انتشارات مرتبط : سوره مهر
نویسندگان مرتبط : مریم معینی
مریم معینی در رمان «من عاشق افسانه نیستم» داستان جوانی را در کوران جنگ تحمیلی روایت می کند که در پی حوادثی مجبور به زندگی در خاک عراق شده و موفق می شود که خود را 45 روز در خاک این کشور زنده نگاه دارد.
به گزارش پاتوق کتاب فردا به نقل از پایگاه خبری سوره مهر، نویسنده تلاش دارد تا در این اثر با استفاده از نثری روان و همچنین تغییر زاویه دید، روایتی شیرین از روزهای جنگ ارائه دهد.
از سوی دیگر، موضوع کتاب «من عاشق افسانه نیستم» نیز به نوبه خود تازه است و نویسنده توانسته با استفاده از پتانسیل های موجود از جنگ تحمیلی، روایتی جدید از گوشه ای از تاریخ ارائه دهد.
معینی کتاب را «به آنان که با موج انفجار هر گلوله چنان رعشه دویده بر روانشان که با خردترین صدایی دست ها را به پهنای گوش ها می گیرند و کپ می کنند روی زمین بی خیال انگشت هایی که دراز شده به سویشان و حکم جنون برایشان صادر می کند»، تقدیم کرده است.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم: افسانه می نشیند کنار خاله. نگرانی ام تمام می شود و خوشبختی ام کامل. مطمئن می شوم هیچ اتفاقی نیفتاده و هیچ اتفاقی هم نخواهد افتاد. دلم آرام می گیرد و در لذت آسودن غرق می شوم. نگاهم روی افسانه می ماند؛ چهره ای پاک و ملایم دارد. سرش را زیر می اندازد. هوس می کنم بلند شوم و گونه اش را ببوسم؛ شرم مانعم می شود. نمی توانم به سادگی مهر خود را بازگو کنم؛ بروز دادن عشق فرصت می خواهد. مجلس از گَپ وگفت می افتد؛ بی هیچ خنده و شوخی. لب های افسانه دوخته شده اند به هم و چهره اش زیر لایه ای از غم پنهان است. چشم هایم دور و اطراف را می کاوند. چشم هایت که با تو باشند همه چیز عادی است؛ اگر کور شوی و نبینی، آن وقت می فهمی چه نعمتی را از دست داده ای. خیره می شوم به معصومیت نشسته در صورت افسانه و، برای اینکه اطرافیانم متوجه نگاه خیره ام نشوند، از او رو برمی گردانم، به خاله، به بابا ابوالفضل، به آقایدالله، به عزیز. عزیز که در نگاهم می افتد، از روی گونه اش بلور اشک می غلتد. سرش را پایین می اندازد. بغضش را فرومی دهد. می گوید: «خدا رو شکر همه چیز به خوبی تموم شد!»
آقا یدالله دست هایش را بالا می برد و می گوید: «الحمدلله!» و دست هایش را می کشد به صورتش.
عزیز می گوید: «پس قول وقرارمون سر جاشه تا شب جمعه که بیاییم و صیغه رو بخونیم.»
خاله در جواب می گوید: «حیاتی باشه، ا ن شاءالله!.»
عزیز با لبخندی می گوید: «اجازه داده بودین، امشب صیغه رو می خوندیم، خیالمون آسوده می شد.»
مریم معینی در رمان «من عاشق افسانه نیستم» داستان جوانی را در کوران جنگ تحمیلی روایت می کند که در پی حوادثی مجبور به زندگی در خاک عراق شده و موفق می شود که خود را 45 روز در خاک این کشور زنده نگاه دارد.
دومین کتاب از مجموعه منشورات دفتر مطالعات گفتمان انقلاب اسلامی درباره ابعاد و زوایای فرمایشات امام خامنهای با عنوان «من دیپلمات نیستم، من انقلابیام!» منتشر شد. این کتاب تحقیقی موشکافانه از ابعاد و زوایای …
مخاطب در «من پناهنده نیستم» می تواند با رنج «رقیه » ها در پیکار با سرنوشت، آوارگی و دلتنگی همدل باشد. روایتی که در آن گاه نفس تاریخ نیز به شماره می افتد.
کتاب «من سیاسی نویس نیستم!» اثری از وحید ملتجی از دریچه انتشارات آرما روانه بازار نشر شد. کتاب «من سیاسی نویس نیستم!» اثری از وحید ملتجی در 1000 نسخه از دریچه انتشارات آرما روانه بازار نشر شد. در پیشگفتار …
نویسنده کتاب «اقیانوس مشرق» گفت: کتابم تابی نداشته است که بخواهد بازتاب داشته باشد ولی افرادی همچون احمد شاکری و رضا امیرخانی در ایام نوروز آن را برای مطالعه پیشنهاد کردند ولی مراسم رونمایی و نقد و بررسی نداشته …
در صورتی که رمز عبور خود را فراموش کردهاید میتوانید ایمیل و یا شماره تلفن همراه خود را وارد کنید تا کد تغییر پسورد برای شما ایمیل یا پیامک شود
قبلا ثبت نام نکردهاید؟وارد شوید