کتاب «بابانظر» در چاپهای جدید با لوح فشرده «درد دلهای پرویز پرستویی درباره کتاب بابانظر» عرضه میشود.
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب بابا نظر که به روایت خاطرات شهید محمدحسن نظرنژاد میپردازد پس از اینکه در فاصله چهار ماه از انتشار چاپ نخست آن به چاپ بیستم رسید در چاپ جدید همراه با سی دی منتشر میشود.
این لوح فشرده با نام «درد دلهای پرویز پرستویی درباره کتاب بابا نظر» مستندی است که در آن پرویز پرستویی بازیگر درباره چگونگی آشناییاش با این کتاب، خواندن آن و احساسی که نسبت بدان داشته است سخن میگوید.
پرستویی در بخشی از صحبتهایش در این فیلم میگوید: من این کتاب چهار صد و چند صفحهای را خواندم و احساس کردم یک فیلم سینمایی است که بازیگرانش بابانظرند و شریفیها و قالیبافها و همه عزیزانی که اسمشان در این کتاب آمده است و کارگردانش خداست.
این بازیگر سپس به صحنه دیگری از کتاب بابا نظر اشاره کرده و میگوید: وقتی بابا نظر از سنگر خودش بیرون میزند و یک کبک میزند و می خورد من می فهمم که چقدر گرسنگی به او فشار آورده است، آن هم با بدنی تکه پاره شده بدنی که بدون هیچ ادعایی، توقعی، ادعایی، طلبی، میزی، مسندی و پستی آمد و این کارها را کرد.
بابا نظر کیست؟
این کتاب براساس خاطرات شفاهی شهید نظرنژاد جانباز 95 درصد شکل گرفته است که 140 ماه حضور در جبهههای جنگ را در کارنامه خود داشت.
کتاب خاطرات بابانظر، حاصل گفت و شنود سی و شش ساعته سید حسین بیضایی با اوست. همه مصاحبهها در سال 1374 و اوایل 1375 ضبط ویدیویی شده است.
محمدحسن نظرنژاد که بعدها به بابانظر معروف شد فعالیتهای مبارزاتی و انقلاب خود را از دوران پیش از انقلاب آغاز کرد. بعد از پیروزی انقلاب از همان روزهای اول عازم جبهههای جنگ شد. اولین بار در سال 1358 عازم جبهه کردستان شد و تا پایان جنگ در جبهه حضور داشت.
بابانظر بیش از صد و چهل ماه در مناطق جنگی بود. در بُستان چشم و گوش چپ خود را از دست داد. در فکه کمرش شکست. در فاو قفسه سینهاش شکافت، گازهای شیمیایی به ریههایش رسید و.. .وقتی جنگ تمام شد، صد و شصت ترکش به بدن او خورده بود که تنها پنجاه و هفت ترکش را از بدنش خارج کردند اما صد و سه ترکش همچنان در پیکر قوی و نیرومند او که روزی از پهلوانان خراسان بود، به یادگار ماند. آن روزها برایش 95 درصد مجروحیت نوشتند.
روز 7 مرداد ماه 1375 بود که به ارتفاعات کفارستان میرسند، در دل همان کوهها و قلهها که روزی جوانی او را دیده بودند، به خاطر کمبود فشار هوا دچار تنگی نفس میشود. او را برای مداوا به مقرهای پایین دست میرسانند اما دیگر دیر شده بود.
همراه با بخشهایی از کتاب
در بخشی از کتاب میخوانیم: «... یکدفعه دیدم یکی از تانکهای عراقی از آن طرف بالا آمد و شلیک کرد. گلولهاش به زیر پایم خورد. دو سه متری روی هوا چرخیدم و به زمین خوردم. سرم سنگین شد. اول حس کردم سرم از بدنم جدا شده است، منتهی چون گرم هستم، متوجه نیستم! غبار عجیبی هم پیچیده بود. بیسیمچی من که اسمش جاجرم بود، صدایش بلند شد و گفت: حاجی شهید نشده. بچهها، بروید جلو. حاجی یک مقداری خراش برداشته. الان بلند میشود و میآید.
یک وقت دیدم آقای صادقی و مسئول تخریب گردان کنارم ایستادهاند. من تکان خوردم و بلند شدم. آقای کفاش به شدت میخندید. گریه هم میکرد. پرسیدم: چرا اینجوری هستی؟ گفت: حاجآقا نظرنژاد، شما لختی!
نگاه کردم و دیدم موج انفجار همة لباسهایم را کنده است. چشم و گوش چپم آسیب دیده بودند. ماهیچه دستم را ترکش برده بود. قسمتهای زیادی از بدنم، ضربة کاری خورده بود، ولی چون قوی و تنومند بودم، متوجه نبودم. خودم را تکان دادم تا بتوانم بهتر روی زمین بایستم. آقای کفاش، پیژامه سفید و گشادی را که داشت، به من داد تا بپوشم...»
«بابا نظر» با گردآوری و مصاحبه سیدحسین بیضایی وتدوین مصطفی رحیمی در 18 فصل به صورت مصور و 439 صفحه با ویراستاری احمد دهقان از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
این کتاب به همراه دیگر کتابهای انتشارات سوره مهر مانند کتاب دا، خاطرات عزت شاهی، خاطرات احمد احمد، خاطرات خانم دباغ و... در فروشگاههای دفتر نشر معارف و سایت پاتوق کتاب موجود و قابل تهیه است.
کتاب «بابانظر» در چاپهای جدید با لوح فشرده «درد دلهای پرویز پرستویی درباره کتاب بابانظر» عرضه میشود. به گزارش خبرنگار مهر، کتاب بابا نظر که به روایت خاطرات شهید محمدحسن نظرنژاد میپردازد پس از اینکه در فاصله چهار …
پرویز پرستویی در یادداشتی به شخصیت اصلی کتاب «وقتی مهتاب گم شد» اشاره کرده و می نویسد: هر ترکش نشسته بر وجود علی خوش لفظ ها ارزش دریافت هزاران طلای المپیک دارد.
آیین رونمایی از کتاب صوتی «من پرویز پرستویی» شنبه ششم دی ماه توسط معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و موسسه فرهنگی هنری فرهیختگان عصر هنر در سالن اصلی فرهنگسرای نیاوران برگزار می شود.
«چشمم کور شده، گوشم کر شده، ستون فقراتم شکسته، و قفسه سینه ام از دو قسمت متلاشی است. مقداری از ماهیچه دست های چپ و راستم از بین رفته است و بیش از 160 تیر و ترکش خورده ام که هنوز تعدادی از آن ها را به یادگار دارم. ترکش روی پرده …
شماره پنجم کتاب داستان همشهری به بررسی کتاب «بابا نظر» از مجموعه کتابهای منتشرشده توسط دفتر ادبیات و هنر مقاومت پرداخته است. شماره پنجم کتاب داستان همشهری، در 6 فصل تنظیم شده است. «آدمها و قصهها»، اولین فصل است و …
در صورتی که رمز عبور خود را فراموش کردهاید میتوانید ایمیل و یا شماره تلفن همراه خود را وارد کنید تا کد تغییر پسورد برای شما ایمیل یا پیامک شود
قبلا ثبت نام نکردهاید؟وارد شوید