loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

گفتگو با رضا مختاری، نویسنده «سیمای فرزانگان»

بی‌شک، گرایش به مسائل اخلاقی و عرفانى، پس از انقلاب اسلامی زیاد شده است. در این فرایند، از تأثیر کتاب‌هایی که در زمینه زندگینامه و سیره بزرگان و عرفا نوشته شده است، نمی‌توان غافل بود. یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در این گرایش شدید را نیز باید همین زندگینامه‌ها دانست که یکی پس از دیگری چاپ شده و در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

با توجه به استقبال فراوان علاقه‌مندان، تعداد این کتاب‌ها هم روزبه‌روز افزایش یافت و بالطبع آسیب‌هایی هم در آن‌ها نمایان شد؛ به گونه‌ای که بعضی از آن‌ها حتی بدآموزی و انحراف هم در پی‌آورد.

در این بین، کتاب «سیمای فرزانگان» از نخستین کتاب‌های سیره‌نویسی بزرگان در سال‌های پس از انقلاب است که مورد استقبال شدید علاقه‌مندان قرار گرفته و طی بیش از شانزده نوبت چاپ، تاکنون در ده‌ها هزار تیراژ چاپ شده و بعضی از بزرگان هم از این اثر مفید تقدیر کردند.

نشریه اخلاقی تربیتی «خلق» با هدف آسیب‌شناسی کتاب‌های زندگینامه و استفاده از تجربه افراد موفق در این زمینه، مصاحبه‌ای با حجت الاسلام آقای رضا مختاری، نویسنده کتاب «سیمای فرزانگان» ترتیب داد که خلاصه‌ای از این مصاحبه را خدمت خوانندگان محترم تقدیم می‌کنیم.

* بسم الله الرحمن الرحیم، قبل از هر چیز، از اینکه وقت خود را در اختیار دوستان نشریه خلق قرار دادید، سپاسگزاریم.
در ابتدا خواهشمندیم شرحی درباره چگونگی شکل‌گیری کتاب سیمای فرزانگان و بازخوردی که این کتاب بین مؤمنان داشته است توضیح بفرمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم، ابتدا فیش‌های خود را تنظیم کردم و برای نظرخواهى، خدمت آیت اللهاستادی بردم و ایشان نظراتی دادند. قسمتی از آنها را اجرا کردم و بقیه‌اش را هم در چاپ‌های بعدی اعمال کردم و چه بهتر که نظرات بزرگان را یکجا گوش کنیم، نه قسمت قسمت. یکی از تذکرات ایشان این بود که تا جایی که امکان دارد در نکات منفى، نام کسی برده نشود.

کتاب را به سفارش ناشر، توسط آقای جواد محدثی خلاصه‌ شد و پس از اینکه چهارده بار چاپ شد بسیار اثرگذار بوده است.

بسیاری از بزرگان و دانشوران کتاب را پسندیده و اینجانب را تشویق کردند. انتقاداتی هم شد که بسیار مورد تقدیر این‌جانب قرار گرفت. چند داستان هم خیلی قابل هضم نبود که آن‌ها هم حذف شد.

کتاب به زبان عربی هم چاپ شد و شاید در آیندة نزدیک به زبان انگلیسی و فرانسه هم چاپ شود.

در ضمن، چون غرض، نشر این مطالب است، اگر بدون آدرس هم جایی ذکر شود، اشکالی ندارد.

* به نظر حضرت‌عالی در زمینه ارائه کتاب‌های زندگینامه بزرگان و نقل مطالب دربارة ایشان چه نکاتی باید رعایت گردد؟
نکته اول: از نقل چیزهایی که یک نوع بی‌احترامی به یک عالم یا وهن ناخواستة یکی از مقدسات را درپی‌دارد، باید پرهیز شود.

نکته دوم: گاهی اوقات می‌شود مطلب را به نحو دیگری رساند؛ به طوری که برداشت بدی از آن نشود.

مرحوم آقای فلسفی‌(اعلی الله مقامه) اوائل انقلاب، آموزش منبر می‌داد. یکی از نکته‌هایی که ایشان تذکر می‌داد، این بود که گاهی اگر عین مطالب را از تاریخ یا از منبع نقل کنید، ممکن است بدآموزی داشته باشد. در این گونه موارد، بدون این که تحریف صورت بگیرد، می‌شود به یک شکلی مطرح کرد که هم مطابق منبع باشد و هم بدآموزی نداشته باشد؛ مثلاً در تاریخ هست که ابن زیاد، زمانی که محمد ابن اشعث را به جنگ حضرت مسلم فرستاد و شکست خورده برگشت (البته من مراجعه نکرده‌ام)، به وی گفت: «تو فکر کردی مرا به جنگ بقال‌های کوفه فرستاده‌اى؟ او مسلم است». خوب دقت کنید، اگر این مطلب را روی منبع و عین آن نقل کنید ممکن است برخی اصناف پای منبر آزرده‌خاطر شوند.

روح این کلام را می‌شود نقل کرد؛ مثلاً بگوییم: «تو فکر کردی مرا به جنگ یک آدم معمولی فرستاده‌اى؟» به این تغییر، تحریف گفته نمی‌شود.

نکته سوم: در نقل مطالب، بهانه به دست دشمن ندهیم. حاج شیخ عباس قمی هنگام وفاتش، گریه می‌کرد و می‌گفت: «من، در طول عمرم یک دورغ یا دو تا دروغ گفتم نمی‌دانم جواب خدا را چه بگویم؛ یکی این که از علمای مکه و مدینه می‌خواستم اجازه حدیث بگیرم. از من سؤالی پرسیدند و من از روی مصالحی خلاف واقع جواب دادم» و منظورش این بوده که بهانه دست دشمن ندهد. این ظرافت‌ها باید رعایت شود.

محدث قمى، در کتاب‌هایش مثل فوائد‌الرضویه، هدیه‌الاحباب؟ و امثال این‌ها مقید بوده است که فقط نکته‌های آموزنده را بگوید و نکاتی را که ممکن است بد‌آموزی داشته باشد، نیاورده است. مثلاً می‌گوید:

«شیخ مرحوم [=محدث نورى] عبارات ایشان را نقل کرده و هم نقل فرموده اشتباه ایشان را... و لکن چون این حقیر شایسته نمی‌دانم برای خود نقل عثرات [=لغزش‌هاى] علما را تا چه رسد به بزرگان و رؤسا لاجرم از نقل آن طی کشح [= صرف نظر] می‌کنم...».1

این روحیه، باعث برکت داشتن آثار می‌شود.

نکته چهارم: اشکال دیگر در برخی کتاب‌های ما این است که وقتی می‌خواهند مطلبی را ردّ کنند، می‌گویند: «این مطلب بسیار واضح» یا «بر هیچ عاقلی پوشیده نیست» این جور تندی‌ها نباید باشد.

نکته پنجم: در نقل مطالب، باید از تعصب‌ها دوری کرد. برخی تعصب‌ها صحیح نیست. خدا رحمت کند علامه سید‌محسن امین یک مقدار تعصب بر عربیّت دارد. هر جا می‌خواهد بین علامه حلّی و علامه مجلسی مقایسه کند، جنبه عربیت را ترجیح می‌دهد و سعی می‌کند به نوعی عرب را بر عجم ترجیح دهد مثلاً می‌گوید: علامه مجلسی چقدر دستیار داشته، چقدر کمکش می‌کردند و قابل قیاس با علامه حلی نیست. این، ‌صحیح نیست.

نکته ششم: مطلب دیگر این که گاهی اعداد و ارقامی نقل می‌شود که معلوم است محاسبه نشده است. برخی آمارها را کسی با دقت محاسبه نکرده است؛ مثلاً فلان کتاب علامه حلی مشتمل بر چند هزار مسأله است... این اعداد، دقیق نیست و باید از نقل این‌ها پرهیز کرد.

در برخی موارد، به دلیل نا‌آشنا بودن افراد به اصطلاحات، در نقل، اشتباه پیش می‌آید؛ مثلاً یکی از سخنرانان معروف می‌گفت: فیض کاشانى، چند صد هزار صفحه تألیف دارد؛ چرا که بیت را برابر صفحه گرفته بود. قدیم، کتاب‌ها چاپی نبوده است که بگویند قطع رحلی یا وزیری یا بگویند فلان کتاب مثلاً دویست صفحه وزیری است. گاهی درشت می‌نوشتند و گاهی ریز. در هر صورت، برای نمایش حجم کتاب، واحدی داشتند به نام «بیت» که معادل پنجاه کلمه بود و به جای صفحه فعلى، واحد شمارش ابیات نوشته‌های کتاب بود. آن سخنران، بیت را معادل یک صفحه گرفته بود.

نکته هفتم: برخی موارد هم هست که یک عالمی در روزگار خودش، کاری را انجام داده است؛ ولی حالا توجیهی ندارد؛ مثلاً دربارة مرحوم نراقی نقل می‌کنند که هر چه نامه از والدینش می‌رسید، آن‌ها را نمی‌خوانده و زیر فرش می‌گذاشته است، تا به فعالیت علمی‌اش آسیبی نرسد. این جور امور، آموزندگی ندارد و قابل تأسی دیگران نیست. نمونه دیگر به اشتباه برخی نقل می‌کنند که محقق اردبیلی نشسته به خواب می‌رفت و دراز نمی‌کشید. این سخن، از هیچ منبع معتبری نیست به علاوه بر این که در کلام معصومان علیهم السلام هم توصیه نشده است و در هیچ روایتی نداریم که خوابیدن بی‌ادبی در محضر خداوند متعال است.

نکته هشتم: باید دقت کرد در داستان‌ها، آن‌هایی که برخلاف دستورات امامان‌علیهم السلام است، نقل نشود؛ مثلاً فلانی در خانه نشسته و دعا می‌کند که اگر خدا رزاق است روزی ما را برساند. این‌ها، با شرع منافات دارد و افراد عامه را دچار تشویش می‌کند. اول همة جوانب را بررسی کنید، بعد مطلبی را نقل کنید.

نکته نهم:‌ دقت کنید بیشتر، از علمایی که اهل علم و اخلاق هستند، داستان نقل کنیم و نه اشخاص معمولی که به واسطه‌ی شخصیت روحی خودشان، یک عنایتی به ایشان شده و حتی دارای کرامت هم بوده‌اند. روش این‌ها، برای دیگران قابل توصیه نیست.

نکته دهم: در نقل‌ها و فهم درست مطالب باید بسیار دقت کنید.

مثلاً آقای سعید نفیسی در شرح حال شیخ صدوق نوشته و در آن گفته است: «مادر شیخ صدوق، کنیزکی دیلمی بوده که به روایتى، ام‌ولد نام داشته است». در حالی که این دو روایت، یکی است و کلمه «ام‌ولد» نام خاص نیست؛ بلکه به معنای کنیز صاحب فرزند است.

این اشتباهات، باعث می‌شود که اهل فن و مخاطبان به نویسنده بی‌اعتماد ‌شوند.

* بعضی از افراد در مقام انتقاد به نوشتن زندگینامه بزرگان می‌گویند: ما مکلف به پیروی از اهل بیت‌علیهم‌السلام هستیم و غیر اهل بیت‌علیهم السلام را باید رها کرد؟ شما چه جوابی به این سؤال دارید؟

اولاً این‌گونه شبهات را جواب داده‌اند. سیره علما، تنزل یافته سیره معصومان‌علیهم السلام است. ثانیاً: اخلاق، طوری است که در آن، کلی‌گویی برای مردم مفید نیست؛ مثلاً اگر بگوییم: «ای مردم! باتقوا باشید»، بسیاری اصلاً نمی‌دانند یعنی چه. باید گفت. مثلاً: به خانه همسایه دید نیندازید؛ کوچه‌ها را آلوده نکنید؛ نوبت را رعایت کنید؛ رشوه ندهید؛ سر وقت به کار بروید؛ این می‌شود تقوا. با کلی‌گویی کسی چیزی متوجه نمی‌شود.

در سیره علما، موارد ریز و جزئی شده است. کلیات اخلاق، تنزل یافته و جزئی شده است و در اختیار و منظر عموم قرار گرفته است و از این جهت است که قابل عمل می‌شود؛ نه این که این‌ها خلاف سیره ائمه علیهم السلام باشد. هر جا خلاف یافتید، عمل نکنید. این‌ها، همه تجلی زوایایی از ائمه هستند؛ ولی ائمه ذو‌ابعاد هستند و ابعاد گوناگون دارند. ممکن است کسی اخلاقش تند باشد؛ ولی تهجد و مقام علمی‌اش خوب باشد. نمی‌شود به دلیل اخلاق تند، صفات خوب و قابل تقدیر و تقلید او را ذکر نکنیم و نباید توقع داشته باشیم همه خصوصیات در یک عالم جمع شود. ما نکات مثبت را نقل می‌کنیم و وظیفه نداریم نکات منفی را نقل کنیم.

* به نظر شما در نوشتن زندگینامه‌ها استفاده از احادیث و اشعار و نکات ادبی چقدر مفید است؟
اشعار و احادیث نیز اگر بجا آورده باشد بسیار مؤثر است.

مثلاً اگر بگوئیم متواضع باشید، فروتن باشید خوب این دو جمله است و تمام، ولی با آوردن اشعار خوب و روایات بهتر می‌شود مطلب را تثبیت کرد مثلاً دربارة تواضع از این اشعار استفاده کنیم:

افتادگی آموز اگر طالب فیضى
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

تواضع کند هوشمند گزین
نهد شاخ پر میوه سر برزمین

از مردمک دیده بباید آموخت
دیدن همه کس را و ندیدن خود را

تواضع است نشان رسیدگان به کمال
که چون سواره به مقصد رسد پیاده شود

سرافکندگی کن که زلف نگار
سر افرازیش در سرافکندگی است

همة اینها یک مطلب است ولی در بیان‌های مختلف مشکل ما این است که با بیانات سعدی و حافظ و ادبیات فارسی کاملاً آشنا نیستیم.

* از شما بسیار متشکریم که وقت عزیز و پربهای خود را در اختیار ما و نشریه خلق قرار دادید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. فوائد الرضویه، ج2، ص618.

کتابهای «سیمای فرزانگان» و «برگزیده سیمای فرزانگان» در فروشگاههای دفتر نشر معارف و سایت پاتوق کتاب موجود و قابل تهیه است.

جمعه 2 بهمن 1388
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط