به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، این نوشتار در تلاش برای کشف قواعد رفتار ظاهری طلبهها، از گفتوگوهای عینی و چالشهای فراگیر آغاز کرده، کوشش دارد از بنیادهای نظری و مبانی فکری غفلت نورزد.
آیا روحانی بودن یک شغل است؟ آیا طلبه یک صاحب حرفه است؟ آیا حوزوی بودن یک صنف است؟ اگر در شغل بودن روحانیت به معنای «کار ویژهای درآمدزا که ورود بدان به انگیزه امرار معاش صورت میپذیرد» تشکیک روا بداریم، در صاحب حرفه بودن طلبه به معنای «عضویت در گروهی اختصاصی که متعهد به ارائه خدماتی معین به جامعه بوده و از یک رشته مهارتهای تخصصی و دانش فنی برخوردار است» جای تامل نیست.
در میان اصناف اجتماعی، برخی از جایگاه معنوی خاصی برخوردارند و جامعه آنها را به صورت متمایزی قابل تکریم میداند و نوعی دین نسبت به آنها احساس میکند؛ مانند پلیس، پزشک، معلم، قاضی و روحانی. منشا این ارج و حرمت، وجود جنبههای خاص انسانی در خدمات و عملکرد این اصناف است. پزشک حفاظت از سلامتی مردم را عهدهدار است، معلم چراغ دانش را فراروی جویندگان آگاهی میافروزد، پلیس امنیت را برای جامعه تامین میکند و قاضی حق مظلوم را استیفا میکند.
اصطلاحا در مورد این اصناف گفته میشود که از آرمان حرفهای برخوردارند، آرمانی که ارزش فراگیر و حیاتی دارد. صاحبان این حرفهها با وجود این که در برابر خدمات خود، کارمزد دریافت میکنند، اما از آنها نوعی تعهد فراتر از مناسبات مالی انتظار میرود. اینان در کار خود باید جنبههای انسانی و فوق مادی را هم لحاظ کنند و فروگذاری وظیفه به بهانه عدم تامین مالی از سوی خدمات گیرنده از آنان پذیرفته نیست؛ چرا که حیات مادی یا معنوی فرد یا جامعه به خدمات آنان وابسته است. اگر در شهر تنها دو پزشک وجود دارد، وجدان عمومی هرگز سرباز زدن آنها از مبادرت به واکسیناسیون شهروندان در زمان شیوع ویروسی کشنده را به بهانه این که دولت حقوق ما را نمیدهد یا برای ما صرف نمیکند، نمیپذیرد. در جای دیگر، جامعه احساس میکند در برابر زحمات صادقانه معلم یا پزشک یا پلیس نمیتوان با صرف پرداخت مالی ادای دین کرد و نسبت به ایشان همآره در خود، حالتی از سپاس آمیخته با خضوع احساس میکند.
حرفههای کلاسیک ـ به تعبیر جامعهشناسی مشاغلـ در کنار برخورداری از شاخصهای سهگانه؛ سطح بالای دانش فنی، وظیفه محوری و منزلت ممتاز اجتماعی، به همراه خصوصیت چهارم از سایر مشاغل متمایز میشوند و آن حساسیت مضاعف جامعه نسبت به عملکرد آنهاست. این حساسیت و توقع ویژه، زاییده اقتدار، اعتبار و منزلت اجتماعی این حرفههاست. افراد جامعه رفتارهای صنفی پزشک و پلیس و قاضی را زیر ذرهبین میگذارند و هرگونه خیانت در خدمت یا سرباز زدن از وظایف مقرر، سهلانگاری و حتی اشتباه در مداوای بیمار، تامین امنیت اجتماع و یا احقاق حق مظلوم و کیفر مجرم را از ایشان نمیپذیرد.
در این میان روحانیت جایگاه والاتری دارد. جامعه نجات و سعادت خود را در گرو پیروی از دین میداند و روحانیت تنها نهادی است که رسما متکفل تبیین نحوه صحیح دینورزی در درجه اول، نظارت بر شیوه دینداری مردم در درجه دوم و به دست دادن الگوی عملی تدین و ارائه نسخه پیاده شده حیات دینی در درجه سوم است. در واقع آرمان حرفهای روحانیت والاترین آرمان حیات بشری است که همه ارزشها و آرمانهای حرفهای دیگر در طول آن و مقدمهای برای حصول آن به شمار میآید. از اینرو روحانی نزد متدینان از منزلت اجتماعی بیبدیلی برخوردار است. روحانی معتمدترین فردی است که دینداران برای بازگویی درد دل خود یا رازهای خانوادگی یا وصیت و امثال آن میشناسند. او را در کسوت و لباس پیامبر خود(ص) میبینند و زندگی خود را حسب تشخیص و حکم علما تنظیم میکنند و ایشان را وکلای ائمه هدی(ع) میدانند.
اما از سوی دیگر، به موازات این احترام و اعتماد، به اندازه یک شاگرد درسآموخته مکتب امام صادق(ع) و یک سرباز واقعی امام عصر(عج) نیز از روحانی متوقعاند. آنها برای این شاگردی و سربازی یک نظام نشانگان تعریف شده دارند که نه تنها جلوههای رفتار صنفی او در محراب یا منبر یا کرسی تدریس، بلکه تمام فعالیتها و اساسا سبک زندگی وی را بدان میسنجند؛ یعنی برخلاف یک پزشک یا پلیس خوب که کافی است در مطب یا اطاق عمل یا سر پست، حافظ ارزشهای حرفهای خود باشد و مردم دیگر نسبت به رفتارهای عمومی او حساسیت ندارند، روحانی خوب باید تمام عرصههای حیاتش ـکه حوزه رفتار حرفهای او به شمار میرودـ از ارزشهای حرفهاش تبعیت کند و افکار عمومی نسبت به تمام جلوههای رفتاری و حیاتی او انتظارات تعریف شده و سنجههایی برای قضاوت دارد. چنانچه نحوه رفتار و گفتار و نشست و برخاست طلبه و نیز مسکن، ملبس و مأکل و مشرب او و خانوادهاش و در یک کلام شیوه زیست او بر این نظام نشانگان (الگوهای تعریف شده) انطباق داشته باشد، منزلت اجتماعی و محوریت دینی او ارج نهاده میشود و اعتبار او و اعتماد مردم ادامه مییابد، اما اگر شیوه زیست او ـو به تعبیر مختصرتر و جاافتادهتر «زی» اوـ مغایر با این نظام نشانگان یا هنجارهای عرف نهاده باشد، طبعا مردم نمیتوانند او را دستپرورده راستین دین بدانند و در صدق دعاوی او تردید روا میدارند و در این شرایط اعتماد به او از بین میرود و یا شدیدا رنگ میبازد و روشن است که روحانی فاقد مقبولیت نمیتواند به وظایف خود عمل کند و رسالت خویش را به پایان ببرد.
کتاب حاضر در سه فصل سامان یافته است. کلیات، شاخصها و ملاکهای کلی، تطبیق قواعد کلی بر پرسشهای اساسی، عناوین فصول سهگانه این اثرند.
کتابهای قرآنکریم، نهجالبلاغه، آشنایی با قرآن، احیای تفکر اسلامی، ارزش و افتخارات طلبه، اصول فقه، اصول فلسفه و روش رئالیسم، بحارالانوار، البرهان فی تفسیرالقرآن، به کجا و چگونه، تحفالعقول، تفسیر نور، تهذیبالاحکام، جامعالسعادات، جواهرالکلام، راه و رسم طلبگی، سننالنبی، سیره نبوی، سیری در نهجالبلاغه، سیمای فرزانگان، صحیفه امام(ره)، صرف ساده، عوالیاللئالی، کافی، کنزلالعمال، لباس روحانیت چراها و بایدها، منابع فقه و زمان و مکان، مناقب آل ابیطالب، المنطق، من لا یحضرهالفقیه، المیزان فی تفسیرالقرآن، هویت صنفی روحانی، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی و... از منابع و مآخذ نویسنده در تدوین کتاب حاضرند.
چاپ نخست کتاب «درآمدی بر زیّ طلبگی (هنجارشناسی جلوههای رفتاری حوزویان)» در شمارگان 2000 نسخه، 192 صفحه و بهای 2400 ریال راهی بازار نشر شد.