دانشگاهها، شدیدا علاقهمند هستند که بیایند ایران و مطلع شوند که در قم چه خبر است. ایجاد ارتباط به منظور آشنایى، کار بسیار سادهاى است.
**این ارتباط چه ضرورتى دارد؟
- تا ما ندانیم آنها چه دارند و چه مىکنند، نمىتوانیم کالاى متناسب آنها را تولید و عرضه نماییم و اساسا خود جهانشناسى براى ما ضرورت دارد، زیرا کسى که جهان را بشناسد، در تشخیص موضوعات و برخى مقولات شرعى، موفقتر خواهد بود؛ براى مثال، آشنایى با دنیاى معاصر و وضعیت بنیاد خانواده و آثار اجتماعى آن، قطعا در بینش فقهى و مسایل مربوط به فقه خانواده تأثیر مىگذارد و فقیه درک مىکند که نیاز ما به مباحث فقهى خانواده، بسیار بیش از آن است که ما در کتاب نکاح مطرح مىکنیم. همچنین استنباط جامعه در عرصه فقه سیاست، فقه بهداشت و فقه فرهنگ، نیازمند جهانشناسى است. ما نیاز داریم بدانیم که یک استاد جامعهشناس، در بسیارى از مقولههاى اجتماعى، چگونه فکر مىکند.
** آیا در راستاى آشنایى از اندیشه اندیشمندان خارجى، مىتوانیم به ترجمه آثار تکیه کنیم؟
- ترجمهها از آن اندیشهاى که در مراکز آموزشى و تحقیقاتى حضور فعال و کارآمد دارد، سى سال عقب است؛ ضمن آنکه ترجمهها غالبا رسا نیست و برفرض اینکه ترجمه رسا باشد، غالبا ترجمهها عقبتر از خود جهان اندیشه است. ما باید در جهان اندیشه حضور داشته باشیم. اگر امروز یک نظریه در اروپا مطرح شود که با مسایل حوزوى ارتباط دارد، باید به سرعت آنرا تأیید یا نقد کنیم؛ مثلا یکى از عرصههاى مورد نقد ما، فلسفه آزادى بود. خوب این رابطه باید باشد. ما در این عرصهها به تبادل فکرى در این سطح نیاز داریم و مىدانید که تبادل فکرى، به معناى مصرفکردن کالاى آنهاست یعنى همانگونه که امروز در دانشگاههاى ما رواج دارد، مقلد باشیم.
** براى آشنایى خارجىها از مبانى ناب دینى، چه باید کرد؟
- اتفاقاً کار سوم، عرضه کالاهاى علمى خودمان است.ما کالاهاى علمى بسیار ارزشمندى داریم که مورد نیاز و اشتیاق جامعه علمى دنیاست، ولى مجهول و ناشناخته است.
** چرا؟
- چون با جهان غرب و دانشگاههاى دنیا ارتباط نداشتیم و با روشهایى که در مجامع علمى تحقیقاتى دنیا مطرح است، بیگانهایم. نکته دیگر اینکه زبان گفتوگوها باید علمى باشد و طرح مباحث با ادبیاتى که بین ما متداول است، براى آنها نامفهوم خواهد بود و گاهى خیلى از مباحث علمى ما، پاسخ به چیزهایى است که اصلا براى آنها سؤال نیست و از سوى دیگر به سؤالاتى که برایشان مطرح است، پاسخ نمىدهیم و در نتیجه، ارتباطى صورت نمىگیرد.
** کار چهارم چیست؟
- حضور محصولات ما در شبکه نشر علمى جهان؛ الآن حقیقتا تولیدات علمى ما در شبکه علمى جهان، هیچ حضورى ندارد. اگر از یک استاد بیگانه سؤال شود که حوزه علمیه قم چه تولید علمى داشته، اصلا نمىتواند پاسخى بدهد و این یک دریغ است که حوزه علمیه پهناور و عظیم و داراى بیشترین تولیدات علمى، اینگونه ناشناخته است. من مىتوانم ادعا کنم که حوزه علمیه قم مى تواند با خیلى از دانشگاههاى مهم دنیا برابرى کند، اما شرایطى که عرض شد، باعث شده دیگران کالاى علمى خود را عرضه نمایند، در حالى که مىدانید اگر ما فلسفه، عرفان و علوم انسانى را بر مبناى تحقیقات دینى خودمان عرضه کنیم، بازتاب بسیار خوبى در دنیا خواهد داشت و منشا تحولات علمى خواهد شد. اینها کارهایى است که باید در امور بینالملل انجام دهیم. علاوه بر اینها، باید راه را براى سمینارها و کارهاى علمى مشترک بازکنیم، که بسیار سودمند خواهد بود.
با تشکر از حضرتعالى براى شرکت در این گفتوگو.
بنده هم از شما تشکر مىکنم و امیدوارم امر اطلاعرسانى در حوزههاى علمیه، بیش از پیش رونق بگیرد و گستره رسانهاى خود را به سراسر دنیا توسعه دهد.
گفتوگو: حسن صدرایىعارف
منبع: مرکز خبر حوزه
آیتالله محسن اراکی (زادهٔ ۱۳۳۴ خورشیدی)، عضو سابق مجلس خبرگان رهبری در جمهوری اسلامی ایران، مؤسس مرکز اسلامی انگلیس و مجمع اندیشهٔ اسلامی قم، عضو شورای عالی مجمع جهانی اهلبیت و یکی از اساتید دروس عالی فقه و اصول در حوزهٔ علمیهٔ قم است.
* آثار فارسی
نقد ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق.
مبانی جهانبینی اسلامی.
نگاهی به رسالت وامامت
درآمدی بر عرفان اسلامی
کاوشهائی در مبانی نظری حکومت دینی.
پیشگامان بیداری اسلامی.
فلسفهٔ آزادی.
* آثار عربی
الولایة الإلهیّة وولایة الفقیه.
المختار من مقتل الحسین فی بحار الأنوار.
مدخل إلی منهج المعرفة الإسلامیّة.
المعرفة الإسلامیة، منهجاً و تصوراً.
نظریة النص علی الإمامة فی القرآن الکریم.
صلح الإمام الحسن وثورة الإمام الحسین من منظور السنن التأریخیة فی القرآن الکریم.
حوار فی الإمامة.
مدخل إلی العرفان الإسلامی.
الأسس النظریة للدولة الإسلامیة.
أساس الحکم فی الإسلام.
معالم الفکر الأصولی الجدید.
حجّیة سنة الصحابی، دراسة و نقد.
الصحوة الإسلامیة المعاصرة، أدوار وروّاد.
نظریة الحکم فی الإسلام.
فقه القضاء.
مبدأ العلیة و الإرادة.
ملکیّة المعادن فی الفقه الاسلامی.