یک نویسنده با اشاره به رخ دادن اتفاقات ادبی بعد از انقلاب گفت: یکی از شاخصترین اتفاقات ادبی پس از انقلاب دور شدن از ادبیات بوف کوری است.
نشست «بررسی ادبیات داستانی دهه شصت» با حضور فیروز زنوزی جلالی، احمد شاکری، کامران پارسی نژاد در سرای اهل قلم برگزار شد.
فیروز زنوزیجلالی، نویسنده و منتقد ادبیات داستانی درباره ادبیات دهه شصت گفت: سال چهل آغاز دهه شکوفائی ادبیات داستانی است که در نوع خود قابل بررسی و قوام یافته است.
وی در ادامه با اشاره به الگوبرداری نویسندگان از جریانهای روز ادبی تصریح کرد: ما خواسته و ناخواسته از ادبیات غرب الگوبرداری کرده و میکنیم، اگر به موج ادبیات داستانی که دامنگیر نسل جوان است بنگریم میبینم همواره از داستانهای مینیمال، مدرن، رئالیسم جادوئی و سیال ذهن همیشه گرتهبرداری کردهایم.
این نویسنده اظهار داشت: هیچ نظرگاه نویسنده خارج از موقعیتهای جامعه هیچ کشوری نیست، یعنی شرایط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی است که مکاتب را پدید میآورد. پس از جنگ جهانی اول و دوم مکتب «دادائیسم» به وجود میآید، چرا که کشتار فراوانی رخ داد و در نهایت مکتبی پدید میآید که بسیار پاشیده است، چرا که جهان را اینگونه فرض میکند.
زنوزی در این راستا افزود: ادبیاتی که در حال حاضر نسل جوان به آن دامن میزنند یک ادبیات تقلیدی و وارداتی است بدون اینکه پیش زمینه درستی داشته باشد.
این منتقد ادبیات داستانی در ادامه با اشاره به این ادبیات تصریح کرد: اتفاقات رخ داده در کشور ما با سایر نقاط متفاوت است. یکی از شاخصترین اتفاقات پس از انقلاب دور شدن از ادبیات بوف کوری است.
وی گفت: پیش از انقلاب، ادبیاتی انزواگرایانه دیده میشود اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی اتفاق مهمی در ادبیات داستانی رخ میدهد و آن اینکه ادبیات «جمعی» میشود. در این میان انسانها از پیله تنهایی رها شده و به جامعه آمده، تک صداییها فراموش شده و افراد وارد دیالوگ با یکدیگر میشوند.
زنوزی با اشاره به نویسندگان پس از انقلاب تاکید کرد: پس از انقلاب نویسندگان دو دسته شدند؛ نویسندگانی که قبلا مینوشتند و تجربیاتی در عرصه داستاننویسی داشتند و دیگر حضور نویسندگان جدید که مربوط به نسل انقلاب هستند و طبیعتا تازه از گرد راه رسیده و نوقلم هستند و میخواهند محصول ادبیات انقلاب را به وجود آورند.
وی افزود: از نویسندگان دسته اول آنانی که دارای پیشینه و سابق بودند، اغلب سکوت کردند، بسیاری اصل انقلاب را در متن داستانها عنوان نکردند و در این میان عدهای حتی به تحریف انقلاب دست زدند.
به گفته زنوزی؛ دسته دیگر نویسندگان نسل انقلاب و نوقلمان هستند که اینان دارای شور انقلابی بودند.
این نویسنده با اشاره به این ادبیات بیان کرد: بلافاصله پس از انقلاب و پیش از پدیدآمدن ادبیات انقلاب، جنگ آغاز شد و ادبیات داستانی ما با ادبیات دفاع مقدس آمیخت.
این منتقد ادبیات داستانی خاطرنشان کرد؛ افرادی که نوقلم بود و تازه دست به قلم شده بودند باید آزمون و خطا داشته باشند، چرا که در آثارشان اشتباهاتی وجود داشت، نویسندگانی که پربار مینویسند باید سالیان سال رنج قلم را تحمل کنند. دیگر اینکه جنس ادبیات جنگ ما با تمام دنیا متفاوت است، این ادبیات احساسی و تهیجی است.
وی در ادامه با اشاره به ادبیات دهه شصت گفت: در این دهه کمتر شاهد آثاری هستیم که به معنای هنرمندانه قوام یافته باشد، به گونهای از این ادبیات احساسی تاثیر میپذیرد و در نهایت ادبیاتی شعاری به وجود میآید.
این نویسنده در ادامه با اشاره به ادبیات دهه شصت تصریح کرد؛ محصول ادبیات دهه شصت هنگامی مشخص میشود که بتوانیم آنها را تجزیه تحلیل کنیم.
به گفته این منتقد ادبیات داستانی، باید به کارنامه افرادی چون محمود دولتآبادی، رضا براهنی و... نگاه کنیم، تا اینکه تصور به قاعده و درستی را در ارتباط با دهه شصت و هفتاد داشته باشیم، چون اگر غیر از این باشد دچار کلیگویی شده و احتمال دارد به مسایلی بپردازیم که با ادبیات دهه شصت و هفتاد همخوان نباشد.
زنوزی اظهار داشت: باید به سلسله آثاری که در این سالها منتشر شده یعنی کارنامه دهه شصت و هفتاد بپردازیم و ببینیم چه افرادی چه آثاری تولید کرده و آثار چگونه بودهاند؟ گرچه هر کدام از آثار همانند «کلیدر» قابل بحث هستند.