loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

روایتی از اسارت یک رزمنده پس از قبول قطع نامه

انتشارات مرتبط : سوره مهر

نویسندگان مرتبط : محسن سنچولی پردل

کتاب «133 نفر» روایتی است از خاطرات جانباز آزاده، شریف صابری که در سال 1367 و هنگام اعلام آتش بس بین ایران و عراق، به اسارت درمی آید و پس از دو سال و دو ماه به وطن باز می گردد.

شنبه 10 شهریور 1397

به گزارش پاتوق کتاب فردا به نقل ا پایگاه خبری سوره مهر، محسن سنچولی پردل در این اثر با بیان زندگی نامه شریف صابری دریچه ای را برای بیان خاطرات وی از حضور در جبهه می گشاید؛ خاطراتی که از زبان این جوان زابلی بخشی از فداکاری های رزمندگان بی ادعای ایران در طول هشت سال ایثار و فداکاری را به خوبی بازگو می کند.

نکته جالب اینکه او زمانی به اسارت نیروهای عراقی درمی آید که قطعنامه از سوی دو کشور ایران و عراق پذیرفته شده است.
در ابتدای کتاب «133 نفر»، بعد از مقدمه، زندگینامه شریف صابری به قلم خودش آمده است. فصل دوم کتاب شامل خاطرات صابری از حضور در جبهه است و فصل سوم هم خاطرات بعد از اسارات او را شامل می شود. در پایان کتاب هم تصاویر و عکس های صابری منتشر شده است.

در بخشی از این اثر آمده است:« بیش از یک سال و نیم از دوران طاقت فرسای اسارت گذشته بود. عید باستانی نوروز شد. تلویزیون عراق برنامه هایی با نام «عیدالربیع» برای عید بهار پخش می کرد. کردهای شمال عراق چنین مراسمی را ظاهراً برای خودشان تهیه می کردند و چون فرهنگی شبیه فرهنگ ما فارسی زبانان دارند، بیشتر به زبان کردی و گاهی به زبان عربی موسیقی پخش می کردند. بیشتر این موسیقی ها در ستایش و مدح صدام لعنتی بود.

یکی از روزهای ابتدای سال بود. در حالی که جلوی آسایشگاه در ستون های پنج نفره به صف نشسته بودیم، یکی از نگهبانان عراقی رو به جماعت کرد و گفت: «چه کسی طبّاخ است؟» پیش خودمان فکر کردیم خبری است. یکی از دوستان همشهری، به نام حسن دولت آبادی، و چند نفر دیگر اعلام کردند ما آشپز هستیم. این چند نفر را به آشپزخانه بردند. چند کیسه آرد و مقداری هم روغن در اختیارشان قرار داده بودند. پس از چند ساعت، مسئول عراقی رو به ما کرد و گفت: « مسئولان غذا بلند شوید و دنبال من بیایید.»

در دست هر یک از بچه های آسایشگاه ظرف غذایی بود و به طرف ما می آمدند. وقتی نزدیک شدند دیدیم حلوا برایمان آورده اند. تقریباً به هر نفر به اندازه یک کف دست رسید. شکل و ظاهرش به حلوا می خورد ولی طعم و مزه حلو ا نمی داد. در واقع شکر و روغن کافی نداشت. به هر شکل، ایام عید را با خوردن حلوای بدون شکر به یکدیگر تبریک گفتیم.»

کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط