شانزده سال بیشتر نداشت که در روزنامه ای به اسم «امام خمینی» رسید. درباره او، از پدرش پرسید، در مجلهها خواند و در اخبار بارها و بارها شنید و عاشقش گردید، در نتیجه، سال سوم پزشکیاش را رها کرد و در شهر بوینس آیرس، طلبه شد.
سال ۱۳۶۶ در مکه مکرمه دوشادوش سایر مسلمانان شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل سر داد؛ و اینگونه بود که آن جمعه خونین مکه را از نزدیک درک نمود و شد یک مسلمان انقلابی آرژانتینی.
همان سال بود که آرژانتین و شهر توکومان را به قصد ایران و قم ترک کرد و بعد از شش سال تحصیل در حوزه های علمیه ، اینک به آرژانتین برگشته است.
ابتدا مرکز اسلامی آرژانتین را تأسیس کرد و دو مسجد «الشهید» و «التوحید» را با برنامههای فرهنگی و تبلیغی به جریان در آورد و در قدم دوم مدرسه علمیه امیرالمؤمنین(ع) را با بیست طلبه از ونزوئلا، شیلی، برزیل و آرژانتین بنیان نهاد. کمبود بودجه حوزه علمیه اش را به تعطیلی کشانده است اما مرکز اسلامی، هجده سال است که در دل غرب می تپد و اسلام و معارفش را بین تشنگان معرفت و حقیقت می پراکند.
اسمش محمود عید است که او را با عنوان شیخ محمود میشناسند. 48 سال دارد و رساله امام خمینی و تفسیر آیت الله فقیهی را به اسپانیولی ترجمه کرده است.
* شما متولد آرژانتین هستید دوست داریم بدانیم چه شد که به طلبگی روی آوردید؟
ــ شانزده ساله بودم که انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد بنده به همراه دو دوست دیگرم که اهل مطالعه و روزنامه و پی گیری اخبار بودیم با حضرت امام خمینی آشنا شدیم. روزی از پدرم در مورد امام خمینی(ره) پرسیدم و او در جوابم گفت که آقای خمینی، رهبر و یک مسلمان شیعی واقعی است از آن روز به بعد هر روز که می گذشت بر علاقه و اشتیاقم نسب به امام خمینی(ره) افزوده می گشت و هر جا که خبری از امام منعکس می شد پیگیری می کردم.
بعدها مجله عربی زبان رساله الثوره الاسلامیه به دستم رسید و توانستم به اطلاعات کامل تری نسبت به امام و انقلاب اسلامی دسترسی پیدا کنم. روی همین علاقه و در بیست و دو سالگی ام بود که به سفارت ایران در آرژانتین رفتم و خواستم برای تحصیل علوم دینی به ایران بروم متاسفانه آن ایام زمینه تحصیل طلبگی برای طلاب خارجی مقدور نبود.
طولی نکشید که با آشنایی با «حاج آقای ربانی» به شهر بوینس آیرس رفته و تحصیلات مقدماتی طلبگیام را آغاز کردم.
بنده طلبگیام را مدیون حضرت امام خمینی هستم و تا زندهام این لطف بزرگ را فراموش نخواهم کرد و سعی میکنم با تمام توان در انجام رسالت تبلیغی ام کوشا و فعال باشم.
* آیا آن روزها در جریان مبارزات انقلاب اسلامی ایران قرار داشتی؟
ــ فقط از طریق روزنامه و اخبار انقلاب اسلامی در ارتباط بودم البته سال ۶۶ به سفر حج نایل شدم که آن با جمعه خونین مکه مکرمه مصادف شد آنجا بود که برای اولین بار در تظاهرات و مراسم برائت از کفار و استکبار شرکت کردم که کاملا رنگ و بوی مبارزه انقلاب اسلامی ایران را داشت. حرارت و اقتدار مسلمانان و شیعیان در آن تظاهرات تاریخی، هنوز در دلم طنین انداز است و تاثیر زیادی در روحیه من گذاشته است.
* در چه تاریخی به ایران آمدی و در کدام مدرسه ساکن شدی؟
ــ سال ۶۶، به ایران آمدم. یک سال در حوزه علمیه نجف آباد اصفهان بودم و بعد به قم آمدم و در مدت پنج سال توانستم با بهره بردن از محضر اساتید، تحصیلات حوزوی ام تا مرحله مطلوبی تکمیل نمایم و برای تبلیغ معارف اسلامی به آرژانتین برگردم، امروز هجده سال است که به رسالت تبلیغی ام ادامه می دهم و شکر خدا و با توجهات آقا امام زمان(عج) توانستهام فعالیتهای مؤثر و مفیدی را در کشورهای آرژانتین و شیلی انجام دهم.
* آیا فعالیت های فرهنگی و تبلغیتان در قالب موسسه و یا نهادی صورت می گیرد؟
ــ بله، مرکز اسلامی به مرکزیت آرژانتین که در قالب دو مسجد الشهید در شهر توکومان و مسجد التوحید در شهر بوینس آیرس فعالیت می کند. بنده ۲۱ سال است که مدیریت این مرکز بزرگ اسلامی را بر عهده دارم و خودم نیز در مسجد الشهید تدریس می کنم، احکام، اخلاق، قرآن و عربی.
* مخاطبان شما معمولا چه اقشاری هستند؟
ــ همه اقشار و همه سنین ؛ از مدارس ابتدایی تا دانشگاه ها را سعی داریم تحت پوشش فعالیتهای فرهنگی خود در آوریم.
* آیا فقط در بین مسلمانان تبلیغ می کنید یا دایره تبلیغی تان عموم مردم آرژانتین را در بر می گیرد؟
ــ ما برای همه مردم، اسلام را معرفی می کنیم چرا که اسلام فقط مختص مسلمانها نیست و دیگران نیز حق دارند در مورد آن بشنوند و با آن آشنا شوند.
* آیا مسلمانان آرژانتین، مدرسه مستقلی برای تحصیل فرزندان خود دارند؟
ــ نه خیر. تصمیم ما این است که بتوانیم لااقل یک مدرسه مستقل با کتابهای اسلامی برای دانشآموزان مسلمان تأسیس کنیم.
* در مدت هیجده سال تبلیغ، مطمئنا تجربیاتی کسب کرده اید که آگاهی از آنها برای مبلغینی که می خواهند در عرصه جهانی تبلیغ کنند مفید و موثر است. مهمترین نکاتی که در این باره می توانید بگویید؟
ــ اول اینکه به تجربه آموختهام که این خود مردم هستند که به ما یاد میدهند چگونه تبلیغ کنیم. بنده معتقدم که از روی کتابهای روش تبلیغ نمی توان به نتایج مطلوب دست پیدا کرد و چرا که تبلیغ، یک تئوری و نظریه نیست بلکه عمل است. ارتباط پی در پی و صمیمانه با مردم نحوه برخوردها و رفتارها را مشخص می کند.
نکته دوم اینکه زمان و مکان در نوع و شیوه تبلیغ مؤثر است. من امروز می دانم که شیلی با ونزوئلا و ونزوئلا با آرژانتین بسته به شیوه آداب و رسوم مردم و نوع بافت جمیعیتی، هر کدام شیوه خاص خودشان را دارند و نمی توان به استناد گفته های یک کتاب واحد هر روش را هر کجا بکار برد.
لذا توصیه من این است که مبلغان قبل از ورود به کشور یا شهری در مورد آداب و رسوم ، بافت جمعیتی و ترکیب عقیدتی آنجا مطالعه و تفحص کنند.
نکته سوم در باب تواضع نسبت به مردم است از هر طایفه و آیین و مکتبی که باشند، باید متواضعانه میان مردم رفت و از سؤالها، خواستهها و نیازهای آنان آگاه شد. مهمترین مورد اینست که یک مبلغ قبل از هر علم و دانش و به کار گیری هر شیوه ای باید از حیثیت عمل، آیینه تمام نمای مکتب و دین خودش باشد، باید توجه داشت که مردم قبل از همه چیز و بیش از هر چیز به عمل مبلغ و روحانی توجه دارند.
علاوه بر اینکه یک مبلغ باید گوش شنوای سخنان مردم باشد نه اینکه از همان اول، به صورت یک متکلم واحد فقط بگوید و بگوید، این اشتباه بزرگی است که متاسفانه اغلب مبلغان دچارش هستند.
این نکته اخیر در کشورهای غربی بیشتر کاربرد دارد چون اغلب مردم از مشکلات روحی و روانی رنج می برند و خیلی مشتاقند تا حرف ها و سخنان دلشان را پیش یک طبیب روحانی خالی کنند و سبک تر شوند.
* به نظر شما نوع برخورد یک مبلغ با کسانی که میخواهند به اسلام روی بیاورند چگونه باید باشد؟
ــ شیوه ای که بنده دارم این است که سعی نمی کنم با عجله و خیلی زود آن فرد علاقه مند را مسلمان کنم؛ بلکه هفتههای اول به او کتاب هایی در معرفی اسلام و معارف آن می دهم و به سئوالاتش پاسخ می گویم بعد از دو ، سه ماه به مسجد دعوتش می کنم تا از نزدیک با مسلمانان و شیعیان در ارتباط باشد و شیرینی نمازهای جماعت و دعاهای دسته جمعی را بچشد، خلاصه بعد از ۶ ماه که با جهان مسلمانی و مسلمانان به صورت خیلی ملموس آشنا شد و اغلب شک ها و تردیدهایش از بین رفت به او پیشنهاد می دهم که شهادتین بگوید و رسما در دایره شیعیان در آید.
* چرا شش ماه؟ آیا حکمت خاصی در این مدت وجود دارد؟
ــ به نظرم در مدت شش ماه اغلب ناخالصی ها از وجود یک انسان رخت بر می بندد. علاوه بر این می خواهم تصمیم آن فرد در این مدت مستحکم شود و با عزم قوی و اراده آهنین به زمره مسلمانان در اید.
* مشکلات تبلیغ دین اسلام در امریکای لاتین به ویژه آرژانتین چیست؟
مشکل اصلی، کمبود مبلغ است. مشکلات سیاسی هم که همیشگی است؛ در آرژانتین همه ما را به عنوان طلبه حوزه علمیه قم می شناسند و مواظب فعالیت های ما هستند.
* آیا با گروه ها و احزاب دیگر هم ارتباط دارید؟
ــ با اغلب احزاب، راست و چپ، ارتباط داریم و هر دو هفته با آنها جلسه مشترک برگزار میکنیم. موضع ما در قبال آن این است که ما با اعتقاد شما کاری نداریم بلکه با انسانیت شما تعامل و همکاری میکنیم و این مورد پذیرش آنهاست. با عنایت خداوند توانسته ایم با همکاری با احزاب و گروه های دیگر، به معرفی مطلوبی از اسلام ناب در کشورهای آمریکای لاتین نایل آییم.
* دیدگاه مردم آرژانتین پیرامون انقلاب اسلامی ایران چگونه است؟
ــ اغلب آرژانتینیها به انقلاب اسلامی ایران علاقه نشان میدهند. بنده وقتی پیرامون انقلاب اسلامی سخنرانی می کنم همه با گرایش های مختلف، جمع می شوند و با علاقه و اشتیاق به سخنانم گوش می کنند و این میزان محبوبیت انقلاب اسلامی ایران را می رساند.
* به نظر شما ریشه این حب و علاقه چیست؟
ــ چون آنها انقلاب ایران را بر علیه استکبار جهانی به سرکردگی امریکا و صهیونیست می دانند و استکبار ستیزی در خون همه ملت هاست. در جنوب شیلی، گروه چریکی برای مبارزه با استکبار تشکیل شده بود اینان وقتی با انقلاب اسلامی و آموزه ها و استراتژی اسلام آشنا شدند به تدریج مسلمان شدند. روحیه انقلابی در آرژانتین مثل سایر ملت ها زیاد است منتهی باید به اسلام سوق داده شوند، در جریان جنگ سی و سه روزه لبنان بود که برای اولین بار در طول تاریخ آرژانتین یک راهپیمایی بزرگ بر علیه استکبار و صهیونیست برگزار شد. در این تظاهرات از احزاب راست و چپ، کشیشان مسیحی و حتی افراد یهودی نیز بودند یادم هست که یکی زن یهودی که گذرنامه اسرائیلی داشت به سفارت اسرائیل در آرژانتین رفته بود و گذرنامه اش را پس داده بود چرا که نمی خواست اسرائیلی باشد همه اینها تجلی انقلاب اسلامی ایران در جهان می باشد.
* شرایط تبلیغ اسلام، قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، آیا تغییر کرده است؟
ــ صد در صد، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی که تبلیغی در کشورهای ما نبود امروز فقط به برکت اقتدار ایران اسلامی است که ما می توانیم در دل غرب ، اسلام را تبلیغ و ترویج نماییم.
پدران و مادران ما گرچه مسلمان و شیعه بودند اما اندک معلوماتی از معارف اسلامی داشتند. ما آشنایی با معارف عمیق دین مبین اسلام را به برکت انقلاب اسلامی ایران و رهبری امام خمینی(ره) می دانیم و از این همه خداوند را شاکریم.
* به نظر شما، ایران در معرفی انقلاب اسلامی به جهان تا چه حد موفق عمل کرده است؟
ــ در آرژانتین تا ۱۵ سال پیش سفارت ایران بشدت فعال بود؛ اما متاسفانه امروز سفارت ایران حتی با ما که طلبه های حوزه علمیه قم هستیم مشکل دارد و عملکرد خوبی در معرفی انقلاب اسلامی ندارد، وقتی افراد علاقه مند به انقلاب اسلامی به سفارت ایران می روند هیچگونه جزوه یا کتابی در مورد انقلاب اسلامی و اهداف آن در اختیارشان قرار داده نمی شود و این صدمه بزرگی برای انقلاب اسلامی است که مسؤولین کشور ایران باید به آن توجه داشته باشند اما در شیلی سفارت ایران فعال است.
* حوزه علمیه قم آیا توانسته به وظیفهاش در قبال معرفی اسلام و انقلاب اسلامی خوب عمل کند؟
ــ به نظرم، حوزه تا آنجا که توانا بوده، به تکلیف خود عمل کرده است. تنها ضعفی که باید به مسئولین حوزوی گوش زد کرد ناهماهنگی ها و عدم انسجام در فعالیت های تبلیغی در عرصه جهانی می باشد.
* دایره تبلیغی شما در آرژانتین حول چه محورهایی است؟
ــ تبلیغ شفاهی و سخنرانی در مساجد، دانشگاهها، دبیرستانها و حتی دبستانها. علاوه بر این در مسجد التوحید و الشهید کتابخانه ای داریم که بیش از صدها کتاب اسلامی به زبان اسپانیولی دارد که در اختیار افراد علاقهمند قرار میدهیم.
* بیشترین سؤالهای مردم و جوانان پیرامون چه مسائلی است؟
ــ در مورد اصل اسلام، ازدواج، زن، طب و حقوق در اسلام. در غرب خیلی تبلیغ شده که زن در اسلام حقوق شایسته ندارد؛ از این رو بیشتر سؤالها درباره این مسأله است.
* با عمامه و عبا در عملیات سخنرانی حاضر می شوید؟
ــ بله. البته بعضی اوقات با متلکهای مردم روبرو می شوم مثلا با خنده می گویند «بن لادن آمد!»
* دوران تبلیغ همیشه با خاطرات شیرین و تلخ توأم است.یکی از شیرین ترین خاطراتتان را به عنوان حسن ختام مصاحبه نقل کنید؟
ــ پنج سال پیش با گروه ۲۲ نفری از فارغ التحصیلان و طلاب خارجی به محضر مقام معظم رهبری رفتیم و دو نفر از طلاب یکی از ترکیه و دیگری از پاکستان قرار بود سخنرانی کنند. بعد از طلبه ترکیهای، آن طلبه دیگر وقتی شروع به سخنرانی کرد ولی نتوانست و دستانش بشدت میلرزید. حضرت آقا فرمود: «اگر به خاطر من است که من صفر و هیچ هستم شما راحت باشید». وقتی این سخن را شنیدیم همگی به گریه افتادیم.
بعد از مراسم به نوبت دست ایشان را بوسیدیم در این میان یک طلبه آذربایجانی به ایشان گفت در روز قیامت ما را دعا کنید ایشان فرمود: «اگر من اهل بهشت باشم دعایتان می کنم و اگر شما اهل بهشت باشید مرا دعا کنید». آن دیدار شرینترین خاطره عمر من است و همیشه دعا میکنم دوباره تکرار شود. ان شاء الله.
منبع: خبرگزاری رسا